مواضع آتئیستهای طرف مقابل به گونه ای ست که فقط کافی ست با وقت کشی و تلاش برای ایجاد انحراف از متن بحث، اجازه ندهند چیزی اثبات شود! (زیرا اتئیسم فاقد ایدئولوژی بوده و اساسا هیچ چیز قابل دفاعی از خود ندارد. یعنی حیات ساپروفیت و انگلی آن وابسته به وجود مذاهب و افکار و عقاید دیگر است!)
ثمره نهایی علوم تجربی تقسیم بندی پدیدهای جهان، بر اساس همین مشابهت ها و تفاوتهاست. حالا چطور است که وقتی در برابر تحدی واضح و آشکار قران کریم قرار میگیرند، دچار مشکل «مثل نفهمی» میشوند؟! کسی که نمیفهمد «مثل بودن» یعنی چه، چطور متوجه میشود که باید فلان موجودات زنده را گیاه حساب کرد و فلان دسته را قارچها؟ چطور متوجه میشود که ویروس کووید 19 جزو بندپایان و باسیل ها و میکروبها و... نیست؟
متن مذکور برای برخی از گروه ها چندین بار ارسال شد و پاسخی داده نشد. نهایتا ادمین یکی از گروه های معروف اتئیستی مناظره در محور نخست را پذیرفت. چه اتفاقاتی در این مناظرات افتاد و چطور طرف مقابل برای چندین هفته کلا غایب شد، بماند برای فرصتی دیگر. اما در دو محور بعدی هنوز هم که هنوز است، هیچ کسی حتی حاضر نشده اعلام آمادگی رسمی کند!
آیا دیدید که 14 دقیقه هم طول نکشید ده بیت مثل شاهنامه بیاوریم، نه 14 قرن؟! شاهنامه شعر است و اینها هم شعر است. فارسی ست اینها هم فارسی ست. هر دو مثنوی هستند و هر دو یک وزن دارند و شباهتهای دیگر.
الغرض، شاید در نگاه نخست خیلی متوجه ابعاد مختلف این تحدی قران کریم نشویم. اما باید ببینیم که مخالفان در این مورد ، حداکثر چه حرفی برای گفتن دارند؟ چطور میتوانند چنین معجزه ی آشکار و زنده ای را انکار کنند؟ یا از تمام اینها گذشته ، وقتی در برابر حقیقتی این گونه روشن تر از آفتاب قرار میگیرند ، چقدر لجاجت میورزند و چگونه به انواع و اقسام مغالطات و حتی جرزنی های بارز متوسل میشوند؟!
حث ها در مورد تحدی قران کریم همچنان ادامه داشت. با این تفاوت که هر چه جلوتر میرفتیم تعداد افرادی که وارد بحث میشدند و شدت توهین هایشان رو به افزایش بود. چون به تدریج داشت مشخص میشد بی مانندی قران کریم واقعا یعنی چه و ابعاد آن تا کجا ست! یکی دو نفر از مسلمانانی که به بحث ورود کردند و خواستند پاسخ توهین ها را بدهند فورا اخراج شدند! و عجیب تر اینکه ، خیلی ها تلاش میکردند اصل موضوع گفتگو را عوض کرده و مسائل جدیدی مطرح کنند.
نمیپرسم نظرتان نسبت به ورود زنان شوهردار به استادیوم های فوتبال چیست! چون گذشته از اینکه ، این حرف تان نسبت به موضوع بحث چقدر بی ربط است ، حداقل در کشورها و فرهنگهایی مثل ما ، قداست و حرمت مفاهیمی مثل «زن شوهر دار» مستقیما مبتنی بر ارزشهای دینی و آموزه های وحیانی ست. همان ارزشها و آموزه هایی که امثال شما کمر همت بسته اید نابودشان کنید! اما وقتی اساسا کمر یک تفکر شکسته و شل باشد، با کمربند سفت بستن هم کاری درست نمیشود!
من با دیدن اکانت امثال شما و به در و دیوار زدن در حمایت از اسلام... به انسان هایی که بویی از انسانیت نبرده اند می نگرم... به انسانی که تجاوز اعراب و فروختن زنان کشورش مفتخر و هر سال سیاه پوشان در کله خود به خاطر متجاوز میزند... به کسی که از کشتن و گردن زدن و غارت ابایی ندارد ... کسی که زنان رو فقط در کالای جنسی تحت امر مردان میداند و در صورت نافرمانی مستوجب کتک میداند... فهمی از برابری انسانیت و اخلاق ندارد
آتئیستهای حاضر در گروه شروع کردند به تایید و تفسیر این حرف. که بله ، ببینید دین باوران چقدر متناقض حرف میزنند و چه و چه! اما وقتی نگارنده از او پرسید، آیا میداند معنای اصلی این حرفش چیست؟ آیا میداند که دارد اعتراف میکند، حتی اگر معجزه ببیند ایمان نمی آورد؟! و اشاره شد که، همین معجزات نیز خارج از قانون علیت و قضا و قدر الهی نیست.