
تحکیم به فرمان امام(ره)
نقطه عطف انجمنهای اسلامی دانشجویان ۲۹ شهریور ۱۳۵۸ است. دانشجویان خدمت حضرت امام(ره) رسیده و با ایشان بیعت کردند. در این دیدار امام(ره) به آنان فرمود: «بروید و تحکیم وحدت کنید» در نتیجه انجمنهای اسلامی دور هم جمع شده و «دفتر تحکیم وحدت» را به عنوان «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی سراسر کشور» به وجود آوردند. بهرغم خواست امام(ره) مبنی بر وحدت عمل دانشجویان مسلمان، اولین اختلافات در جریان تسخیر لانه جاسوسی رخ داد که دو عضو شورای مرکزی اتحادیه، محمود احمدینژاد و محمدعلی سیدینژاد از دانشگاههای علم و صنعت و تربیت معلم، مخالفت خود را با تسخیر سفارت امریکا اعلام کرده و پیشنهاد تسخیر سفارت شوروی را دادند. اما رأی آقایان اصغرزاده، میردامادی و بیطرف بر رای جناح مخالف غلبه کرد و تسخیر سفارت امریکا رخ داد.
سردمدار تسخیر و انقلاب فرهنگی
پس از تسخیر سفارت، قدرت جناح تسخیرکننده تحتالشعاع اهمیت کاری که انجام داده بودند، بیشتر شد. در مقابل، جناح راست در غیاب نیروهای حاضر در لانه جاسوسی که مسئله گروگانها را از کار در تحکیم مهمتر میدانستند، دومین دوره شورای مرکزی تحکیم را به دست گرفت. مهمترین اقدام آنها هم انقلاب فرهنگی در دانشگاهها بود. این افراد در اواخر سال 1359، فراکسیونی از چند انجمن اسلامی با حضور دانشجویان دانشگاههای ملی، علم و صنعت ایران، خواجهنصیر و چند انجمن اسلامی دیگر به وجود آوردند. مبنای این اکثریت و اقلیت در بین نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی، بیشتر پذیرش یا رد نظرات و آرای دکتر بهشتی و شهید مطهری بود. همان اختلافاتی که در انتخابات مجلس دوم، جناحبندی موسوم به راست و چپ را در احزاب و گروههای مختلف از قبیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز و دفتر تحکیم وحدت رقم زد.
اختلاف با حزب جمهوری
در این زمان، شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی که از اوان پیروزی انقلاب فعالیتش را آغاز کرده بود، از نظر خط امامیها، رقیب انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم محسوب میشد. حزب میخواست که شاخه دانشجوییاش جریان دانشگاه را در دست داشته باشد، اما با وجود تحکیم و عدم همکاری شورای مرکزی با شاخه دانشجویی، اختلاف زیادی نمایان شد. تا جایی که حزب، بدون هماهنگی با دفتر به طور مستقل با انجمنهای اسلامی دانشگاهها به فعالیت پرداخت. در شرایطی که دانشگاهها در مدت انقلاب فرهنگی تعطیل شده و فعالیتهای دانشجویی هم افول پیدا کرده بود، دانشجویان چپگرایی که از لانه جاسوسی برگشته و شورایِ مرکزیِ دفترِ تحکیمِ بعد از خود را مسئولِ کوتاهی در قبال فضای دانشگاهها میدانستند، کوشیدند تحکیم را از نو در دست گیرند. ورود این افراد به شورای عمومی و سپس شورای مرکزی تحکیم، اختلافات را دو چندان کرد و سرانجام به تصفیه نیروهای راستگرا انجامید.
حرکت به سوی قدرت
چپگرایان علاقهمند بودند تا علاوه بر احیای فعالیتهای سیاسی دانشگاهها، در فعالیتهای انتخاباتی هم شرکت کنند و لذا برای کسب اجازه خدمت حضرت امام(ره) رسیدند. ایشان استقبال کرده و میگویند: «شما اقدام کنید و من به موقعش حمایت میکنم.» لذا پس از ورود این ۱۵ نفر، شورای عمومی جدید (مرکب از ۳۰ عضو) به کمیته انتخاباتی تحکیم تبدیل شد و شروع به فعالیتهای انتخاباتی نمود. این درحالی بود که دو دیدگاه متفاوت درباره نحوه حضور در انتخابات وجود داشت، گروهی معتقد به پرهیز از معرفی مصداق بوده و بر تبیین معیارهای انقلابی اصرار میورزیدند و گروه دیگر که عمدتاً از نیروهای چپ بودند، معتقد به حضور مستقیم و ارائه لیست انتخاباتی مشترک یا مستقل بودند. در این میان با حضور ۱۵ نفر از خط امامیها در شورای عمومی تحکیم، این طیف دیدگاه خود را غالب کرد و دفتر تحکیم، لیست انتخاباتی جداگانهای ارائه داد که حاشیههایی درباره آن هم وجود داشت. این لیست مورد حمایت جناح چپ حزب جمهوری اسلامی قرار گرفته و ۷ تن از وزرا و معاونین کابینه نخست موسوی نیز با صدور اطلاعیهای از آن حمایت کردند.
طیفهای مختلف تحکیم
حمایت چپهای تحکیم از لیست مورد حمایت نخستوزیر، مخالفت گروه مقابل ایشان را به همراه داشت. دکتر احمدینژاد در اینباره میگوید: «در سال ۶۲، در جریان انتخابات مجلس دوم، یک لیستی به نام تحکیم داده شد که همین امر سبب ایجاد دعوا شد و منجر به این شد که دو لیست جداگانه منتشر شود.» در نتیجه این اختلاف عقیده که مدتی پس از نشست سال ۶۱ دفتر تحکیم بود، سه طیف درون تحکیم شکل گرفت: طیف راست: مجتبی ثمرههاشمی، محمد علی سیدنژاد، صادق محصولی، حشمتالله طبرزدی و… (طیف تربیت معلم، علم و صنعت و برخی چهرههای تهران و امیرکبیر)؛ طیف میانه: سید عباس نبوی، حسین محمدی، وحید احمدی، علی مقاری و...؛ طیف چپ: ابراهیم اصغرزاده، علی شکوریراد، محمدرضا خاتمی، علی صفاریان، شمس وهابی، شریفزادگان و… یعنی کسانی که از لانه جاسوسی بازگشته بودند. در این میان کسانی چون مرتضی سرخو، حسین محمدی، شهابالدین صدر و مخبر دزفولی که بیشتر فعالان انجمن تهران بودند، توسط طیف چپگرای تحکیم از انجمنها و شورای عمومی و مرکزی تحکیم اخراج شدند. به اعتراضات آنان به وزارت علوم و نخستوزیری هم تحت فشار هژمونی سیاسی چپها در دهه شصت، توجهی نشد. وجود جنگ و مسائل مهمتر کشور هم باعث شد که دیگر پیگیر ماجرا نباشند. در هر حال در آن ایام هر دو گروه به نظام و انقلاب و امام اعتقاد داشتند و اکثراً در جبهههای جنگ حضور داشتند و بیش از ۳۰ نفر از آنان به شهادت رسیدند.
هیئتی برای اخراجیها
اخراجیهای تحکیم که بیشتر از امیرکبیر و تهران بودند، همچون عزتالله ضرغامی، مخبر دزفولی و سید شهابالدین صدر، هیئت دینی الزهرا(س) را تأسیس کردند که یک تشکل مذهبی-دانشجویی در دانشگاه تهران بود. این تشکل برنامههای خود را در مسجد جلیلی میدان فردوسی برگزار میکرد که سخنرانی آیتالله مهدوی کنی نیز در بر میگرفت. آخرین این انجمنها انجمن علم و صنعت بود که سرانجام در سال ۶۵ به وسیله نیروهای چپگرای خارج از دانشگاه سرکوب و تصفیه میشود. بدین ترتیب، سرنوشت جناح راست دفتر تحکیم وحدت از خط امامیهای جناح چپ جدا شد.
آخرین تلاشها برای احیای راستگرایان
پس از تصفیههای سال ۶۱ و به خصوص اخراج آنان از انجمن دانشگاه تهران، اکثر جناح راستیهای حاضر در شورای عمومی تحکیم، وارد فعالیتهای اجرایی شده و رغبت چندانی به کارهای تشکیلاتی نداشتند، لذا عمده بار فعالیتها روی دوش حشمتالله طبرزدی افتاد که به همراه یک نفر دیگر از فراکسیون اقلیت در شورای مرکزی دفتر تحکیم در سال ۶۱ـ ۶۲ عضویت داشت. از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ فراکسیون اقلیت دفتر که به صورت جداگانه به اعلام مواضع میپرداخت، تصمیم گرفت به یک مرکزیتی برسد. دلیل این امر، تک صدایی بودن فعالیت دفتر تحکیم وحدت پس از انقلاب فرهنگی در دانشگاه بود. از این رو، «اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان و فارغالتحصیلان» یا «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی» در سال ۱۳۶۴ تشکیل شد که طبرزدی هم عضو آن بود. اما این تشکل تا زمانی که میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر در قدرت بود و چپها همه امور را قبضه کرده بودند، نتوانست اقدامی مهمی انجام دهد و به ویژه پس از تصفیههای دانشگاه تهران و علم و صنعت، عملاً بایکوت شد.
بازی روزگار با چپها
با انتخاب هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور، که به حاکمیت جناح راست و تضعیف جناح چپ انجامید، قدرت دفتر تحکیم وحدت هم رو به افول گذاشت و انجمن های راستگرا هم فرصت ابراز وجود یافتند. کار به جایی رسید که دفتر تحکیم وحدت در موضع اقلیت و مظلومیت قرار گرفت و طبرزدی و هاشمی دست به دست هم دادند تا هیمنه دفتر تحکیم در هم شکند. هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه در تیرماه ۷۰ علیه انحصارطلبی تحکیمیها سخن گفت و تشکیلات طبرزدی هم با صدور بیانیهای از این موضع حمایت کرد. تحکیمیها پاسخ طبرزدی را دادند و بلافاصله پس از این واکنش، دفتر تشکیلات تحکیم واقع در ساختمان دانشکده قوه قضائیه در خیابان خارک به اشغال درآمد و تحکیمیها از ساختمان اخراج شدند. اگر نبود وساطت رهبر انقلاب که فرمودند «خدا لعنت کند کسانی را که نمیگذارند دانشگاههای ما سیاسی باشند»، شاید این بار معادله به طور کامل یکطرفه میشد و نه تنها تحکیم که کل جنبش دانشجویی از میان میرفت.
طبرزدی؛ از دفاع تا حمله
البته در همین ایام، گروهی از فعالان «اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان و فارغالتحصیلان» همچون محسن سهلانی، از این تشکل خارج و اتحادیه جدیدی با عنوان کاملاً متفاوتِ «اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان» را تشکیل دادند که این انشعاب موجب یکطرفه شدن اتحادیه به نفع شخص طبرزدی شد. طبرزدی که ریاست ستاد انتخاباتی دانشجویی آقای هاشمی در سال ۶۸ و سپس ریاست ستاد انتخاباتی او را در سال ۷۲ را بر عهده داشت، انتظار داشت که در دولت دوم هاشمی به او پست وزارت دهند، اما این اتفاق رخ نداد و او به یکباره منتقد هاشمی شد. پس از بروز رادیکالیسم و انحراف در طبرزدی، اتحادیه فارغالتحصیلان دو شاخه شد و انشعابی از آن تحت عنوان «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی» که تا کنون دبیرکلی آن را لطفعلی عیوضی بر عهده داشته، در انتخابات بعدی از لیست جامعه روحانیت مبارز حمایت کرد. این اتحادیه امروزه به نام «جنبش اعتدال اسلامی» شناخته میشود.
درمتن افراط، در بطن تفریط
پس از تغییر نگرش کلی طبرزدی و سه تن از دوستانش که افراد اصلی تشکیلات بشمار میآمدند، نام «جبهه متحد دانشجویی» را برای خود برگزیده و سعی کردند تا تشکلهای دیگری از جمله تحکیم و «اتحادیه ملی دانشجویان» (به دبیر کلی منوچهر محمدی) را به خود جذب کنند که البته در جذب تحکیم ناکام ماند. رهبران جریان مذکور امروزه خود را جبهه دموکراتیک ایران نیز مینامند. این تشکل در انتخابات ششمین دوره ریاست جمهوری (دوم خرداد ۱۳۷۶) دبیر کل خود حشمت الله طبرزدی را نامزد کرد و پس از رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، انتخابات را تحریم کرد. طبرزدی پس از این جریانات متوجه نیروهای ملی- مذهبی شد، اما با بیتوجهی آنها روبرو شده و به سمت جبهه ملی متمایل گردید. طبرزدی امروز دبیر کل چندین تشکل دموکراتیک و دانشجویی و حقوق بشر است که روی هم رفته۵۰ نفر عضو ندارند. این سرنوشت جناح راست تحکیم وحدت بود. البته جناح کوچکی از تحکیم وحدت هم بعدها در دهه 70 به انتقاد از جناح چپ پرداخته و به همراه برخی انجمنهای اسلامی که هیچگاه عضو تحکیم وحدت نشده بودند و نیز برخی انجمنهای تازه تأسیس، اتحادیه جدیدی را با عنوان «اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل» در ۱۳ آبان سال ۱۳۷۸ و در انتقاد از استحاله دفتر تحکیم وحدت تشکیل دادند.
چپ بر میخیزد
با پیروزی خاتمی در انتخابات دوم خرداد ۷۶ تحکیم و جناح چپ سیاسی کشور از موقع اقلیت به تدریج خارج شدند و با پیروزی در انتخابات شوراهای اسلامی و مجلس ششم توانستند دو قوه از قوای سهگانه کشور را از آن خود سازند. از دوم خرداد به بعد، با توجه به نفوذ گرایشها و خطوط فکری بیرون دانشگاه در این تشکل دو فراکسیون مطرح بود که تحت عنوان فراکسیون سنتی و فراکسیون مدرن فعالیت میکردند. این دو فراکسیون با طرح مسئله «اصلاحات» ظهور و بروز یافت و همین امر باعث مطرح شدن دو تفکر در راستای اجرای اصلاحات شد. عدهای که معتقد بودند اصلاحات درون نظام میتواند به ثمر بنشیند و بدون خروج از مرزهای قانون اساسی موفق باشد، به «سنتی» معروف شدند. در مقابل عدهای در خصوص انجام اصلاحات، نگاهشان به بیرون از حاکمیت بود که فراکسیون «مدرن» را به رهبری علی افشاری تشکیل دادند. نگاه فراکسیون مدرن به اصلاحات در سایه تغییر قانون اساسی، کاهش اختیارات رهبری و به قول علی افشاری ایجاد تعادل بین بخش جمهوریت و اسلامیت نظام بود.
فاجعه کوی، فاجعه برلین
در آن سالها دو موضوع به رادیکال شدن شرایط دامن زد: یکی حادثه کوی دانشگاه که پیش از شروع کار شورای ۷۸ رخ داد و دوم حضور افشاری در کنفرانس برلین و زندانی شدن وی که عملاً او را به قهرمان جنبش دانشجویی تبدیل کرد. در نتیجه افشاری تحت تأثیر طیف افراطی اصلاحات که خواستار بالا بردن سقف مطالبات جامعه برای تحت فشار گذاشتن خاتمی بودند، اقدامات تندی از جمله طرح شعار «عبور از خاتمی» را کلید زد. پس از آن رخدادها، جریان سنتی تحکیم تصمیم گرفت در مقابل این رفتارهای افراطی بایستد و از آنجا زمینهسازی فراکسیون سنتی تحکیم برای انتخابات شورای مرکزی ۷۸ آغاز شد. یک ماه بعد از جدایی مستقلها از تحکیم و در آذرماه ۷۸، جناح سنتی تحکیم وحدت که گرایشهای چپ اما موافق نظام داشت، بار دیگر خود را سازماندهی کرد و در انتخابات شورای مرکزی تحکیم وحدت به پیروزی رسید. اما پس از آن، دخالتهای اصلاحطلبان و نیز جریانات ملی- مذهبی در امور شورای عمومی و مرکزی تحکیم وحدت طی سالهای ۷۸ تا ۸۰ مانع از فعالیت منسجم و موثر این گروه و افزایش تنشها در اتحادیه شد؛ به نحوی که انتخابات شورای مرکزی دو سال پیاپی به نتیجه نرسید و شورای جدید تشکیل نشد.
آغاز طیفبندی شیراز و علامه
در پی شکست گفتوگوهای حکمیت دو جناح سنتی و مدرن با محوریت جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین، طیف سنتی که در رأس آن دبیر وقت تشکیلات تحکیم وحدت – سیدمهدی طباطبایی- بود، بر آن شد تا نشست دفتر تحکیم وحدت با عنوان «گامی به سوی استقلال جنبش دانشجویی» با حضور اکثریت دانشگاهها در دانشگاه شیراز برگزار نماید که با انتخاب شورای مرکزی جدید با موفقیت به پایان رسید. در مقابل گروهی از انجمنهای طیف مدرن با حمایت جبهه مشارکت، نشست دیگری را به طور غیرقانونی در 16 و ۱۷ اسفند 1380 در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار نمود و ضمن زیر پا گذاشتن مصوبات نشستهای قبلی اتحادیه در گیلان، بهشتی و شیراز، شورای مرکزی جداگانهای را معرفی کردند. وزارت علوم دولت خاتمی اعلام کرد که برای وحدت و رفع اختلاف تلاش خواهد کرد، اما در نهایت هر دو شورا را به رسمیت شناخت. بدین ترتیب شورای مرکزی که در نشست گیلان و شیراز انتخاب شده به «طیف شیراز» و منتخب دانشگاه علامه طباطبایی به «طیف علامه» شهرت یافتند.
یک پایان، یک آغاز
اندکی بعد اصلاحطلبان که متوجه شدند ائتلاف با طیف مدرن نادرست بوده، نمایندگانی به نشست تحکیم طیف شیراز در ساری فرستادند، اما طیف شیراز که خیانتهای اصلاح طلبان را دیده بودند، دیگر آنها را به رسمیت نشناختند. با شکست طیف علامه در انتخابات 84، دو فراکسیون «روشنگری» و «دموکراسیخواه ملی» از طیف علامه جدا شدند تا تنها فراکسیون موسوم به «مدرن» باقی بماند. طیفی که چهرههای شاخص آن یعنی علی افشاری و اکبر عطری هم اکنون پناهنده امریکا و در خدمت نومحافظهکاران جنگطلب هستند. پس از انتشار بیانیه موهن طیف علامه در رابطه با جهاد ۲۲ روزه مردم غزه در سال ۱۳۸۷ که به توقیف روزنامه کارگزاران انجامید، انجمنهای اسلامی معتقد به مرامنامه و اساسنامه که نمیتوانستند بیش از این شاهد هتاکیها در لوای نام دفتر تحکیم وحدت باشند، خواستار برخورد قانونی و ممانعت از سوء استفاده این گروهک از عنوان انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت شدند. در نتیجه مسئولان وزارت علوم و وزارت بهداشت هم که از این توهین آشکار به خود آمده بودند، موضوع فعالیت این گروهک در دانشگاهها را در دستور کار قرار داده و «دبیرخانههای هیاتهای مرکزی نظارت بر تشکلهای اسلامی دانشگاهیان وزارتین علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» در پاسخ به نامه دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت به دلیل عدول مکرر از «اساسنامه و مرامنامه دفتر تحکیم وحدت» طی چند سال گذشته، غیرقانونی بودن «طیف علامه» را مورد تأکید قرار دادند. در حال حاضر فعالان انجمنهای اسلامی که پیشتر با عنوان «طیف شیراز» شناخته میشدند، همچنان به اساسنامه و مرامنامه اتحادیه وفادار مانده و سنگر انجمنهای اسلامی و «دفتر تحکیم وحدت» را حفظ کردهاند. اتحادیهای که قدیمیترین و مؤثرترین تشکل دانشجویی کشور بوده و هست و میرود تا پرچم استقامت بر «خط امام(ره)» را بار دیگر برافرازد.