
به گزارش حلقه وصل، علیرضا قزوه اخیراً در وبلاگ شخصی خود نوشت: مطلع این غزل را بیش از ده سال است که گفته ام و سال هاست که در نامه های خصوصی به دوستان این مطلع را به کار می برم و همان سال ها چند بیتی از این غزل را نوشتم و رها کردم. تنی چند از دوستان شاعر هم این غزل را استقبال کردند و یکی از آنها حتی در کتابش این غزل را چاپ هم کرد که نمی دانم اشاره ای به شاعری که از او وام گرفته است کرده یا نه. دلیل درج این غزل هم همین است که یکی از خوانندگان این وبلاگ در باره این مطلع داوری شتابناکی کرده و تاریخ اتمام این غزل برایش شبهه ای ایجاد کرده است.
غزل سلام
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام ، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
"دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست"
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!