
روزگاری پس ازدوره دفاع مقدس، جریانهای فعال حزباللهی و انقلابی، دچار آفتهای متعدد شدند. صورتگرایی (فرمالیسم) و دور افتادن از سیرت انقلاب و حمایت صرف از چارچوبها و ساختارهای حقوقی جمهوری اسلامی و غفلت از هویت حقیقی انقلاب اسلامی، تلاش برای استفاده دستوری- انتخاباتی و از بالا از تشکلها و بچههای حزباللهی و بسیجی به وسیله جناحها، شکلگیری خفته و پنهان احساس جنگ زرگری بودن دعوای بین جناحها و عدم ربط جدی آن به مردم و اسلام، کم شدن ضریب چهرههای فکری، فرهنگی و هنری در مقابل تهاجم منسجم فرهنگی و اولویت یافتن سیاسیها و امنیتیها و تقلیل مواجهه نرم و فرهنگی به نگرشهای منفعلانه امنیتی و سیاسی و یا فروکاستن کار فرهنگی به فعالیتهای بیاولویت، ناقص و تکسطحی، فضای انفعالی مقابل تهاجم فرهنگی، ترک امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در معنای وسیع کلمه به مثابه جهاد با دشمن، رشد تفکرات مسئولیت گریزانه و عافیتطلبانه نظیر انجمن حجتیه و تبدیل شدن تشکلهای دانشجویی به پیاده نظام دولتها و احزاب از جمله این آفتها بود. در چنین فضایی جریانی تازه در فضای دانشجویی خودنمایی میکند که نامش «جنبش عدالتخواه دانشجویی» میشود.
بعد از جنگ، در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ جمعهای مختلفی میان طلاب و دانشجویان شکل گرفت که اینها احساس میکردند مسیری که طی میکنیم متفاوت از مسیری است که در دهه اول انقلاب طی میکردیم و برخلاف آرمانهای مردم انقلاب و آن چیزی است که رهبر معظم انقلاب، تبیین کردند.
این حلقهها به خاطر نداشتن امکانات و وسایل، در قالب جمعهای محدودی بود. یعنی در دانشگاههای تهران، مشهد و قم و سایر مکانها دیده میشدند. همچنین فارغ از جمعهای دانشگاهی در جمعهای محدود طلاب و بعضی نشریههایی که در آن زمان و در همین فضاها وجود داشت. به هر حال این فضا ایجاد شد که دوباره آرمانهای انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) بازخوانی شود، تا آن افقها و جهتهایی که جمهوری اسلامی بایستی به سمت آن برود، تدوین گردد.
بعد از یک پیام
این جمعها به این نتیجه رسیدند که در غالب جمعهای جدای از هم، فعالیتها را ادامه بدهند. سالهای انتهایی دهه ۷۰ مسئلهای که در بازگشت به انقلاب مطرح میشود، شاخصاً مسئله عدالت است. از این رو، این جریان، بازگشت به آرمانهای امام و انقلاب را سرلوحه خویش قرار داد. با این اوصاف حرکتها در حلقههای مختلف پیگیری میشد، تا به تأکیدات مهم، جدی و صریح مقام معظم رهبری که از اوایل دهه ۷۰ در مورد مسئله عدالت شروع شده بود و در سالهای آخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ به صورت مکرر مطرح شد، رسیدند.
بچهها به این نتیجه رسیدند که باید منسجمتر کار کرد و این حلقهها کمکم که محصولاتشان به یکدیگر میرسید، همدیگر را پیدا کرده و با هم تبادل فکری داشتند. مخصوصاً پس از پیام ۶ /۸ / ۸۱ مقام معظم رهبری به جنبش دانشجویی برای پیگیری عدالت. رهبری در آنجا گفته بودند که اگر دانشجو از قشر مستضعف هم نباشد به عدالت اجتماعی به عنوان یک آرمان بیبدیل مینگرد و مشخصاً در هشت مورد پیگیری جنبش دانشجویی را خواستار شدند.
این جمعها تصمیم گرفتند فارغ از قالبهای موجود یک سری جریانهای دیگر را سامان بدهند. به این خاطر همین بچهها یک هسته مرکزی تشکیل دادند که این کارها را با یکدیگر هماهنگ و محصولاتش را با هم تبادل کنند. همچنین دنبال تشکلسازی و انجام فعالیتها به صورت موازی نروند. یعنی بچهها هر کجا بودند از بسیج گرفته تا تشکلهای دیگر، در حوزه یا دانشگاه سعی میکردند این گفتمان را آنجا پخش کنند و با این هسته مرکزی ارتباط داشته باشند.
مشخصاً کار با چهار استراتژی کلی ادامه پیدا کرد: حلقههای فکری، توزیع فرهنگی جبهه انقلاب چه در قالب متفکر و چه در قالب هنرمندان، برگزاری همایشها و تولید نشریه و جزوات، یک سری حرکتها تحت عنوان مطالبه عدالت.
علاءالدین عدالتخواهان
از عمر جنبش عدالتخواه دانشجویی قریب به ده سال گذشته است. اما همین سالها پر بوده است از فعالیتهایی که گاه در خاطرات باقی مانده و آن را ماندگار کرده است.
سال گذشته همین روزها بود که رسانهها نوشتند: «در پی کشته شدن چند دانش آموز در مدرسهای در پیرانشهر؛ جنبش عدالتخواه دانشجویی به وزیر آموزش و پرورش یک بخاری نفتی اهدا میکند.» خبر کوتاه است، اما پرحاشیه و پرمغز.
برخی از اعضای شورای مرکزی جنبش، ساعتی را بازداشت میشوند و چراغ نفتیشان به دست حراست وزارت آموزش و پرورش توقیف میشود. اما بعد از ساعتی آزاد میشوند و خبر در رسانهها بازنشر میشود: علاءالدین عدالتخواهان را گرفتند!
اما این اولین حرکت عدالتخواهانه و مطالبهگرایانهای نبود که در طول ده سال عمر رسمی، از سوی این اتحادیه دانشجویی تدارک شده بود. (فعالیتهای عدالتخواهانه پیشتر تحت عناوین دیگر برگزار میشد. اما از تاسیس اتحادیه جنبش عدالتخواه قریب به ده سال بیشتر نمیگذرد.)
کارتنخوابی در اعتراض به مرگ کارتن خواب
زمستان سال ۸۳ جنبش عدالتخواه دانشجویی در اطلاعیهای اعلام کرد: در اعتراض به مرگ ۴۰ کارتنخواب در تهران در یک شب، مراسم اعتراض به مدت ۵ شب مقابل سازمانهای زیر برگزار میشود: شهرداری تهران، فرمانداری تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره). زیر باران و برف ۵ شب سرد طی شد و دانشجویان در این مراکز حضور یافتند. گفته میشد آقای احمدی نژاد (شهردار وقت) گفته بود که اینها هدف سیاسی دارند و با من مخالف هستند و میخواهند من را به عنوان کاندیدای انتخاباتی زمین بزنند. و با همین استدلال در جمع دانشجویان معترض حاضر نشده بود. و به جای خودش آقای رحیم مشایی را به میان دانشجویان فرستاده بود. آقای رسول خادم هم به عنوان عضو شورای شهر آمده بود و از دانشجویان تقدیر کرد. بحثها بالا گرفت و نهایتاً آقایان رفتند و گفتند بقیه سازمانهای مرتبط همکاری نمیکنند.
شبهای بعد هم مقابل سایر سازمانها تجمع کردند. برخی هم حاضر به حضور در میان دانشجویان نشدند. و بعد از ۵ شب مراسم ترحیم در مسجد هدایت تهران برگزار شد و استاد رحیمپور ازغدی در آن مراسم سخنرانی کرد.
برایتان دعا میکنم
چند روز بعد در زمستان ۸۳، دانشجویان عدالتخواه بعد از نماز ظهر و عصر نزد رهبری رفتند. ایشان کارتنخوابی دانشجویان را جالب توصیف کردند و گفته بودند که من پیگیر خبرهای آن اتفاق بودم و ادامه داده بودند: «خیلی خوب بود من از نگاه کردن اینها و خواندن این موارد واقعا لذت بردم و از بودن جریانهایی مثل شما خدا را شکر میکنم. شما بدانید که مملکت مال شماست. مال این تفکر است. البته عدهای هیاهو و کارهایی میکنند اما الباطل جوله، فاما الزبد فیذهب الجفا... اینها کف روی آب است و آنچه که میماند همین جریان است. البته به شرط اینکه کار کنید، به شرط اینکه کار کنید... با مسئولین ملاقات کنید با رئیس جمهور فعلی، با رئیس جمهور آینده، با وزرا و... حرف بزنید و نقد کنید... من شما را دوست دارم و برایتان دعا میکنم.»
از نخریسی خمین تا عنبرآباد و زابل!
یکی از برنامههایی که در اکثر نشستهای جنبش عدالتخواه به طور مستمر پیگیری شده است، مطالبهگری بومی بوده است. به این شیوه که پیگیری مطالبات مردم محلی را هم در برنامه نشست سالیانه خود قرار میدادند. حضور در منطقه محروم عنبرآباد در حاشیه نشست هفتم (کرمان)، حضور در روستاهای محروم زابل و مناطق حاشیهای زاهدان در ابتدای سال ۸۳ از جمله فعالیتهای اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی بوده است.
نشست هشتم (سال ۸۳) در شهر خمین، همراه شده بود با تعطیلی کارخانه نخ این شهر. دانشجویان در جمع كارگران شركت كردند و مشكلات و حرفهای آنها را شنیدند و سپس در مقابل فرمانداری برای پاسخگویی مسئولان تجمع كردند. جلسه پاسخگویی با حضور همه مسئولان شهر در یكی از مساجد شهر برگزار شد و مطالبات کارگران پیگیری شد.
ختم مبارزه با فساد اقتصادی
تجمع مقابل قوه قضائیه در سال ۸۱ در اعتراض به رویکردهای این قوه در برابر فساد اقتصادی یکی از نقاط عطف تاریخ فعالیتهای دانشجویی در آن دوره بود. همچنین در سالگرد صدور پیام ۸ مادهای رهبری برای برخورد با مفاسد اقتصادی، مراسم ختم مبارزه با مفاسد اقتصادی در دانشگاه تهران را برگزار کردند و البته نسبت به موضوعات بسیاری نیز بیانیه و تجمعهای دیگر برقرار کردند. همچنین جلسه تقدیر از چهره ماندگار مفاسد اقتصادی برنامهای اعتراضی بود که در پی فرار شهرام جزایری برگزار کردند.
حرکتهای عدالتخواهانه در عرصه بینالملل
۵ اتوبوس از تهران حرکت میکنند تا به سوی لبنان بروند. تنها چند روز از آغاز حملات اسرائیل به لبنان گذشته بود. این حرکت از سوی جنبش عدالتخواه سامان یافته بود و تا مرز ترکیه انجام شد و به دلیل عدم همکاری ترکیه متوقف ماند. (سال ۸۵)
در سال ۱۳۸۷ همزمان با جنگ در غزه نیز همین اتحادیه دانشجویی در ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد اعلام تحصن نامحدود کرد و اعلام کرد که آماده جهاد با رژیم صهیونیستی و دفاع از مردم غزه و آزادی قدس شریف است. شش روز پس از این تحصن که در آن هزاران نفر از طلاب و دانشجویان حضور داشتند، با پیام رهبری این تحصن به پایان رسید.
آیت الله خامنهای بارها در سخنرانیهای خود از آن تحصن تجلیل به عمل آوردهاند و حتی این دانشجویان را با شهدای دفاع مقدس مقایسه کردند. (۱۹ دی ۸۷) و در دیدار امسال با دانشجویان نیز با بازخوانی آن حرکت از آن روحیه و احساس، تقدیر میکند: «اين احساسات، احساسات مقدس و پاكى است. امثال من كه يك كنار نشستيم و داريم نگاه ميكنيم، آدم ميخواهد جانش را فداى يك چنين احساساتى بكند؛ اين واقعاً ارزش دارد. اينكه امام فرمودند من دست و بازوى بسيجىها را ميبوسم، جايش همين جاست.»
به جز این دو حرکت شاخص، تاسیس صندوق کمک به نابودی اسرائیل (85)، تعیین جایزه برای قتل سران صهیونیستها(اسفند۸۶)، تعیین جایزه برای اعدام انقلابی حسنی مبارک (دی ۸۷)، پیگیری تحریم کالاهای صهیونیستی، ارسال نماینده به اجلاس آب و هوا در بولیوی (۸۹) و ... از جمله حرکتهای عدالتخواهانه جنبش در عرصه بینالملل بوده است.
اعتراض به بیعدالتی در نظام آموزش عالی
در سال ۸۴ دانشجویان عدالتخواه نسبت به حضور دانشجوی پولی در دانشگاهها هشدار دادند. بزرگترین تجمعات را هم در دانشگاه صنعتی اصفهان با حضور هزاران دانشجو برگزار کردند. اما به دلیل عدم پاسخگویی مسئولین و برخوردهای بد، در تهران مقابل مجلس شورای اسلامی (۵ روز) و سپس وزارت علوم متحصن شدند و حتی برای ساعاتی ساختمان وزارت علوم را به تصرف در آوردند و جلوی اتاق وزیر علوم تحصن کردند. این اعتراضات در دورههای بعد هم ادامه داشت و باطرح مجدد این موضوع در سال ۹۰ و ۹۱ بار دیگر موجب اعتراض جنبشیها شد.
اساتید و چهرههای شاخص
در روزهای اول، وحید جلیلی از اولین اساتید جنبش عدالتخواه بود. او سابقه رسانهای داشت و البته دیدگاه عدالتخواهانهای را هم دنبال میکرد. اولین بار موضوع جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در آن تشکیلات پیگیری شد. شاید بتوان گفت جزوه جبهه فرهنگی بود که جنبش را جنبش کرد.
حجتالاسلام سید عباس نبوی که در سالهای آغازین انقلاب اسلامی دبیر تحکیم وحدت بوده است، در همراهی با جنبش عدالتخواه بسیار فعال بوده است. ایشان در بیان مسائل و نگاههای تئوریک که البته ناظر به مسائل جاری کشور بوده است، بسیار کمک کرده است. سعید قاسمی، حسن عباسی، عماد افروغ، محمدصادق کوشکی، سعید زیباکلام و ... اساتید شاخص در آن دوره بودند که رهنمودهایشان برای جنبش عدالتخواه بسیار مغتنم بود.
ویژگیهای جنبش عدالتخواه
جنبش یک حرکت سیاسی نبوده است. نه ابتدایش را سیاست تشکیل میداده است و نه استمرارش به موضوعات و گروههای سیاسی پیوند دارد. مابهازای سیاسی مشخص هم ندارد که شاخه دانشجویی جریان سیاسی در دانشگاه به حساب آید. به همین دلیل هم بود که در انتخابات ۸۴ علیرغم آنکه دو دسته شدند، اما توانستند حرکت منسجمی را درباره الگوی ریاست جمهوری مطلوب ارائه کنند.
دغدغههای دانشجویان عدالتخواه و برداشتشان از عدالت سیاسی نبود و حتی فاصله جدی با جریانات مدعی عدالتخواهی در کشور داشتند.
مسائل حوزه بینالملل، محور بسیاری از حرکتهای جنبش بوده است. ارتباط با تشکلهایی مانند امامیه پاکستان یا انجمنهای دانشجویان کشورهای آمریکای لاتین، ارتباط با گروههای دانشجویی شیعیان ترکیه و یا ... از نمودهای این نگاه بوده است. تحرکات و فعالیتهای عرصه بینالملل در جنبش کم نبوده است.
گفتمان محوری یک مشخصه دیگر بوده است. جنبش عدالتخواه با خواندن صحیفه امام شروع شد. نسل اولیهای جنبش با کتاب الحیاه علامه محمدرضا حکیمی وارد فضای تشکیلات میشدند و البته ارتباط مستمر با اساتید هم در این مسیر بسیار راهگشا بود.