به گزارش حلقه وصل، حجت الاسلام سعید اصفهانیان، مدیر گروه مطالعات قرآن و حدیث مرکز پژوهشهای مسجد جمکران، با بیان این مطلب که موضوع اربعین از زوایای مختلف قابل بررسی و تأمل است، آن را دستاوردی الهی معرفی کرد و گفت: فضای جامعۀ امروزی، فضای قومی و قبیلهای است و ساختار و فضای این جامعه، فضایی ملی نیست، لذا پدیدهای به نام اربعین در این فضا با ساختار موجود زندگی جامعۀ عراق متفاوت است.
این پژوهشگر حوزۀ رسانه با اشاره به اینکه پایه و اساس صحنههای به تصویر کشیده شده در راهپیمایی اربعین به عنوان یک فضای فراملی، جهان اسلامی و پیکرۀ امت اسلامی است، تصریح کرد: چیزی که در جامعۀ عراق در فضای اربعین میبینیم، حتی در ایام عاشورا هم نمایان نمیشود. تواضع و اتحاد همه جانبه ای که در این ایام در بین خواص و عوام دیده میشود، در هیچ روزی از ایام سال به این نحو قابل مشاهده نیست. تلاشی که از سوی مردم عراق ـ چه در موکبها و چه به اشکال دیگر ـ برای فراهم کردن معیشت زائرین صورت میگیرد، مختص این ایام است.
اصفهانیان افزود: وقتی از این منظر به ماجرای اربعین نگاه میکنیم، در مییابیم که این اتفاق پدیده ای شگرف است، یعنی فضا و پدیدهای که بر صفات کلان یک قوم و جمعیت اثرگذار است و در حال تغییر صفات زائران است، این امر صرف آن سرزمین نیست، بلکه توسعهای فراتر دارد.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات با اشاره به اینکه پیادهروی اربعین نزد مقام معظم رهبری دارای ادبیات خاصی است، خاطرنشان کرد: از جملۀ این ادبیاتها «بزرگترین گردهمایی عالم»، پیکرۀ امت اسلامی، ماجرای قسوره، جاذبۀ مغناطیس حسینی و به عنوان حداقل و پایه، ثمرۀ اتحاد امت اسلامی است و اینها تعابیر عجیبی است که مقام معظم رهبری بیان میکنند.
اصفهانیان درباره خواستگاه شکلگیری پیادهروی اربعین گفت: برای بررسی ریشه جریان شکلگیری پیادهروی اربعین ابتدا باید به چند سؤال پاسخ داد: اینکه آیا این جریان پدیدهای اتفاقی است یا خیر؟ آیا تعبیر خودجوش برای تحلیل آن، تعبیر بجایی است یا خیر؟ آیا ماجرای پیادهروی اربعین یک ماجرای سیاسی و اجتماعی است و باید صرفاً از این زاویه به این ماجرا نگریست؟ آیا به لحاظ فشار داعش و فضای سیاسی بینالملل این صحنۀ عظیم برپا شد؟
وی ادامه داد: ما باید به گونهای به این ماجرا نگاه کنیم که بر مبنای قرآن و عترت، قابل مطالعه باشد. ما قرآن را حاوی کلمات و جملاتی میدانیم که در کتاب پیش رویمان ضبط شده است، اما در نگاه وحیانی، قرآن حکایت از حقایق هستی و حاکم بر پیکرۀ هستی است. قرآن از قواعد و قوانین حاکم بر پیکرۀ هستی سخن میگوید و این قرآن است که بر مدار آن، عالم سامان پیدا میکند. آن چیزی که در مکتوب قرآن وجود دارد، حقایقی است که خدا عالم را بر آن اساس سامان داده و آن قواعد و تصویرهای موجود در عالم، در قرآن به شکل نازله در قالب کلمات مطرح و تبیین شده است.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات افزود: به تعبیر اهلبیت (علیهمالسلام)، قرآن جاری است و جریان آیات قرآن است که عالم را پیش میبرد. از ابتداء بنا بود عالمی خلق شود و بشر در مدار سبیل خدا به سوی بهشت برده شود و ساخت و ساز بهشت بر مدار آیات قرآن است و لذا معصومین (ع) فرمودند: تعداد درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است؛ یعنی قرآن مبنای آفرینش و غایت نهایی است.
حجت الاسلام اصفهانیان با اشاره به اینکه خواستگاه پیادهروی اربعین، مبنایی قرآن دارد، اذعان داشت: در نگاه قرآنی آیات هشتم و نهم سورۀ صف در تحلیل این ماجرای عظیم، قابل اثبات است. خداوند میفرماید: «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ». عدهای میخواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند، «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ»، در مقابل این رفتار دشمنان که میخواهند نور خدا را با دهان خاموش کنند، با این معنا، راهبرد خداوند تام شدن نور است. خداوند در آیۀ9 میفرماید: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ»، در راستای تام شدن نور خدا، اتفاقی شکل میگیرد و آن آمدن رسولی به دین حق است، آمدن رسول نیز برای آن مأموریت راهبردی و تام شدن نور است و با آمدن رسول، آن امر محقق میشود.
وی افزود: از زمان آمدن رسول تا زمان «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»، «تا او را بر تمام ادیان غلبه دهیم» فاصلۀ طولانی است و تا به امروز حداقل 1400 سال گذشته ولی این ماجرا هنوز محقق نشده است. اگر قرآن را صرفاً یک سری کلمات بدانیم که در کنار همدیگر قرار گرفتهاند، به این دو آیه سطحی نگاه میکنیم و اگر قرآن را حقایق و جریان مفاهیم و موضوعات بدانیم، یک پایۀ این آیه را در صدر اسلام و یک پایۀ دیگر را در دوران پس از ظهور میگذاریم. این دو آیۀ قرآن بر فراز بشر قرار دارد.
این پژوهشگر حوزۀ رسانه با بیان این مطلب که بشر از نقطهای که هست با تمام فراز و فرود و قدرتنماییاش، باید وارد این مقطع از عالم شود، اظهار داشت: از آن جایی که رسول در این عمق میآید تا آنجایی که کشاکش نور و ظلمت است، خدا با تام شدن نور قرار است «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» را واقع کند و این سیر باید به این نقطه منتهی شود. وقتی بر این مدار نگاه میکنیم، تام شدن نور باید با نقاط عطفی در این تاریخ هزار و چند صد ساله تا امروز و بعد تا دوران ظهور مورد مطالعه قرار گیرد. در همین دنیا «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ» و در همین دنیا «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» باید واقع شود.
اصفهانیان با اشاره به اینکه مصداق تام شدن نور خدا در این 1400 سالۀ اخیر چیست، تصریح کرد: آیا فقط حضور مادی معصوم که برای ما قابل رؤیت است و افعال او که در زمان حضور مادی اوست و به چشم میآید، مصداق تام شدن نور خداست و ماجرا در اینجا رها میشود؟ یا این گونه است که در این 1400 ساله امام (ع) اگرچه در پس پردۀ غیبت است، اما نورافشانی او در مقاطعی خاص این ماجرا را رهبری میکند تا به نقطۀ «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» برسد؟ اگر این ماجرا سامان دارد، آیا میتوان پدیدۀ عظیمی چون اربعین را به این دست غیبی الهی نسبت داد؟
وی با اشاره به روایتی از رسول الله (ص) که فرمودند «إِنَّ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَات أَلَا فَتَرَصَّدُوا لَهَا»، یعنی همانا در ایام روزگار شما نفحات و کششهایی است، پس مترصد آن ایام باشید، اظهار داشت: آیتالله حق شناس با نقل از آیت الله بروجردی بارها این کلام گهربار را میخواندند و میفرمودند: گاهی برای یک انسان در طی یک سال یک کشش میگیرد و یک نفحه واقع میشود. گاهی برای یک انسان یک بار ممکن است نفحه و کشش به سمت آسمان واقع شود. گاهی برای یک انسان هفتهای یک بار و یا روزی یک بار این کشش واقع میشود، انسانی هم هست که روزی چند بار برایش این کشش واقع میشود. تعبیر رسول خدا (ص) «أَلَا فَتَرَصَّدُوا لَهَا» است، یعنی وقتی کششهای الهی و آسمانی شکل گرفت، خودتان را در آن بیاندازید.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات افزود: وقتی گفته میشود «إِنَّ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ»، بیش از اینکه روایت شریف دلالت بر نفحۀ فردی داشته باشد و بخواهد کشش بر افراد به شکل جداگانه و مستقل ایجاد کند، متن روایت دلالت بر کششهای اجتماعی، و کششهای جمعی و جهتدار دارد. این موضوع به شکل طبیعی برای همۀ ما واقع شده است.
حجت الاسلام اصفهانیان خاطرنشان کرد: قدیمیها میگفتند در 22 بهمن، دست و پای ما در اختیار خودمان نبود. حکومت گفته بود بیرون نیایید، عقل میگفت بیرون نیایید، اما نمیشد بیرون نیامد و ما باید بیرون میآمدیم. قرار بود کشتار وسیعی شود، اما ما بیرون آمدیم. خداوند در صحنههایی در راستای پیشبرد جبهۀ حق و تام شدن نور خودش گستردگی نور را چنان میکند که انسان با قلبش عاشقانه میپذیرد و وارد میدان میشود و ما این تجربه را در بدو انقلاب اسلامی ایران و در دوران دفاع مقدس داشتیم و شما ماجرای اربعین را تنها میتوانید از این زاویه نگاه کنید.
وی افزود: جمعیت 12 میلیونی دو سال پیش، جمعیت 20 میلیونی سال قبل و احتمالاً 30 میلیونی امسال، به حسب یک اتفاق دور هم گرد نیامدند و صفاتشان در حال اصطلاح شدن است و ارتباطی عمیق با نور خدا و تام شدن آن دارد.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات اظهار داشت: اگر تعبیر ریچارد هاوس، رئیس شورای روابط خارجۀ آمریکا را مبنی بر جنگ سی ساله در نگاه جبهۀ باطل ملاک قرار دهیم، هیچ منطقی از جبهۀ حق، جز منطق «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» و منطق کششها و نفحات آسمانی نمیتواند با این جریان مقابله و حتی بر آن غلبه کند. این زاویه، زاویۀ بسیار قابل تأملی است که باید مبنای شیعیان باشد، یعنی نگاهی که از جنس «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ» و فراتر از آن، از جنس «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» و نفحات باشد.
اصفهانیان تصریح کرد: باز کردن لایههای ذیل «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» با چند موضوع به سمت دنیا واقع میشود که یک لایۀ آن تحول قلوب است و این تحول قلوب، موضوعی است که امام راحل به عنوان مبنای وقوع انقلاب اسلامی ایران مطرح کرد و در هیچ نگاه آکادمیکی، در عمدۀ نگاههای حوزوی، در عمدۀ مطالبات دانشجویی و در هیچ ادبیات سیاسی نیامده است.
وی افزود: اگر ما این اندیشۀ امام را به عنوان دکترین تحول قلوب ثبت کنیم، کار بزرگی نکردیم و ماجرا فراتر از این است. همین نوع از اندیشه در ادبیات مرحوم شهید مطهری دربارۀ انقلاب اسلامی وجود دارد و همین نوع نگاه، در ادبیات مقام معظم رهبری نیز نسبت به بیداری اسلامی و ماجرای اربعین نیز مطرح است. بنابراین باید منطق قرآنی و روایی این ماجرا را کشف کنیم.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات با اشاره به موضوع غایتشناسی و جایگاهشناسی ماجرای اربعین گفت: «ما زمانی از زاویۀ سیاسی و اجتماعی نگاه میکنیم و به تبع، تحلیل سیاسی و اجتماعی ارائه میکنیم. سناریوهایی را تعیین میکنیم و در آن مسیرها حرکت میکنیم. باید منطقمان، منطق مطالعۀ نور باشد و در این منطق، این ما نیستیم که قرار است برای امتداد این ماجرا تعیین غایت کنیم، بلکه ما باید کشف کنیم، باید گمانه زنی کنیم. اگر بر منطق نور بخواهیم حرکت کنیم، در ابتدا باید مقطع زمانی خودمان را بر اساس قرآن و روایات گمانه زنی کنیم.»
حجت الاسلام اصفهانیان با اشاره به پایهگذاری رویکرد تطبیقی بخشی از سیاستمداران، نظامیان و اهل علم به عنوان یک اشتباهی که در این سی ساله در درون کشور در حوزۀ مطالعات آیندهپژوهی اتفاق افتاده است، اظهار داشت: بر اساس این رویکرد، تا به امروز تعدادی مصادیق آخرالزمانی برای جهان اسلام تعریف شده است؛ دو یمانی داشتیم، سفیانی داشتیم و پیوسته از ابتدای انقلاب اسلامی در آستانۀ ظهور بودیم و در آخرین علامت حتمی بودیم. آیا این صحیح است؟
وی ادامه داد: این نگاه، فرصتسوزی است. ما اکنون وارد آخرالزمان نشدیم و اینها نشانههای قطعی آخرالزمان است. امتسازی و تمدنسازی منوط به قبول فرصت است؛ نه منوط به پذیرش آخرین وعده و جست و جوی آن. اگر بر مدار قرآن و روایات تحلیل کنیم، احتمالاً به این نقطه میرسیم که ما در آستانۀ یک وعدۀ خدا، برای یک ماجرای بزرگ قرار داریم که در این ماجرای بزرگ، باید تعیین تکلیف جدی با جبهۀ باطل شود.
وی تأکید کرد: وقتی میخواهیم مطالعات آیندهپژوهانه داشته باشیم، جست و جوی علامت حتمی و غیرحتمی بدون توجه به وعدههای خدا خبت و سست است. وعدههای خداست که پایهها و ستون تاریخ است، وعدههای خداست که هزاران هزار صحنه به خاطر تحقق آن واقع میشود، وعدۀ بهشت و قبل از آن وعده به قیامت، قبل از آن وعدۀ سرزمین ظهور و قبل از آن وعدۀ کشاکش جبهۀ حق و باطل و نابودی بنیاسرائیل است و این قابل اثبات است. طبق آیات اولیه سورۀ اسراء، ما در آستانۀ کشاکش جدی و نابودی مرحلۀ اول از بنیاسرائیل هستیم.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات با بیان این مطلب که اگر این فرض را بپذیریم که ما در آستانۀ ورود به یک مقطع کلان و تحقق وعدۀ به چالش کشیده شدن جبهۀ حق با محوریت صهیونیزم هستیم، خاطرنشان کرد: اگر در آستانۀ چنین مقطعی هستیم، آن چیزی که به عنوان مقدمات در کشاکش نور و ظلمت واقع میشود، باید از این زاویه تحلیل شود. ما نباید انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی، جریانات سال 2000 به بعد در جبهۀ باطل و ماجرای اربعین را حلقههای ناپیوسته و منقطع نسبت به هم تلقی کنیم و از ولایت خداوند خارج بدانیم، بلکه ولایت خدا خط سیری است که میتواند فهم ما را مبنی بر اینکه چرا جریانهای عظیم قدرتمند الهی، قلوب بنی آدم را به سمت انسجام و یک پیکرۀ واحد متصل میکند و در نهایت به آن غایت منتهی میکند، کمک کند.
اصفهانیان با اشاره به این تعبیر امام مجتبی (ع) «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا»، یعنی چنان براى زندگى دنیا تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى و براى آخرت خویش، آنچنان کار کن که گویى فردا از دنیا خواهى رفت، اظهار داشت: این کلام گهربار امام مجتبی (ع) برای دنیا و آخرت و حتی حوزۀ مهدویت مغفول مانده است. اگر کسی بگوید برای آخرت تلاش میکنم؛ چون قرار است ـ طبق همین حدیث ـ گمان کند فرصتش تا فرداست و دیگر از دنیا میرود، لذا در این 50 سال آینده فقط به آخرت فکر میکند و دیگر به جامعه و خانواده کار ندارد، این بسیار قبیح است.
وی افزود: اگر کسی بگوید من بخش دوم را انتخاب میکنم، این همان بخشی است که یهود آن را انتخاب کرده است و نسبت به عمرشان عمری بسیار طولانی برای خودشان تصور میکنند و میگویند اصلاً قرار نیست از دنیا برویم و برنامهریزی آنان است. چیزی که معصوم برایمان مطرح و اندیشۀ قرآنی تبیین میکند، این است که ما نگرش آخرت محور با نگرش ساخت و ساز دنیایی را در کنار هم قرار دهیم. بخشی از سرزمین آخرت، دوران ظهور است.
این پژوهشگر حوزۀ رسانه با اشاره به تبیین اهلبیت (ع) در حوزۀ مهدویت که اگر کسی معرفت به امام معصوم (ع) داشته باشد، تقدم و تأخر امر ظهور به او آسیبی نمیرساند، تصریح کرد: وقتی میخواهیم وارد نگاه به این سرزمین شویم، هم باید به گونهای رفتار کنیم که پیوسته با قلب در آستانۀ ظهور باشیم که این همان بخش «شاید این جمعه بیاید»است. معصوم (ع) فراتر از این شعار را برایمان توصیه کردند «تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِکَ لَیْلَکَ وَ نَهَارَک»، که نه از این جمعه تا جمعۀ بعد، بلکه شب و روز چشم انتظار تحقق ظهور باشیم و این مربوط به قلب است.
حجت الاسلام اصفهانیان با اشاره به کتاب «راه فردا» که درباره مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی است، خاطرنشان کرد: در این کتاب نگاه امام را تقریباً از دهه 20 به بعد و نگاه مقام معظم رهبری را تقریباً از دوران زعامتشان مورد مطالعه قرار دادیم که ایشان چگونه وارد انقلاب اسلامی شدند و آینده را چگونه میدیدند و چه حوزههایی را برای تحقق جریان حق مورد تأکید قرار دادند. این کتاب میتواند به بخشی از امتسازی امام راحل و مقام معظم رهبری کمک کند تا ما این امر مهم را بیشتر فهم کنیم.
این پژوهشگر حوزۀ قرآن و روایات اظهار داشت: ما جریان آسمانی را قبول داریم، اما امتداد آن جریان به سمت زمین و اتصال به انسان این دنیا برایمان مهم نیست و مورد مطالعه قرار نمیدهیم، اما این تام شدن نور قرار است توسط همین انسانها واقع شود و شما این بخش را در ادبیات امام راحل در ماجرای فتح خرمشهر مطالعه کنید.
اصفهانیان گفت: «انسان هیج وقت انسان مستقل نیست، یعنی یا انسان دست و بازو و ابزار نور است که شامل نور نفحه، عقل و انوار مختلف میشود و یا دست و بازوی شیطان، نفس و طاغوت است. اگر انسان ذیل ولایت الهی تنفس نکند و دست و بازوی نور نباشد، در نگرش قرآنی، دست و بازوی طاغوت، شیطان یا نفس است. ما باید نسبت این مطالعه آسمانی را با زوایای مختلف در مورد انسان، اختیارات و رفتار آن ترسیم کنیم.»
وی با بیان این مطلب که حتی با ظهور امام زمان(ع) تکلیف جبهه حق و باطل مشخص نمیشود، اظهار داشت: بعد از ماجرای ظهورر، نبردهایی اتفاق خواهد افتاد و اگر حجم آیات و روایات را کنار هم بگذاریم، میبینیم ماجرا با ظهور تمام نمیشود و ظهور خود نقطه عطفی در طول تاریخ بشریت است که در آن حکومت اولیه برای امام(ع) شکل میگیرد و نبردهای گستردهای واقع خواهد شد و بعد از آن رجعتها واقع میشود که شامل رجعت جبهۀ خوبان و شیاطین است. بنابراین ظهور نقطۀ پایانی نیست.
اصفهانیان افزود: دوران فعلی یکی از نقاط عطفی است که جبهه حق در تقابل با جبهه باطل به یک ثمرۀ حقیقی و مطلوب دست خواهد یافت، همین طور مقطع بعدی آن در آخرالزمان، در ظهور و پس از ظهور تا جایی که چیزی با عنوان پیکرۀ جبهه باطل و شیاطین جن و انس به عنوان سامان دهنده در این قوم وجود نداشته باشد.
حجت الاسلام اصفهانیان با اشاره به خاطرۀ آقای رحیم پور ازغدی در نشست اخیر ملی اربعین، تصریح کرد: «این خاطره به عنوان نمایندهای از نگاه مارکسیستها و چپها قابل تأمل است؛ چون گویندۀ این ماجرا، افرادی از آمریکای لاتین بودند که در همایش اربعین در سال گذشته مطرح شده بود و آقای ازغدی نیز از آنان این خاطره را نقل کرده بود. ایشان گفتند: وقتی از اربعین بازگشتم و در این همایش شرکت کردم، از حضور در سرزمینی گفتم که 20 میلیون انسان در حداقل 80 کیلومتر در حال راهپیمایی به سمت آن سرزمین بودند و تا پایان مراسم، غالب جمعیت گمان میکردند یا نسبت به کیلومتر را آشنا نیستم و یا 20 میلیون را متوجه نمیشوم و یا با بیابان آشنا نیستم. آنان گمان میکردند این ماجرا مربوطه میشود به فردی که در جنگهای اخیر کشته شده است و وقتی فهمیدند او فردی است که شیعیان بر محور او گرد میآیند و انسانی است که حدود 1400 سال پیش زندگی میکرده، تعجبشان بیشتر میشد و گمان میکردند من 1400 سال را متوجه نمیشوم و وقتی بیشتر میخواستم توضیح بدهم، یکی از اساتید حاضر گفت: اگر چنین چیزی که شما میگویید، وجود داشته باشد، این در هیچ قوم، مذهب و آیینی در طول تاریخ سابقه نداشته است.