به گزارش حلقه وصل، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
گری سیک که در دولتهای فورد، کارتر و ریگان حضور داشته، در لوبلاگ نوشت: راهبرد آمریکا از همان آغاز بر این گمان ناگفته استوار بود که دشمنِ - معمولا پراکنده و ابتدایی - توان پاسخگویی موثر را ندارد: پهپادهای آمریکایی، ۲۴ ساعته پناهگاههای القاعده را در وزیرستان زیر نظر میگیرند و گاهی هم موشکهایی را به سوی رهبرانشان شلیک میکنند بینگرانی از تلافی، چرا که آسمان در اختیار آمریکا و متحدانش است. ظاهرا این دوران رو به پایان است.
به تازگی، رئیس ستاد ارتش آمریکا، در جلسه پرسش و پاسخ کنگره، با شجاعتی ستودنی یک دکترین نظامی ساده را خلاصه کرد: ارتش آمریکا نباید «هرگز در یک جنگ منصفانه درگیر شود.» در این فرمول، نه نکته تازهای هست و نه بزدلی. اگر هدف برنده شدن است، در آن صورت وارد جنگی بشوید که شانس پیروزیاش را دارید. سان تژو، دو هزار سال پیش نوشت: «اگر دشمنتان توانمند است، از او پرهیز کنید.»
ایالات متحده، حدود ۶۰۰ پایگاه نظامی در سطح جهان دارد به همراه انواع پستهای استقرار نیرو. پرسش این است: چه میزان فکر و توجه صرف امنیت هوایی این پایگاهها (در قیاس توجه به امنیت آنها روی زمین) شده است؟
هنگامی که ایالات متحده، حمایتی مطلق را پشت کارزارِ هواییِ بیمحابایِ عربستان سعودی علیه نیروهای حوثی در یمن میگذارد، آیا این باور ناگفته وجود ندارد که درد و رنج و آسیب یکطرفه، تنها برای حوثیها خواهد بود؟ سالهاست که هواپیماهای سعودی، قادرند اهداف یمن از جمله مناطق مسکونی را بدون هرگونه هراسی بمباران کنند. از برخی درگیریهای مرزی که بگذریم، حوثیها بهنظر نمیرسید که بتوانند آسیبی جدی به هیچ یک از تاسیساتی وارد کنند که به منافع آمریکا زیان برساند. در این یک سال، این گمانه، دگرگون شد و یورش شنبه گذشته، سنجشها را تغییر داد: نیمی از تولید نفت عربستان سعودی و پنج درصد عرضه جهانی، قطع شد.
سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران هم بر همان گمان ناگفته استوار بود. اگر از شعارهایی که مقامهای آمریکایی درباره تهدیدهای ایران میدهند بگذریم، این پرسش بهمیان میآید که آیا تصمیمسازان آمریکایی واقعا باور داشتند که ایران، به عنوان یک قدرت سطح میانه با توانمندیهای نظامی بسیار محدود - بتواند یا بخواهد- آسیبی به منافع آمریکا بزند؟
اولین نشانه مهم از نادرستی این سنجش، بیستم ژوئن ظاهر شد، هنگامی که یک موشک ایرانی، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را سرنگون کرد. برخلاف ادعای ترامپ درباره دلیل عدم تلافی آمریکا، این گمانهزنی وجود دارد که امارات متحده عربی - که پهپاد از آنجا برخاسته بود - هراس داشت که هزینه اقدام آمریکا را خواهد پرداخت. پس از آن بود که امارات، نیروهایش را از یمن بیرون کشید و هیئتی هم به تهران فرستاد.
آیا دوران «بزن دررو» به پایان رسیده است؟ در واقع، این رویکرد هیچگاه پایانی همیشگی نداشت. با فراگیر شدن فنآوری پهپادها، دوران برتری مطلق هوایی آمریکا و متحدانش به چالش کشیده میشود. فناوری موشکهای کروز، پیچیدهتر است اما آن هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نه. معنی این تغییر آن است که دیگران هم خواهند توانست هزینه سیاستهای آمریکا را به روشهایی بالا ببرند که در گذشته، پیشبینی نمیشد.
گری سیک همچنین در گفتوگو با ایلنا تصریح کرد: اگرچه که ترامپ با انتقادهای زیادی روبهرو شده است به این دلیل که برای اقدام نظامی منتظر اجازه عربستان است، اما من معتقدم که این تصمیم درستی است؛ چراکه ترامپ دنبال حمله نیست. عربستان نیز خواهان درگیری نظامی با ایران نیست؛ چرا که درگیری نظامی با ایران منطقی نیست. امارات متحده هم متوجه قدرت ایران شده است؛ برای همین هم از روند درگیری نظامی با ایران خارج شد و گفتوگو با ایران را شروع کرد. وی تاکید کرد: عربستان حامی افزایش فشار اقتصادی بر ایران است اما نمیخواهد در یک درگیری نظامی با ایران وارد شود. حملات اخیر به آرامکو نشان داد که عربستان بسیار آسیبپذیر است و توان درگیری و ورود به یک درگیری نظامی با ایران را ندارد، عربستان ضعیفتر از آن است که با ایران و یا نیروهای وابسته به ایران وارد درگیری شود. چنین درگیریهایی تواناییها و تاسیسات عربستان را نابود میکند.
عربستان باید بداند اگر با آمریکا برای حمله به ایران همراه شود، اولین اتفاقی که رخ می دهد این است که ایران به صنایع نفتی عربستان حمله میکند و این تاسیسات نابود میشود.
وی در مورد با توجه به اعلام انصارالله که مسئولیت این حمله بر عهده گرفته است، به نظر شما چه کسی این حملات را علیه آرامکو انجام داده است، گفت: ما نمیدانیم چه کسی این اقدام را صورت داده است اطلاعات ما کامل نیست. اما تصاویری که دیدم حیرتانگیز است سلاحهای پیشرفتهای در این حمله به کار گرفته شده است. چیزی که مشخص است این است که ما تاکنون تواناییهای آنها را خیلی دستکم گرفته بودیم.