به گزارش حلقه وصل، حسین شیخ زاده نوشت: از نظر قواعد حقوق بینالملل، توقیف نفتکش ایرانی گریس1 توسط انگلیس، دزدی دریایی محسوب میشود. انگلیسیها مدعی شدهاند که احتمالاً این کشتی برخلاف تحریمهای نفتی در حال ارسال نفت ایران به سوریه بوده است؛ اولاً این ادعا کذب است و مقامات جمهوری اسلامی رسماً آن را رد کردهاند. دوم اینکه حتی اگر این ادعا صحت داشت و توسط مقامات کشورمان تأیید میشد باز هم انگلیس اجازه تعرض به کشتی ایرانی را نداشت.
به این دلیل که ایران مرتکب نقض هیچ قاعده بینالمللی یا هیچ معاهدهای نشده بود. سوالی که انگلیس باید به آن پاسخ دهد این است که: ایران کدام تحریم را نقض کرده است؟ آیا یک نهاد بینالمللی مانند شورای امنیت صادرات نفت ایران را تحریم کرده است؟ آیا ایران مطابق مفاد توافق برجام متعهد شده است از صادرات نفت خودداری کند؟ ایران در مورد عدم فروش نفت خود به هیچ مجمع یا سازمانی تعهد نداده و صرفاً پای توافق برجام را امضا کرده است.
این توافق نیز در مورد فعالیتهای هستهای است که آن هم طبق بازدیدهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکنون به تعهداتش پایبند بوده است. با اینحال آمریکا بر خلاف مفاد توافقی که رسماً آن را امضا کرده بود، ایران را تحریم کرده است. این تحریم از سوی سازمانهای بینالمللی صورت نگرفته بلکه اقدام یکجانبه یک کشور خاص است، لذا نقض تحریمهای آمریکا از نظر حقوقی، مجازاتی در پی ندارد که انگلیس خود را مسوول خودخوانده اجرای این مجازات بداند.
سوم اینکه حتی خودِ ایالات متحده هم برای پیشگیری از فروش نفت ایران چنین روشی (دزدی دریایی) را پیشبینی نکرده بلکه از شیوه مجازات خریداران استفاده میکند، بنابراین اقدام انگلیس نهتنها خلاف قواعد بینالمللی و توافق برجام است بلکه حتی با دستور غیرقانونی آمریکا مبنی بر شیوه اجرای تحریم نفت ایران نیز مغایرت دارد. اقدام انگلیس مانند هر رفتار سیاسی دیگری میتواند عوامل مختلفی داشته باشد؛ اما بر اساس شواهد و قراین موجود نگرانی آمریکاییها در مورد احتمال بهبود روابط ایران و انگلیس در دوره نخستوزیر جدید، آنان را وادار کرده تا برای ایجاد تنش میان این دو کشور دست به کار شوند؛ انگلیس در این ماجرا فریب خورده و تحتتأثیر حربه دیپلماتیک مقامات آمریکا به ویژه «جان بولتون» قرار گرفته است.
این روزها اوضاع بریتانیا آشفته است، ماجرای خروج از اتحادیه اروپا همچنان لاینحل باقی مانده و در این شرایط دولت به دست یک نخستوزیر تازهکار افتاده است. آشفتگی اوضاع در انگلیس کار استعمارگر پیر را به جایی رسانده که به این آسانی در تله آمریکا افتاده است؛ استعمارگری که روزگاری استاد همین نیرنگها بود و یکی از حربههایش نقشهای بود که برای پیشگیری از واگذاری امتیاز نفت مناطق مرکزی و شمالی ایران به آمریکا طراحی و اجرا کرد؛ ماجرا از این قرار بود که در سالهای پایانی حکومت قاجار، آمریکا هیأتهایی را به ایران اعزام کرد تا امتیازی مانند امتیاز نفتی انگلیس در ایران به دست آورد.
اما در تیر سال 1303 که رفت و آمدهای آمریکا برای کسب امتیاز نفت در جریان بود، در تهران شایعه شد که سقاخانهای در محله شیخ هادی معجزه کرده است. مردم برای بازدید و نذر و نیاز، دستهدسته به آن محل میرفتند. چند روز بعد مجدداً شایعه شد که یک بهایی در سقاخانه سم ریخته است. روز بیستوهفتم تیرماه «ماژور ایمبری» نایب کنسول آمریکا در تهران به همراه یکی از اتباع آمریکا که در کمپانی نفت انگلیس کار میکرد، عازم خیابان شیخ هادی شد تا از سقاخانه عکسبرداری کند.
فردی از میان جمعیت فریاد زد که اینها همان بهاییهایی هستند که در سقاخانه سم ریخته بودند. عدهای به ایمبری حملهور شده، او را زخمی کردند و دنبال او تا بیمارستان رفتند و در بیمارستان او را به قتل رساندند. باوقوع این حادثه و تیرهشدن روابط ایران و آمریکا، شرکتهای آمریکایی نتوانستند امتیاز نفت شمال را به دست آورند و رقابت به نفع انگلستان پایان یافت. اما آنچه بیشتر از اهداف و عوامل این دزدی دریایی اهمیت دارد، اقدام تلافیجویانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر توقیف نفتکش انگلیس است؛ اقدامی که در شأن اقتدار ایران بود. اصلاً معنای حاکمیت ملی همین است و حاکمیت ملی ما ایجاب میکرد که اقدام انگلیس را بدون پاسخ نگذاریم. این اقدام پیامهای روشنی برای انگلیس و همه کشورهای دنیا دارد:
1- انگلیس باید بداند ایرانِ امروز با ایران قرن 19 فرسنگها فاصله دارد. در آن روزگار آنها یک امپراطوری بزرگ و استعمارگر بودند و ایران یک کشور ضعیف نگهداشتهشده؛ آنها از این نابرابری استفاده کردند و بیش از 20امتیاز استعماری از جمله امتیاز انحصاری نفت ایران را به دست آوردند. اما پیروزی انقلاب اسلامی بنیادهای سیاست ما را دگرگون کرد و مسیر ایران را تغییر داد؛ ما در همه زمینهها از جمله در عرصه دفاعی به فرمان خدا عمل کردیم؛ آنجا که فرمودهاست: «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّبَاطِ الْخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکمْ» و با انتخاب این مسیر به جایی رسیدیم که اکنون ایران یکی از قدرتهای نظامی بزرگ دنیاست، با این تفاوت که ما از این قدرت برای استعمار، کشورگشایی و غارت ثروت ملتها استفاده نمیکنیم بلکه آنرا برای تأمین امنیت ملی خودمان به کار میگیریم.
2- ایران کشوری مقتدر است که قادر است علاوه بر مرزهای خود از امنیت منطقه نیز محافظت کند و زیر باز هیچ ذلتی نمیرود؛ لذا همه کشورهای قلدرمآب دنیا از این واقعه عبرت بگیرند و چنین اشتباهاتی را تکرار نکنند. اگر انگلیس از سرنگونی پهپاد آمریکا عبرت گرفته بود، دچار این خفت نمیشد. وقتی ایران با آمریکا آنگونه برخورد کرد، حساب انگلیس و امثال آن روشن است. البته ما در دنیا ابرقدرتی نمیشناسیم اما آنها که آمریکا را ابرقدرت میدانند، باید از برخورد ایران با این کشور عبرت بگیرند. 3- دنیا در طول چهل سال گذشته شاهد بوده است که ما جنگطلب نیستیم. همان قرآنی که ما را به تجهیز نظامی فرمان داده است، کشتن یک انسان بیگناه را با کشتن همه انسانها برابر میداند. (مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِیالْأَرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا) بنابراین با هیچ کشوری سرِ جنگ نداریم و کارخانه اسلحهسازی تجاری هم نداریم که برای افزایش درآمد آن به جنگافروزی میان دیگران بپردازیم.
از سوی دیگر برخلاف تبلیغات سلطهگران، توان نظامی ایران هیچ زیانی برای همسایگان و برادران مسلمان ما ندارد. ایران برخلاف کشوری مانند آمریکا، بدون تحقیر و توهین به کشورهای منطقه خلیجفارس آمادگی دارد تا امنیت این منطقه استراتژیک را تأمین کند.