به گزارش حلقه وصل، اگر به واکنش های جمهوریخواهان به درخواست دونالد ترامپ از الهام عمر، رشیده طلیب، الکساندریا اوسکاریو-کورتز و آینا پرسلی برای «بازگشت به همان جایی که از آن آمده اند» گوش کرده باشید، حتما متوجه نکته عجیبی شده اید. مدافعان ترامپ همواره به اسرائیل اشاره دارند.
وقتی لیندزی گراهام در مورد حملات ترامپ به این افراد مورد پرسش قرار گرفت، وی پاسخ داد «آنها از اسرائیل نفرت دارند.» سناتور جمهوریخواه لی زلدین عمر و طلیب را «ضد اسرائیلی» نامید. خود ترامپ نیز با اعلام اینکه الهام عمر «از اسرائیل نفرت دارد» نسبت به این مجادله واکنش نشان داد.
چیزی عجیبی است. این تقاضا همان قدر قابل درک است که از یک سیاستمدار آمریکایی خواسته شود به خاطر ابراز ناکافی میهن پرستی آمریکا را ترک کند، گرچه این تقاضا دست کم آشناست.
«آمریکا، یا به آن عشق بورزید یا ترکش کنید» از دهه 1960 یک شعار محافظه کارانه بوده است. مسئله عملا بی سابقه این است که از یک سیاستمدار آمریکایی خواسته شود چون ارادت کافی را نسبت به یک کشور خارجی از خود نشان نداده است، آمریکا را ترک کند. آیا کسی می تواند تصورش را کند که جمهوریخواهان از درخواست ترامپ برای اخراج الهام عمر و همراهانش به این اتهام که آنها از کانادا، هند یا ژاپن نفرت دارند دفاع کنند؟
البته که خیر. دلیلش هم این است که جمهوریخواهان دیگر به گونه ای از اسرائیل سخن نمی گویند که یک کشور خارجی است. آنها عشق به اسرائیل را با عشق نسبت به آمریکا در هم می آمیزند، چرا که اسرائیل را به عنوان مدلی برای چیزی می بینند که آمریکا را نیز همانند آن می خواهند: یک دمکراسی نژادی.
اسرائیل یک کشور یهودی است. ترامپ و بسیاری از متحدانش آمریکا را یک کشور سفیدپوست، یهودی-مسیحی می خواهند. اسرائیل با وجود انتخابات های آزاد و نهادهای پارلمانی اش از نظر ساختاری برای یک گروه نژادی و مذهبی در قبال سایر گروه های امتیاز قائل می شود. این همان چیزی است که بسیاری از جمهوریخواهان برای آمریکا نیز می پسندند.
در مطبوعات مفسران برای حمایت جناح راست از اسرائیل، غالبا شباهت به حق این کشور به یک دمکراسی نژادی را به نفع تفسیرهای دیگر نادیده می گیرند. اما آن تفسیرهای دیگر در بهترین حالت ناکامل هستند. یک استدلال رایج این است که جمهوریخواهان به دلیل تعهد این کشور نسبت به دمکراسی و حقوق بشر است که شیفته اسرائیل هستند.
اما در دوران ترامپ دمکراسی و حقوق بشر اولویت های سیاست خارجی جمهوریخواهان به شمار نمی رود. این تنها ترامپ نیست که رهبران اقتدارگرا را تحسین می کند. در صفوف جمهوریخواهان نیز می توان همین تحسین و تمجیدها را شاهد بود. آنها به نسبت دمکرات ها هم به روسیه و هم عربستان سعودی نگاه مثبت تری دارند. زمانی که اکونومیست و یوگاو در دسامبر گذشته از آمریکاییان پرسیدند آیا «نقض حقوق بشر باید دغدغه اصلی ما در روابط مان با سایر کشورها باشد یا نه»، تنها نیمی از جمهوریخواهان به نسبت دمکرات ها جواب مثبت دادند.
همچنین بیشتر جمهوریخواهان اسرائیل را حاکم بر کرانه غربی می خواهند، جایی که فلسطینیان تحت قوانین نظامی و بدون حق رای دادن به دولتی که کنترل زندگی آنها را در دست دارد زندگی می کنند. اگر شما از کنترل غیردمکراتیک کرانه غربی توسط اسرائیل حمایت کنید، احتمالا دلیل شما در پشتیبانی از اسرائیل دمکراسی نیست.
یک استدلال رایج دیگر برای دلیل شیفتگی جمهوریخواهان نسبت به اسرائیل به مسائل دینی مربوط می شود. روزنامه نگاران غالبا اشاره می کنند که بسیاری از انجیلی های مسیحی – که بیشتر آنها به جمهوریخواهان رای می دهند – کنترل یهودیان بر سرزمین مقدس را برای تحقق رستاخیز دوباره عیسی مسیح یک ضرورت می دانند. اما اغراق در نقش مذهبی کار ساده ای است. بر اساس یک مطالعه موسسه گالوپ در سال 2019 «حتی غیرمذهبی ترین جمهوریخواهان نسبت به مذهبی ترین دمکرات ها، به شکل قابل توجهی در قبال اسرائیل نظر مثبت تری دارند. به عبارت دیگر قدرت مشارکت از قدرت مذهبی بودن فراتر می رود.» مهم ترین دلیل این مسئله نژاد است. بیشتر دمکرات های مذهبی، آفریقایی آمریکایی یا لاتین تبار هستند و مسیحیان آفریقایی آمریکایی و لاتین تبار – حتی مسیحیان انجیلی آفریقایی آمریکایی و لاتین تبار – به نسبت همتایان سفیدپوست خود نگاه بسیار انتقادی تری به اسرائیل دارند. بر اساس تحقیق مرکز تحقیقاتی پیو در بهار سال جاری، اعضای کلیساهایی که از نظر تاریخی سیاهپوست هستند با یک اختلاف 34 درصدی مخالف دولت اسرائیل بوده اند. به عبارت دیگر حمایت جمهوریخواهان از اسرائیل کاملا از سوی مسیحیان آمریکایی صورت نمی گیرد بلکه توسط مسیحیان سفیدپوست محافظه کاری صورت می گیرد که هویت سیاسی شان مبتنی بر جدایی مذهب و نژاد قرار دارد. در دوران ترامپ مسیحیان سفید پوست محافظه کار به طور فزاینده ای نسبت به حفظ شخصیت مذهبی و نژادی آمریکا وسواس پیدا کرده اند و اسرائیل را به چشم کشوری می بینند که دقیقا همین کار را انجام می دهد.
بیشتر جمهوریخواهان از یک آمریکای کمتر سفیدپوست و کمتر مسیحی هراس دارند. چندی پیش موسسه پیو از آمریکاییان پرسید اگر در آمریکا سفیدپوستان از اکثریت بیفتند، آیا این اتفاق «سنن و ارزش های آمریکایی» را تقویت می کند یا تضعیف. جمهوریخواهان با اختلاف 46 درصد در پاسخ گفتند که آمریکا ضعیف تر خواهد شد. و اگر جمهوریخواهان از کمتر سفیدپوست شدن آمریکا هراسان باشند، از تبدیل شدن آمریکا به کشوری بیشتر مسلمان نیز بیمناک خواهند بود. یک نظرسنجی که نوامبر گذشته توسط «امریکن نیو» انجام شد، نشان داد که 71 درصد جمهوریخواهان معتقدند که اسلام با ارزش های آمریکایی همخوانی ندارد و طبق مطالعه اکونومیست / یوگاو در ژوئن گذشته 74 درصد فکر می کنند که مسلمانان باید موقتا از ورود به ایالات متحده منع شوند. این ترس های نژادی و مذهبی ستون فقرات مخالفت جمهوریخواهان با مهاجرت را شکل می دهد. همانطور که استیون میلر از دانشگاه کلمسون نشان داده، آمریکاییانی که خواهان مهاجرت کمتری هستند تقریبا شش برابر بیشتر احتمال دارد که این باور آنها برخاسته از انزجار نژادی باشد تا نگرانی های اقتصادی.
بنابراین در درون جناح راست این یک معیار سنجش قدرت انزجار نژادی است که اکنون مهاجرت به مسئله ای تبدیل شده که جمهوریخواهان بیش از هر چیز به آن اهمیت می دهند. دسامبر گذشته وقتی که کالج کوئینپیاک از آمریکاییان پرسید که کنگره چه چیزی را باید مهم ترین اولویت خود قرار دهد، بیشتر جمهوریخواهان از میان تمام گزینه های دیگر در مجموع به مهاجرت اشاره کردند.
در ماه ژوئن وقتی رویترز از جمهوریخواهان پرسید تا مهم ترین نگرانی سیاسی خود را نام ببرند، بار دیگر مهاجرت دومین پاسخ با بیشترین فراوانی بود.
برای جمهوریخواهانی که می خواهند شخصیت جمعیتی آمریکا را حفظ کنند، اسرائیل – که مهاجرت و کسب شهروندی را برای یهودیان آسان اما برای غیریهودیان به غایت دشوار می گیرد - مدلی را در اختیار آنها قرار می دهد. آن کولتردر کتاب سال 2016 خود «آدیوس آمریکا» که شعارهای مهاجرتی ترامپ را شکل داده، نوشته است که «اسرائیل به درستی تمام می گوید که تغییر دادن قومیت اسرائیل می تواند نفس ایده اسرائیل را تغییر دهد. خب تغییر دادن قومیت آمریکا نیز می تواند نفس ایده آمریکا را تغییر دهد.»
از این نظر کولتر تنها نیست. مایک هاکبی در دفاع از طرح ممنوعیت مهاجرتی مسلمانان نوشت: «همه اینطور واکنش نشان می دهند که "اوه حرفی که ترامپ زده خیلی حیرت انگیز است". چنین چیزی در اسرائیل حیرت انگیز نیست. در آنجا شما مرزها را به روی مسلمانان باز نمی کنید.»
این دیدگاه ها محدود به نخبگان جمهوریخواه نیست. افکار عمومی سنجی ها از وجود ارتباطی قوی بین خصومت نسبت به مهاجرت، خصومت نسبت به مسلمانان و حمایت از اسرائیل خبر می دهند. وقتی شبلی تلهامی استاد دانشگاه مریلند به درخواست من داده های نظرسنجی را با من در میان گذاشت که پاییز گذشته انجام داده بود، متوجه شدم آمریکاییانی که گفته بودند دولت ایالات متحده در میانجیگری در مناقشه اسرائیل- فلسطینیان باید «به سمت فلسطینی ها تمایل پیدا کند»، از ساده تر شدن روند مهاجرت به آمریکا با اختلاف 60 درصدی حمایت کرده بودند.
برعکس آمریکاییانی که گفته بودند آمریکا باید «به سمت اسرائیل تمایل پیدا کند» از سخت تر شدن روند مهاجرت به آمریکا با اختلاف 20 درصدی حمایت کرده بودند. به همین ترتیب تقریبا 70 درصد از پاسخگویانی که گفته بودند آمریکا باید «به سمت اسرائیل تمایل پیدا کند» در مقایسه با کمتر از 33 درصد پاسخگویانی که گفته بودند آمریکا باید «به سمت فلسطینیان میل پیدا کند» طرفدار اسلام نبودند.
اما تحسین جناح راست از دمکراسی نژادی در اسرائیل، از مسئله مهاجرت فراتر می رود. اسرائیل فقط با دورنگه داشتن غیریهودیان از این کشور نیست که توانسته است سلطه یهودیان را حفظ کند. این کشور همچنین مشارکت سیاسی غیریهودیانی که تحت کنترل آن قرار دارند را نیز غیرقانونی و محدود اعلام کرده است.
کوتاه سخن آنکه حملات جمهوریخواهان به الهام عمر و همکارانش به عنوان افرادی ضد اسرائیلی و یهودی ستیز در نهایت مربوط به اسرائیل و یهودیان نمی شود. آنها تلاش دارند از اسرائیل و یهودیان برای تثبیت بیشتر هدف محوری جناح راست در عصر ترامپ استفاده کنند؛ یعنی حفظ سلطه مسیحیت سفیدپوست در مواجهه با تغییرات جمعیتی.