به گزارش حلقه وصل، ازدحام جمعیت در مراسم های عاشورا در نقاط مختلف جمهوری آذربایجان از روستای مرزی ارچیوان شهرستان آستارای در ورودی جنوب شرق این جمهوری گرفته تا مرکز باکو و از باکو گرفته تا گنجه، پایتخت فرهنگی – مذهبی قفقاز و از مینگه چویر تا قزاق در منتهی الیه شمال غرب جمهوری آذربایجان ، همگی نشان میداد که باکو سیاست فرهنگی – مذهبی نادرستی را در پیش گرفته است و مسیر حرکتی مردم جمهوری آذربایجان کاملا برعکس آن چیزی است که دولت این کشور در زمینه مسائل فرهنگی و مذهبی جویای آن است.
تساهل و چند فرهنگ گرایی کلیدواژه های سیاست فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان طی سه دهه گذشته بوده است. باکو از این مفاهیم، تعاریف خاص خود را ارائه کرده است. در واقع، تعریفی که سیاست فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان از «تساهل و چندفرهنگ گرایی» ارائه می دهد، با معنای رایج و مصطلح این مفاهیم تفاوت معناداری دارد. گرچه اغلب، تساهل را به معنای تعصب کور به خرج ندادن در مواجهه با عقاید دیگران و سرکوب نکردن عقیده مخالف میدانند و چند فرهنگ گرایی را نیز به معنای پذیرش وجود فرهنگها و خرده فرهنگهای مختلف در کنار فرهنگ غالب در جامعه و ضرورت حفظ و نگهداشت آنها میدانند، اما آنچه در سیاست فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان از «تساهل و چند فرهنگ گرایی» برداشت شده است، معنای دیگری میدهد.
در تساهلی که در سیاست فرهنگی باکو تعریف شده است، نه تنها تساهل به معنای صبر و بردباری در مواجهه با عقاید مغایر با عقاید اکثریت مردم این کشور، بلکه به معنای فراهم کردن شرایط و امتیازات ویژه برای صاحبان عقاید مغایر با عقیده اکثریت مردم لحاظ شده است. بخصوص، کلیدواژه تساهل در سیاست فرهنگی جمهوری آذربایجان اغلب در توصیف وضعیت و شرایطی استفاده میشود که برای یهودیان در جمهوری آذربایجان فراهم شده است.
در تمامی دیدارهای مقامات جمهوری آذربایجان با رهبران سازمانهای یهودی – صهیونیست و فراماسونی بر وجود تساهل در این جمهوری آن هم به معنای اخص آن یعنی برقرار بودن امتیازات ویژه برای یهودیان تاکید میشود. بطور مشابهی، معنای اخصی نیز برای «چندفرهنگ گرایی» در سیاست فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان تعریف شده است و «چندفرهنگ گرایی» نیز به معنای پذیرش حاکم نبودن فرهنگ و دین و مذهبی خاص بر این کشور تعریف شده است و فرهنگ و دین و مذهب اکثریت مسلمان و شیعه این کشور ظاهرا مساوی و برابر با فرهنگ و دین و مذهب جمعیتهای چندهزار نفری یهودیان و مسیحیان و حتی چند صدنفری بهاییان تلقی میشود.
به عنوان مثال، در تشریفات رسمی دولت جمهوری آذربایجان برغم اینکه برای «الله شکور پاشازاده»، رئیس اداره مسلمانان قفقاز ظاهرا جایگاه تشریفاتی به عنوان متولی رسمی امور دین در این کشور لحاظ شده است، اما از نظر دولت و ررئیسجمهوری آذربایجان، حتی اعتبار و موقعیت رئیس این اداره نیز هیچ تفاوتی با اعتبار و موقعیت رئیس جمعیت یهودیان کوهستانی با حداکثر ۱۵ هزار نفر جمعیت و فرقه ضاله «جامعه بهاییان» با حداکثر هشتصد نفر جمعیت در جمهوری آذربایجان ندارد.
اما، ارائه تعریف خاص از مبانی و پایههای سیاست فرهنگی جمهوری آذربایجان یعنی «تساهل و چندفرهنگ گرایی» ، آغاز انحراف و کج راهه و بلکه پرتگاهی است که این سیاست در آن طی طریق میکند. در اجرای این سیاست، اجزاء و مصادیقی به چشم می خورد که شکاف میان جامعه و دولت جمهوری آذربایجان روز به روز عیانتر، جدیتر و خطرناکتر میکند.
در چارچوب «تساهل و چندفرهنگ گرایی» خاص جمهوری آذربایجان، ترویج ابتذال و تهی کردن جامعه از ارزشهای اصیل اسلامی و شیعی از اهداف اصلی سیاست فرهنگی حاکم بر این جمهوری است. همه ساله در همین چارچوب هزینههای کلانی برای القاء و حقنه افکار و ارزشهای مغایر با افکار و ارزشها و عقاید اسلامی به مردم هزینه میشود.
محتوای کتب و مواد درسی مدارس جمهوری آذربایجان نه تنها خالی از هرگونه آموزش دین اسلام به کودکان این کشور است، بلکه مملو از آموزشها و آموزههای ضددینی به منظور تربیت جامعهای لائیک و سکولار است.
شبکه های تلویزیونی و وزارت تحصیل و وزارت فرهنگ و بنیاد حیدرعلی اف به عنوان متولی هدایت فرهنگی جامعه، نه تنها هیچ جایگاهی برای مبانی دین اسلام در برنامهها و تبلیغات خود قائل نیستند، بلکه تمامی همت خود را مصروف آن کردهاند که گزارشها، برنامهها، فیلمها، سریالها، تئاتر، اشعار، ترانهها و کتب و مقالاتی را تولید کنند که مردم جمهوری آذربایجان را از عقاید اسلامی و شیعیشان که «دولت لائیک» آنها را برای مبانی خود مضر میداند، دور کنند.
همه ساله دولت جمهوری آذربایجان بخش مهمی از بودجه، وقت و تلاش خود را مصروف برگزاری رقابتهای مسابقه موسیقی ابتذالی یوروویژن میکند که نه تنها با اصول و ارزشهای اسلامی در تضاد است، بلکه حتی برای میراث موسیقی سنتی غیراسلامی برجای مانده از قرون گذشته و از زمان حاکمیت رژیم کمونیستی در جمهوری آذربایجان نیز مضر بوده و آن را نیز در عرصه شبکههای تلویزیونی باکو به حاشیه رانده است.
علاوه بر این، طی سالهای اخیر در کنار یوروویژن، برنامه بسیار مبتذل دیگری تحت عنوان «جشنواره موسیقی ژارا» نیز به سایر برنامههای ترویج ابتذال اخلاقی در جمهوری آذربایجان افزوده شده است. برنامههایی نظیر جشنواره موسیقی قبله، جشنواره تولید شراب آذربایجانی، مسابقات مد و جشنواره های فیلم و تئاتر کشورهای غربی و شرقی با محتواهای به شدت ضداخلاقی و تولید «سریال های ملی» با مضامین مستهجن نیز از دیگر اجزای سیاست فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان است که در نظر دارد ملتی مطابق با معیارهای خانوادههای حاکم بر این کشور را بسازد که هیچ سنخیتی با عقاید اسلامی ندارند.
در امور دینی نیز سازمانهایی نظیر کمیته دولتی امور گروههای دینی، اداره مسلمانان قفقاز، بنیاد تبلیغ ارزشهای ملی – معنوی ریاست جمهوری، بنیاد دانش و صدها گروه و سازمان ظاهرا غیردولتی و در اصل وابسته به دولت، بسیج شدهاند که اسلام اصیل را به عنوان »رادیکالیسم و افراط گرایی دینی» معرفی کنند و آنچه را که این سازمانها تبلیغ میکنند، به عنوان «اسلام سنتی» مورد پذیرش مردم جمهوری آذربایجان جلوه دهند. چرخدندههای این سازمانها به طور دائم در طول سال و به خصوص در آستانه ماههای رمضان و محرم به حرکت در میآیند و به طور مستمر با برگزاری همایشها و میزگردهای مختلف در سراسر جمهوری آذربایجان تلاش میکنند «چندفرهنگ گرایی» و «تساهل» به معنای اخص مورد پذیرش سیاست فرهنگی باکو را جایگزین «اسلام» و به تعبیر خودشان «عقاید دینی رادیکال» در جمهوری آذربایجان کنند.
به رغم تمامی این هزینهها و تلاشهای سرسامآور دولتی، ظاهرا عوامل دیگری موجب شده است که اکثریت مردم جمهوری آذربایجان در مسیری حرکت کنند که کاملا متضاد و برعکس مسیر حرکتی سیاست فرهنگی دولت این کشور است.
طی سال های گذشته، دولت لائیک جمهوری آذربایجان به رغم تاکید بر لائیک بودن خود ، دخالتهای بیسابقهای را در امور دینی این کشور در دستور کار خود قرار داده است. اداره مسلمانان قفقاز که در کنار طبقه حاکم برجای مانده از زمان شوروی، تنها موسسهای است که میتوان گفت به طور دست نخورده از رژیم کمونیستی به رژیم «چندفرهنگ گرا و لائیک» کنونی به ارث رسیده است، یکی از مهمترین ابزارهای حکومت لائیک برای تصرف در امور دینی و مذهبی مردم جمهوری آذربایجان است؛ به گونهای که حکومت لائیک و کمیته دولتی امور گروههای دینی از طریق این اداره توانسته است تولیگری برخی از مساجد مستقل را نیز تحت هدایت خود درآورد.
به عنوان مثال، طی سالهای گذشته اداره مسلمانان قفقاز تلاش گستردهای را به کار بسته است که هدایت و راهبری دیندارانی را که در مسجد مشهدی داداش در مرکز باکو ، مسجد حضرت فاطمه زهرا (ع) در منطقه یئنی گونشلی در حومه باکو، زیارتگاه امام زاده ابراهیم (ع) در شهر گنجه تحت کنترل خود بگیرد و مکانهایی نظیر زیارتگاه بی بی رحیمه (س) در نارداران و مساجد مستقل لنکران را نیز که دولت باکو نتوانست آن تحت هدایت حکومت درآورد، با عملیات پلیسی و نظامی تحت محاصره امنیتی خود نگه دارد.
اما، برگزاری باشکوره آیین های محرم و بخصوص تجمعات عاشورایی در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان اثبات کرد که نه سیاست ترویج «تساهل و چندفرهنگ گرایی» و «ابتذال فرهنگی» و نه سیاستهای پلیسی و امنیتی و نه تبلیغات رسانهای هیچ کدام نتوانسته است بخش اعظم جامعه و مردم جمهوری آذربایجان را از مسیر اسلام اصیل به بیراهه «چندفرهنگ گرایی» منحرف سازد.
حتی سیاست های پلیسی – امنیتی دولت باکو در حوزه دینی نتیجه برعکس داده است.
به عنوان مثال، گرچه فشارهای دولتی و اعمال نفوذ و فشار از طریق اداره مسلمانان قفقاز و کمیته دولتی امور دینی توانسته است تا حدی محتوای نوحهها و ذکرهایی که از بلندگوی مسجد مشهدی داداش و زیارتگاه امامزاده ابراهیم گنجه قرائت میشوند، در مضیقه قرار دهد و برخی از نوحهها سانسور و حذف شوند، اما نوحهها و مرثیههای عزای حسینی حتی در تجمعات مسجد مشهدی داداش و مسجد حضرت فاطمه (س) و زیارتگاه امامزاده ابراهیم گنجه نیز هنوز از محتوای ظلم ستیزی و کفرستیزی تهی نشده است و هنوز هم نمیتواند مطابق میل دولت لائیک و مستشاران صهیونیستی و فراماسون باشد.
اگر قدری به لایه های زیرین در جامعه جمهوری آذربایجان توجه شود، حرکت مردمی در مسیری برعکس لائیسم و صهیونیسم و ماسونیسم، به طور عیانتری مشاهده خواهد شد. به عنوان مثال، در شرایطی که اداره مسلمانان قفقاز تمامی تلاش خود را برای تحت کنترل و هدایت گرفتن مساجد مستقل به کار بسته است، خود مسجد تازه پیر یعنی مرکز محل استقرار اداره مسلمانان قفقاز در روز عاشورا میزبان دستهای بود که برخلاف میل متولیان این اداره در کنار عزاداری، نوحههای سیاسی نظیر «ما میمیریم و حجابمان را از دست نمیدهیم – آیههای قرآن را به باد نمیدهیم»، «کدام گروه چنین مولایی دارد – شیعیان، حضرت عباس را دارند»، سر داده بودند و حتی برخی از جوانان حاضر در آن گروه در پاسخ به سوال خبرنگاری که از آنها درباره مشارکت در "پویش اهدای خون" که اداره مسلمانان قفقاز آن را اجرا میکند، پرسید، پاسخ دادند که به متولیان این پویش اعتمادی ندارند و به علت اینکه آنها خونهای اهدایی مردم را به فروش میرسانند، در این پویش شرکت نخواهند کرد!
علاوه بر اینها، حضور گسترده مردم در محوطههای باز و حتی حرکت دسته عزاداری در برخی از مناطق، نشان داد که دیگر قوانین غیرمنطقی و فشارهای نامعقول از جمله قانون ممنوعیت برگزاری عزاداری در خارج از مساجد و قانون ممنوعیت حرکت دسته عزاداری در خیابانهای جمهوری آذربایجان از این پس نمیتواند جلودار مردمی باشد که میخواهند در ایام محرم و به یاد شهدا و معلمان آزادگی و در تبعیت از مکتب حسینی، بیعت نکردن با یزیدیان را به عیان اعلام کنند.
مصادیق و نمودهای حضور آگاهانه مردم جمهوری آذربایجان در تجمعات پرازدحام مراسمهای عاشورایی در روستای ارچیوان آستارا و لنکران و باکو و گنجه و مینگه چویر و حضور مظلومانه مردم نارداران در مراسم عاشورا در محوطه بسته زیارتگاه بی بی رحیمه (س) و نوحهخوانی توأم با حسرت روزهای برگزاری باشکوه ترین و بزرگترین تجمع عاشورایی جمهوری آذربایجان و قفقاز در نارداران، همگی حکایت از این دارد که همانطور که تلاش هفتاد ساله کمونیسم برای جدا کردن شیعیان قفقاز از امام حسین (ع) و اسلام اصیل شکست خورد، تمامی تلاشهای ضدشیعی صهیونیستها، وهابیون و شیطان پرستان و در یک کلام «چندفرهنگگرایان» نیز در جمهوری آذربایجان شکست خواهد خورد.