به گزارش حلقه وصل: علیرضا معاف در یادداشتی نوشت:
1) هفت سرفصل مقدماتی در ارزیابی مدیریت فرهنگی دولت شهید رئیسی:
الف) از مرحوم علامه جعفری شنیدهام که در مساله حکومت کردن (و به تعبیر امروزین حکمرانی)، اقتصاد و سیاست به مثابه دو پای انسان عمل می کنند و فرهنگ در جایگاه مغز ایفای نقش می کند و اگر مغز یک سیستم، حکیمانه و معقول دستور ندهد، دو پای انسان در جا میزند (ایستایی) و یا به عقب برمیگردد (ارتجاع) و اگر فرهنگ (مغز) به دو پای اقتصاد و سیاست دستور حرکت و تحول و پیشرفت بدهد همه حرکتهای جامعه الهامبخش، امیدبخش، انگیزهبخش، پیشرونده و رو به جلو خواهد بود، فلذا خوانش فرهنگ و مدیریت فرهنگی دولتها، اصلی ترین پارامتر و متغیر در فهم راندمان و کارآمدی و کامروایی یا ناکامی و عقبگرد در دولتهاست. دولت شهید آیت الله رئیسی که متصف به سه صفت مردمی، مکتبی و انقلابی است نیز به چنین توصیف، تحلیل، تعلیل و تعریفی نیازمند است. در ادامه در پایان کار این دولت که در سه سالگی به سرانجام خود رسید، بدون تنگگیری و تنگبینی و تنگاندیشی و یا فراخنگری و گشادهدستی؛ و به شکل کارشناسانه و منصفانه به ارزیابی مدیریت فرهنگی کلان دولت به خصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداختهایم.
ب) یکی از عرصههای فعالیت دولت که در دیدار سال گذشته مسئولان دولت سیزدهم با رهبر انقلاب مورد تاکید، تایید و تمجید ایشان قرار گرفت، فعالیتهای دولت در عرصه فرهنگ بود؛ پیش از این نیز رهبر انقلاب از رشد کمی و کیفی در ساحت فرهنگ ابراز رضایت کرده بودند. برخی چهره ها و جریانات انقلابی سوال مهمی دارند که آیا دولت سیزدهم در عرصه فرهنگ، گفتمان روشن و مشخصی داشت یا نه؟ آیا دولت آیت الله رئیسی و به طور ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در این سه سال راهبرد، راهکنش، راهکار و یا نظریه فرهنگی داشت؟ و اگر بخواهیم صریح باشیم، آیا ما در این وزارتخانه حساس و پرمساله، تخصیصاً و تخصصاً کارنامه موفقی داریم؟ آیا برایند این دوره مثبت است؟ آیا روندها و رویهها و روالها در سه سال اخیر نقاط قابل دفاع و یا قابل افتخار دارد؟ آیا کیفیت اداره فرهنگ در سه سال اخیر ارتقاء یافته است؟
آیا اگر بدون پیش داوری، پیش ذهنی و پیش فرضی به دروندادها و بروندادهای فرهنگی، هنری و اجتماعی کشور بنگریم با یک مدیریت باری به هر جهت، بادی به هر جهت و بازی به هر جهت مواجه خواهیم شد و یا در مقابل می توان اثبات کرد که دولت شهید رئیسی، ساحت فرهنگ را جدی گرفت (و هب لی الجدّ فی خدمتک) و در هر 4 فاز و لایه الف) بینشهای فرهنگی (عقاید) ب) دانش های فرهنگی (علم و گزاره های متنی) ج) ارزشهای فرهنگی (گزاره های اخلاقی و تحسینی و هنجاری و رفتاری) و د) کنش های فرهنگی (عملیات و اجرا) دارای مسیر و مصیر و مثیر بوده و واجد دیدگاههای رسا و رسانا و نظریه و تئوری روشن و مبین بوده است؟
ما می توانیم با دلایل متقن، مستند و مستشهد اثبات کنیم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اکثر وزارتخانه های فرهنگی دولت مردمی نه تنها دچار «بحران دستاورد» نیستند بلکه در هر 3 لایه الف) گفتمانی و فرامتنی ب) رویکردی و بینامتنی ج) کارکردی و عملکردی و متنی، نقاط روشن قابل ارائه دارند و در زمین و زمینه و زمان و زمانه ای که بسیاری از اساتید مطالعات فرهنگی اصلی ترین مساله فرهنگ را «مدیریت» می دانند و نگران اسناد روی زمین مانده هستند و دچار تورم گفتگوهای علوم انسانی راجع به مدیریت فرهنگی هستیم، وزارت فرهنگ دانست، خواست و توانست که با ارائه اسناد سیاستپژوهانه و پالیسی پیپرها (Policy Papers) و مدلهای تجویزی درست و اولویت بخشی به چگونگی حل مسائل، بسیاری از گرههای کور حوزه فرهنگ را باز کند و دولتِ در دسترس و دستیابی باشد و با انگیزه های راقی و اندیشه های مترقی، انگیخته های رواقی را به مرحله اجرا برساند.
یکی از مصادیق جهاد تبیین، بیان راهبردهای فرهنگی دولت سیزدهم و روایت رویدادهایی است که در سه سال گذشته رخ داده است؛ تبیینی که می تواند تا حد خوبی، وجه رضایت و تمجید رهبر انقلاب از فعالیتهای دولت شهید رئیسی در عرصه فرهنگ را نیز روشن کند.
ج) هیچ قضاوتی پیرامون رویکردها و عملکردهای دولت مردمی شهید رئیسی منصفانه و همه جانبه نیست مگر آنکه اولا وضعیت شناسی دقیق و عمیقی از تابستان 1400 و شرایط تحویل مدیریت فرهنگی به ما داشته باشیم؛ ثانیا دشواریهای پیچیده اجتماعی و فرهنگی پاییز 1401 و مدیریت چندوجهی و متکثر و سخت عرصه فرهنگ و هنر در نیمه دوم سال 1401 و شرایط دو قطبی بی سابقه اجتماعی کشور را در ارزیابی ها دخیل کنیم و زمین سراشیبی یخ زده و لغزنده مدیریت اجتماعی و فرهنگی کشور را درک کنیم و ثالثا محاسبه درستی از بردارهای فرهنگی در جهان امروز و تکثر و قدرت نظامات فرهنگی مهاجم به فرهنگ ایرانی-اسلامی مان داشته باشیم. اگر مدیریت فرهنگی اجتماعی دولت مردمی را در شرایط خلأ و بدون دخالت فاکتورهای سه گانه فوق ارزیابی کنیم به توصیه امیرالمومنین که فرمود: ارم ببصرک اقصی القوم و غض بصرک (دوردستها را بنگر) عمل نکرده ایم.
ما در شرایطی تدبیر و تمشیت کار را تحویل گرفتیم که الف) مدیریت دولت جمهوری اسلامی بر فرهنگ و ب) حکمرانی فرهنگی در اکثر دولتهای جهان، دوران زوال و افول خود را سپری می کرد؛ به 2 دلیل: 1) در زمانه ای هستیم که در اوج امپراطوری صفر و یک و فناوری های گریز از مرکز و تکنولوژیهای دیجیتال، فرهنگ حالت سیال، لغزنده، لزج و غیر قابل مدیریت یافته است. 2) با رهاسازیها و واسپاریهای بیضابطه دولت قبل، به وظایف رگولاتوری و تنظیمگری و بالادستی دولت بی توجهی عمدی صورت گرفته بود. برای تحلیل وضعیت کنونی مدیریت فرهنگی باید به این نکته رکین و محوری توجه کرد که دولت شهید رئیسی، یک سیستم مدیریت فرهنگی سالم و دست نخورده از دولت قبل تحویل نگرفت.
زمین سوخته تحویل ما شد. ساختار و سیستم فرهنگی همچون یک مدار الکتریکی است که اگر یک نقطه از مدار خارج شود یا درست کار نکند، کل مدار کارکرد خود را از دست خواهد داد و به خروجی مد نظر نخواهد رسید. در آغاز به کار دولت مردمی، قلب رسوب زده و زنگار گرفته ساختارهای فرهنگی، نیاز به آنژیو و رفع گرفتگی شریانهای فرهنگی داشت و معتقدیم که این رسوب زدایی تا حد قابل قبولی انجام گرفت و ضربان قلب مدیریت فرهنگی کشور، تندتر و منظمتر شد.
مهمتر از شرایط داخلی، شناخت بردارها و مختصات خارجی فرهنگ است. فرهنگ جهانی در دوره انسان زدایی و شیءانگاری از مردم و انسان است. سوبژکتیویسم و عقل خودبنیاد بشری قوانین الهی را بر نمی تابد، لیبرالیزاسیون، وسترنیزاسیون و سکولاریزاسیون روندهای غالب جهانی هستند. مدیریت فرهنگی دولتها در چنین اتمسفر و محیطی باید ارزیابی شود و دولتها نظریه های فرهنگی و تئوریهای هنری خود را در برابر هنر آریستوکرات و هنر فرمالیستی و فرهنگ برهنگی و فرهنگ بی فرهنگی باید ارائه و اداره کنند. غافلگیریهای فرهنگ توسط فناوریهای نوظهور و شوک مدام فناورانه به فرهنگ نیز کار را به مراتب سخت تر کرده است. پدیده های اسلوب شکن و ساختارستیزی چون هوش مصنوعی و فضای مجازی، حکمرانی فرهنگی را چندلایه و چندبعدی کرده است و ساختارهای فرهنگی بعضا تبدیل به آزمایشگاه فرهنگی، آمایشگاه فرهنگی و آزمونگاههای فرهنگی شده اند. هیچ عصری و هیچ مصری و هیچ نسلی تجربه چنین امواج سهمگین فرهنگی و طوفانهای فناورانه که فرهنگ را دچار تطورات بنیادین می کند، نداشته و ندارد. ما باید به این ملاحظات فکر می کردیم و برای آن چاره می اندیشیدیم.
د) مساله مهم دیگر آن است که از سوی دیگر از حیث مسالهبودگی، عمده مسائل کشور در حوزه فرهنگ، القائی و برساخته و تحمیلی است؛ و برخی مسائل و مشکلات، نه تنها مساله اولیه و ثانویه نیستند بلکه حتی «مساله» هم نیستند؛ بنابراین تشخیص صحیح مسائل و اولویت بندی مسائل اصلی و کشف کلان مسائل و امّ المسائل و ابر مسائل حوزه فرهنگ هم از دیگر نکاتی بود که باید مورد توجه قرار می گرفت. پیشرفت بزرگی است که مرکزیت دولت در حوزه فرهنگ مسائل راهبردی خود را می شناسد.
هـ) در شرایطی که اغتشاشات پاییز 1401، انبوهی از مسائل حاشیه ای و القائی و شماری نامسأله را به عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور تحمیل کرد، ما توانستیم با تدبیر، سعه صدر، تعقل و صبوری، نقطه تعادل، مرکز ثقل و گرانیگاه مناسب در تلاقی خط قرمزهای آرمانی و اصولی از یک سو و حفظ نشاط اجتماعی و رونق هنر از سوی دیگر برقرار کنیم.
هر دورهای از ادوار مدیریتی وزارت ارشاد در پسا انقلاب به یک عنوان اصلی شناخته می شود. دوره مدیریتی سید محمد خاتمی به غفلت از تهاجم فرهنگی و سادهانگاری مدیریت فرهنگ شناخته می شود. دوره مدیریتی عطاءالله مهاجرانی با کلیدواژه هایی چون تساهل و تسامح، تلورانس، ولنگاری مطبوعات و تبدیل مطبوعات به پایگاه دشمن شناخته می شود. دوره صفار هرندی و دولت نهم به احیای ارزشهای انقلاب در مدیریت فرهنگی کشور و بازگشت به ریل انقلاب شناخته میشود. وزارت فرهنگ و ارشاد دوره هشت ساله دولت حسن روحانی، به مظلومیت مضاعف فرهنگ و بی توجهی مرکزیت دولت به حوزه فرهنگ معروف شده است.
اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت رئیسی را می توان دوره رونق فرهنگ و هنر با حفظ اصول و رعایت مبانی انقلاب اسلامی شناخت و باید توجه نمود که این رونق و نشاط فرهنگی در برابر سخت ترین پروژه تحریم فرهنگی دشمن اتفاق افتاده است.
اغتشاشات، اعتراض بی گفتار نبود بلکه با حمایت سفارتخانه های خارجی و رسانه های سفارشی به یک اعتراض صنفی با ادبیات و پوشش هنری تبدیل شد و وزارتخانه های فرهنگی را در خط مقدم نبرد قرار داد. فوران هیجان در غیبت سیاست و امر سیاسی، به فرهنگ و هنر آسیب زد و نظام اسلامی با دشوارترین مسائل فرهنگی و اجتماعی از سال 57 تا اکنون مواجه شد. نظام عرفی و فرهنگ عرفی در برخی مسائل، با نظام رسمی و فقهی و قانونی فاصله پیدا کرد و این فاصله در برخی موضوعات به شکاف تبدیل شد و دولت که جایگاه پدر در جامعه دارد باید برای مدیریت این شکاف، طرح مشخص می داشت. جمع بین نظرات متدینین و هسته سخت طرفدار نظام و انتظارات سنتی و شرعی آنها با دیدگاههای بخشی از مردم که در پوشش و سبک زندگی متفاوت می اندیشند، مانند ادغام مثلین و متجانسین نیست بلکه مانند ادغام متباعدین و در برخی موارد ائتلاف متنافرین و جمع ضدّین است و بیراه نیست اگر بگوییم هیچ دولتی بعد از انقلاب مانند دولت آیت الله رئیسی در دوگانه های سخت قرار نگرفت. ما باید نظریه های خوب خود نظیر بازگشت به مسجد، پیگیری دین حداکثری و قرآن حداکثری، عقلانیت دینی و دین عقلانی را در چنین بستر سخت و شرایط اجتماعی چندگانهای محقق می کردیم.
برگزاری موفق جشنواره های فیلم و موسیقی و تئاتر فجر، برگزاری موفق نمایشگاههای بین المللی قرآن کریم و کتاب تهران و برگزاری چندین هزار کنسرت در تهران و سایر استانها در کنار اکرانهای سینمایی در شرایطی که پروپاگاندای رسانه ای و هنری دشمن و غربزده های داخلی، علَم تحریم مطلق همه این عرصه ها را برافراشته بودند، بخشی از نتایج این تدبّر و تدبیر بود. در کنار همه این نتایج، برخوردهای قاطع و هدفمند با هنرمندان و سلبریتیهای دامن زننده به آشوب هم از دیگر نقاط مثبت کارنامه ما بود. باید منصف بود و دقت کرد که ما به عنوان وزارت ارشاد برگزارکننده مهمترین ایونتها و رویدادها و جشنواره های فرهنگی و هنری کشور بودیم که قوام آنها به 1) حضور گرم و همدلانه اصناف هنری و نیز 2) مخاطب مردمی است؛ و دشمن هر دو را هدف گرفته بود.
در این شرایط تلاش کردیم با اتخاذ راهبرد مدیریتی نفی خطکشیها و دوقطبیسازیهای اجتماعی در مدیریت فرهنگی کشور، از استراگیجی عبور کنیم و به استراتژی و راهبرد درستی برسیم. ما با طراحی سه شاخصه محوری و مولفه اصلی تلاش کردیم در این مدت، فرهنگ را از حالت دسته دومی و درجه دو بودن خارج کنیم و همزمان الف) مرجعیت فرهنگ در همه شئون کشور (سیاست و اقتصاد و...). ب) احیاء مرجعیت وزارت ارشاد در همه دستگاههای فرهنگی. ج) مرجعیت قرآن و مسجد و دین در همه عرصه های فرهنگی را پیگیری و پسگیری و محقق و متحقق کنیم.
برقراری ارتباط مفهومی، عملیاتی و ساختاری میان قرآن، مفاهیم قرآن، مسجد، هیات و حکمرانی قرآنی و دینی با ماموریتها و نهادها و سازمانهای دولتی، از دیگر اقدامات راهبردی ما بود که در شرایط پیشگفته بسیار سخت اجتماعی کشور پیشرفت خوبی داشته است.
و) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها وزارتخانه دولت است که پسوند «اسلامی» دارد و مفتخر به عنوان جهتبخش و راهبردی «اسلامی» است.
پسوند اسلامی در دولت مردمی یک پسوند تزئینی، فرمایشی، نمایشی، دکوری، فانتزی، انتزاعی و تجریدی نبود؛ بلکه یک پسوند حقیقی، کاربردی، عینی، انضمامی و لازم الاجرا بود. این عنوان معنادار و نمادین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در جایگاه پیشران اسلامیسازی دولت و ارتقاءبخش و اعتلابخش فرهنگ دینی و انقلابی در دولت قرار داد. در هیچ دوره ای از ادوار وزارت ارشاد به این پسوند معنامند، معنابخش و معنادار، اینچنین توجه نشده بود که طی سه سال گذشته مورد توجه قرار گرفت.
ز) ما به عنوان مسئول کمیسیون فرهنگی دولت باید تلاش می کردیم رهبر و راهبر همه ارکان، اجزاء و دستگاههای متکثر فرهنگی دولت باشیم و نقش فراوزارتخانهای و فراسازمانی خود را با استفاده از ظرفیت عظیم ساختار و بدنه دولت مردمی محقق کنیم.
دولت سیزدهم در شرایطی کار را تحویل گرفت که وزارتخانه های فرهنگی دولت، اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ورزش و جوانان و وزارت میراث فرهنگی و گردشگری دچار دگردیسی نهادی در عرصه هنر، استخوان پوکی نهادی در حوزه اجتماع، کژکارکردی نهادی در حوزه فرهنگ، ناکارآمدیهای نظام مند و نابسندگیهای ساختارمند بود.
اکنون با عنایت به مقدمات هفتگانه فوق و نکات اجمالی ارائه شده، مدیریت فرهنگی دولت و رویکردها و راهبردهای وزارت ارشاد را به صورت
تفصیلی شرح خواهم داد و مولفه های گفتمان فرهنگی دولت و نظریه عملیاتی دولت در عرصه فرهنگ را اندکی تبیین می کنم تا تصویر روشن تری از حرکت موفق 3 سال گذشته داشته باشیم.
2) تحول در نگاه به فرهنگ در دولت شهید رئیسی
الف) اولویت قطعی مسأله فرهنگ
اصلی ترین صفتی که می توان انقلاب اسلامی را به آن متصف کرد، صفت فرهنگ است و بی شک نسبت فرهنگ اسلامی و دینی با انقلاب عظیم ملت ایران، نسبت پدر فرزندی و رابطه ابوت بنوت است و اگر گفته شود که جانمایه و گوهر انقلاب اسلامی، فرهنگ به معنای تام و تمام آن است، ادعای گزافی نشده است، چه اینکه انقلاب در ذات خود به مفهوم دگرگونی است و تحول اساسی جز از راه جا به جایی باورها، آداب، عادات و روش های زیستن، ممکن نیست و صدالبته، این همه، ریشه در فرهنگ دارد.
بازگشت مرجعیت فرهنگ به مسائل کشور که مورد تایید چندباره رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته است امری زمان بر و پر مناقشه بود که تا حد زیادی در آن موفق بودیم.
ب) ضرورت باز آفرینی فرهنگی و هنری و نوپدیدی در ادبیات فرهنگی
لکنت زبان جریان انقلابی در چند دهه اخیر در دفاع از آزادی های فرهنگی و اجتماعی مردم و جوانان نیز مزید بر علت شده و فرهنگ را به مثابه فرزندخوانده سیاست و یا بچه سر راهی مدیریت کلان کشور جلوه داده بود. یکی از مهمترین خلاءها و چالشهای جبهۀ انقلابی در مدیریت فرهنگی که قابلیت این را داشت که به پاشنه آشیل مدیریت تحولگرای دولت سیزدهم منجر شود آن بود که جریان طرفدار انقلاب و نخبگان انقلابی آرمانها و ارزشهای فرهنگی خود را با زبان روز و ادبیّات جذاب، نپرورانده اند، به طوری که قادر نیستند به گونهای سخن بگویند که هم از مرزها و حریمهای اعتقادی خویش عبور نکنند، و هم حس زیباییشناختی مخاطب را پاسخ گویند.
بله، مجموعه اتمسفر فرهنگی کشور در چهار دهه اخیر از جهت راهبردپردازی فرهنگی در وضع مناسبی به سر نمی برد و مبتلا به سردرگمی و پریشانحالی است، اما علاوه بر این، زبان فرهنگی گیرا و دلبرانهای نیز تا کنون استفاده نکرده ایم تا بر مردم اثر نهیم و سخن خود را به سکۀ رایج تبدیل کنیم. زمانه تغییر کرده و اقتضائات، دگرگون شده است، اما همچنان، عمده برنامه ها و ایده های ما در گذشته، متوقف شده است و با نیازهای اجتنابناپذیر جوانان، پیش نیامده است. جریان انقلابی در تئوریزه کردن دیدگاهها و مواضع خود درباره فرهنگ، و آن گاه انتقال آن به زبان عامهفهم و ساده و شیرین، به مردم خیلی نتوانسته موفق عمل کند. از این رو، جریان سکولار و غیرانقلابی، به جای جریان انقلابی هم تصمیم فرهنگی می گیرد و مواضع فرهنگی انقلاب را به پارهای امور سلبی(نفیی و بازدارنده) و ساختگی(دروغین و غیرواقعی) و حتّی سخیف (مبتذل و پیش پا افتاده)، فرو می کاهد. اگر همین رویّه ادامه یابد و زبان فرهنگی و گفتار اجتماعی انقلاب بازسازی و اصلاح نشود، در هر میدان مواجهه و تقابل دیگری که با جریان غرب گرا شکل بگیرد، نمی توان اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی را محقق کرد. بنابراین، بازاندیشی در گفتار و سخن و تولید ادبیّات نو و متفاوت از راهبردهای مدیریت فرهنگی در دولت شهید رئیسی قرار گرفت. یکی از عمدهترین وظایف ما، انجام چنین کاری بود؛ تولید و بازتولید ادبیّات فرهنگی نوین بر اساس اقتضائات نو و نیازهای اکنون.
3) وضعیت شناسی و آینده پژوهی مدیریت فرهنگی کشور
کسانی که دولت مردمی را فاقد گفتمان فرهنگی معرفی می کنند هیچ نظریه روشنی را در نقد دولت ارائه نکردند و صرفا به برخی مصادیق عینی و یا برخی امور سلبی استناد می کنند. از آنجا که جهان فرهنگی، مرکّب از طیف وسیعی از واقعیّتهای درهمتنیده و به هم آمیخته است، نمیتوان بدون قالبهای نظری و چارچوبهای تحلیلی به سراغ آن رفت و تفاسیر و توصیههای موجهی را ساخته و پرداخته کرد. تجزیة و تفکیک اجزاء و عناصر جهان فرهنگی بر اساس واقعیّتهای فرهنگی، ابزار تحلیلی و شناختی مناسبی را در اختیار ما مینهد که تولید معرفت علمی را در این باره، تسهیل میکند. از طرف دیگر، این نوع مدیریت فرهنگی، از لحاظ منطقی نیز دقیق و شفاف است و مرزهای بینالاذهانی و فهمپذیری را طراحی میکند و تصویر درخور توجهی از نحوة موجودیّت هستیهای فرهنگی، فراروی ما مینهد. همچنین انتزاع سطح بالای این نوع تفکیک، از پیچیدگیهای جهان فرهنگی در مقام تحلیل و فهم نیز میکاهد و آن را هضمپذیر میسازد. تلاش کردیم به شکل متخصصانه، فرهنگ را کالبد شکافی و شناسائی کنیم براین اساس می توان گفت مدیریت فرهنگ، عرصهها، عناصر، واقعيّتها و هستيهاي فرهنگی، سطوح زیر را در برمیگیرد:
[1]. سطح نظریهها، مکاتب فکری، ایدئولوژیها، گفتمانهای فرهنگی (مانند نظریة بازگشت به مسجد، نظریه قرآن حداکثری، نظریة بازگشت به خويشتن اسلامي، نظریه مردمی سازی مدیریت فرهنگ، نظریة استخراج و تصفیة منابع فرهنگی، نظریة احياي تفكّر اسلامي، نظریة مواجهه هوشمندانه با تهاجم فرهنگی و جنگ هوشمند دشمن، نظریة فرهنگ پیشرو، نظریه نگاه تمدنی با ترکیب مزجی عقلانیت و اعتدال و اخلاق و انقلابی گری، نظریه بازگشت فرهنگ به اولویتها و ارجحیتها و افضلیتهای فرهنگی کشور و نظریه مواجهه مدبرانه با جنگ شناختی و ترکیبی دشمن و ...)؛
[2]. سطح سیاستها، راهبردها، سندها، منشورها، دکترینها، نقشة راههای فرهنگی (مانند نقشة مهندسی فرهنگی، نقشة جامع علمی، منشور توسعه فرهنگ قرآنی کشور و ...)؛
[3]. سطح اقدامات، عملکردها، فعالیّتهای فرهنگی (مانند حمایت از اقدامات گروه های آتش به اختیار فرهنگی، جشنوارة فیلم و موسیقی فجر، نمایشگاه قرآن و کتاب)؛
[4]. سطح ارتباط با ساختارها، نهادها، سازمانهای فرهنگی (مانند تعامل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیالکتیک دینامیکال (داد و ستد پویا) آنها با هم)؛
[5]. سطح رویدادها، روندها، فرآیندها، حركتها، دگرگونیهای فرهنگی (مانند مردمی شدن مدیریت فرهنگی، اسلامی شدن جامعه، سکولار شدن جامعه، انقلاب فرهنگی، گرایش مردم به مناسک جمعی نظیر اربعین و ...)؛
[6]. سطح ارتباط با فاعلان، عاملان، شخصیّتها، کنشگران، نخبگان، چهرهها، جریانها، گروهها، طبقات، نحلههای فرهنگی (مانند آیتالله مطهری، آیت الله مصباح، آیت الله جوادی آملی تا ردههای پایینتر نظیر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی)؛
[7]. سطح معارف، دانشها، علوم فرهنگی (مانند علوم انسانی، هنر، ادبیّات، نهج البلاغه، پژوهشهای فرهنگی و ...)؛
[8]. سطح ابزارهاي فرهنگي(مطبوعات، شبکه های اجتماعی،فضای مجازی، ماهواره و ...)؛
[9]. سطح مصنوعات، محصولات، کالاها، اشیاء، تولیدات، ساختهها، فرآوردهها، خروجیهاي فرهنگی (مانند کتاب، فیلم، کنسرت، موسیقی، لباس، مد، پوشش، سرود و ...)؛
[10]. سطح باورها، اندیشهها، ذهنیّت، افکار، عقاید، ارزشها و ضدّ ارزشهاي فرهنگی ذهنی (مانند باور به تقدس قرآن، آموزههای غیبی، حقّانیّت انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، باور به حیا و عفاف، باور به اهل بیت و ...)؛
[11]. سطح رفتارها، اَعمال، کردارها، کنشهای فرهنگی، ارزشها و ضدّ ارزشهاي فرهنگی عینی (مانند حجاب، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، حج، زیارت، وقف، مراجعه به قرآن و...).
[12]. سطح گونهها، اقسام، انواع، اصناف فرهنگ (مانند فرهنگ اسلامي، فرهنگ شرقي، فرهنگ غربي، فرهنگ ایرانی، فرهنگ شیعی و ...).
هر جمعبندی در مورد عملکرد فرهنگی دولت باید نسبت خود را با سطوح 12گانه فوق مشخص کند و از کلی گویی و مغالطه اجتناب کند.
4) اولویت های تحولی دولت در راستای تحول کلان در مدیریت فرهنگی کشور 4) اولویت های تحولی دولت در راستا
الف) تحول در جهانبینی فرهنگی مدیران/ تمرکز بر قلمرو فرهنگ دینی و ایرانی و اجتناب از ادبیات سیاسی
تکثّر کارکردها، تلون وظایف، تعدّد نقشها و تنوّع مسئولیّتها در حوزه فرهنگ اگر هماهنگ و مدیریت نشود، هیچ آورده خاصی برای کشور ندارد، پس باید میان دوگانۀ پراکندهکاری-کار ویژه، به دنبال هدفگیری نقاط خاص و مشخص بود. به بیان دیگر، باید در پی ایجاد یک مدیریت فرهنگی کارآمد استراتژیک در کشور باشیم، چون:
[1]. نه همۀ حوزههای فرهنگی، اولویّت یکسان دارند،
[2]. نه کشور توان و بضاعت آنچنانی دارد که به همۀ حوزهها به شکل یکسان بپردازیم.
در این میان باید به، قلمرو فرهنگ اسلامی و دینی، نگاه راهبردی داشت؛ یعنی باید بر فرهنگ اسلامی، دینی و ایرانی، تمرکز کرد، البته فرهنگ به معنای وسیع آن که پارهای از مباحث حوزه اجتماع و سیاست را نیز در خود میگُنجاند، به دلیل این که:
[1]. هم اولویّت قطعی و تصریحی و اعلامی رهبر انقلاب است،
[2]. هم نهادهای حاکمیّتی در این باره، دچار اختلال پیشینی هستند و باید عیب یابی و رفع عیب کنند،
[3]. هم تناسب و تطابق بیشتر با ماهیت انقلاب اسلامی دارد،
[4]. هم نسبت به سایر حوزهها، فضای عمل، فراهمتر و زمینۀ کار، مساعدتر است،
[5]. و هم احتمال تبدیل شدن به قطب و کانون بیشتر است و دشمن زمین فرهنگ را برای ضربه زدن به نظام اسلامی انتخاب کرده است.
ب) تحول در تغییر نظامات بروکراتیک فرهنگی/ مردمی سازی مدیریت فرهنگ/ اهتمام دولت برای خَلق تجربۀ های فرهنگی درخشان
دولتها در ادوار مختلف در حوزه فرهنگ، به جز موارد معدودی، کمتر تجربه¬ درخشانی داشته اند و ورود سیاستی، ریل گذاری، قانونگذاری و اجرایی در تراز انقلاب نداشته اند.
فرصت دولت جدید، یک فرصت برای خلق تجربۀ های فرهنگی مهم است، از این جهت که از یک سو، اغلب تجربههای فرهنگی بروکراتیک سابق، چندان موفق نبودهاند، و از سوی دیگر، کسانی در کمین هستند که عیبجویانه و دقیق و منتقدانه به مدیریت و تدبیر فرهنگی ما نگاه میکنند و در انتظار شکار ضعفها و کاستیها هستند. بنابراین، سَبُک شمردن امر فرهنگ، خطاست، بلکه باید در پی درخشیدن و برجسته شدن و در چشم ها، بزرگ جلوه کردن بود و این کار نیز، محتاج جدّیّت و اهتمام و صَرف وقت است. باید از هر جهت، تأمّل و تدقیق کرد و در حدّ مقدور، از لغزش و خطا جلوگیری کرد. اگر تاریخ نهادهای فرهنگی رسمی و غیررسمی را مطالعه کنیم، در مییابیم که یکی از بزرگترین معضلات آنها این بود که قوّۀ عاقلهای که حکیمانه و سنجیده بیندیشد و راهبردپردازی کند، وجود نداشته است. باید در عمل نشان دهیم که دولت ما در حوزۀ فرهنگ، قوّۀ عاقلۀ مقتدر و مدبّر است و میتوانیم گرههای فرهنگی را بگشاییم و بنبستهای فرهنگی را بشکنیم.
در این میان، هر چند عمدة توجّهات و توقعات به نهادها و سازمانهای دولتی معطوف میشود که باید برای تدبیر فرهنگ، برنامهریزی و اقدام نماید، اما نباید این مطلب را از نظر دور داشت که در عین مسئولیّت قطعی و بزرگ دولت نسبت به مسأله فرهنگ، مجلس، مردم و به خصوص جوانان مؤمن انقلابی نیز تکالیف مهمی بر عهده دارند. با وجود این که حرکتها و تلاشهای مناسب و درخور تقدیری از سوی چنین جوانانی صورت گرفته، اما همچنان، ظرفیّتها و استعدادهای بالقوّة فراوانی، معطّل مانده و به صحنة مجاهدت و فعالیّت کشانده نشدهاند.
تحول در مدیریت فرهنگی کشور از طریق دولت باید مردمی باشد به این معنی که باید از ظرفیّتهای فرهنگی مردمی استفاده شود و به گونهای برنامهریزی شود که این ظرفیّتها، فعّال و به کار بسته شوند، نه این که دولت، این مقدورات و امکانات و استعدادهای مردمی و خودانگیخته و خودجوش را کنار زده، و همچون سابق به عنوان یک نهاد بروکراتیک و تکنوکراتیک و اینرسیک رسمی و حکومتی، هدفهای فرهنگی خود را با دست خویش، مُحقق نماید. به این ترتیب، دولت جدید تلاش کرد که مسئولیّتها و تکالیف خود را به فقراتی که در پی میآید، مدیریت کند:
[1]. سیاستگذاری فرهنگی و راهبردپردازی اجتماعی به واسطۀ استفاده از همفکری با نخبگان جبهه انقلاب و هیأتهای اندیشهورز نخبگانی و مردمی؛
[2]. شناسایی و سازماندهی استعدادها و ظرفیّتهای فرهنگی مردمی و غیررسمی در سطح کشور و همه استانها؛
[3]. طراحی حمایت و پشتیبانی قاطع و بادوام از این استعدادها و ظرفیّتها؛
[4]. طراحی نظارت و رصد دقیق و کیفی محتوا و نتایج این فعالیّتها و اقدامات فرهنگی مردمی.
در اینجا، مقصود از استعدادها و ظرفیتهای فرهنگی مردمی و غیررسمی، جوانان مؤمن انقلابی است که از توانایی انجام فعالیّتهای فرهنگی فاخر برخوردارند و هزاران موسسه مردمی فرهنگی و هیاتهای انقلابی و مساجد تراز، این بار را بر دوش می کشند.
دولت نیاز به تعداد زیادی شخصیّت و چهرۀ فرهنگی فاخر و سرشناس دارد تا هم در روند طبیعی و عادی، و هم در لحظات حساس و بحرانی، از قابلیّت اثرگذاری آنها استفاده شود.
در واقع، افزون بر افراد عادی، کسانی نیز باید وجود داشته باشند که سرآمد و نخبه و خواص فرهنگی به شمار آیند، و این متوقف بر شناختهشده بودن آنها از سوی مردم است؛ یعنی باید در فضای رسانهای، تبلیغات دربارۀ آنها انجام شود تا به تدریج، موقعیّت اجتماعیشان، تثبیت گردد. ما اکنون از این نظر، نقص داریم؛ چرا که از نخبهپروری و چهرهسازی فرهنگی، و حمایت خاص از زُبدگان فرهنگی، غافل بودهایم. ژنرالهای فرهنگی، هر کدام میتوانند یک امّت باشند. دولت باید حامی ژنرال های فرهنگی باشد.
ج) تحول در نظام مسأله یابی فرهنگی استقرار منطق معقول و موجه برای ترجیحات ¬مدیریت فرهنگی
حل و فصل انبوهی از مسائل بلاتکلیف که حالت استخوان لای زخم پیدا کرده است از اولویت های دولت سیزدهم بوده و خواهد بود. این که باید در میان انبوه مسألهها، اولویّتیابی کرد، روشن و واضح است، اما دربارۀ این که مناط و ملاک اولویّتها چیست، اختلاف نظر وجود دارد. برای دستیابی به آنچه که در مدیریت فرهنگی تحول گرای دولت مطلوب است، باید انتخابها و گزینهها را شناسایی و دستهبندی کرد. ما برای طراحی یک منطق معقول و موجه برای ترجیحات، با سلسلههای از دوگانههای مواجه هستیم، و با انتخاب همین فقرات، مختصات جغرافیای خود را تعیین میکنیم. درمنطق زیر در تعیین اولویت های مدیریت فرهنگی راهگشاست:
[1]. مسألههای ذاتاً فرهنگی در برابر مسألههای غیرفرهنگی و برساخته، اولویت دارند،
[2]. مسألههای انقلابی و جهت دار در برابر مسألههای خنثی و آمفوتر اولویت دارند،
[3]. مسألههای اصلی در برابر مسألههای فرعی اولویت دارند،
[4]. مسألههای میدانی و عینی در برابر مسألههای انتزاعی و تجریدی اولویت دارند،
[5]. مسألههای راهبردی در برابر مسألههای راهکنشی اولویت دارند،
[6]. مسألههای مغفول در برابر مسألههای اشباعشده اولویت دارند،
[7]. مسألههای حاکمیّتی و مسألههای اجتماعی اولویت یکسان دارند.
د) تحول در نظام معنایی فرهنگی دولت با اندیشه ورزی فرهنگی در راستای تولید فکر اسلامی و انقلابی
این که رهبر انقلاب در سالهای اخیر، به صورت مکرّر بر روی ضرورت راهاندازی هیأتهای اندیشهورز در نهادهای فرهنگی مختلف تأکید دارد، نشانۀ نگرانی ایشان از وجود خلاء فکری و فقدان اندیشههای نو و راهبردی است. ایشان معتقدند که جمعی از نخبگان اندیشهورز باید فارغ از دغدغههای جاری و روزمره، از افقی بلند و وسیع به مسألهها و مسیر و مقصد نگاه کنند و برای معضلهها و چالشهای کنونی و آینده، چارهاندیشی کنند. انقلاب نباید در گذشته، منحصر شود، بلکه باید به صورت یک روند مستمر، همچنان در حرکت و تکاپو باشد و جوشش و زایندگی داشته باشد، و خود را در صورتها و قالبهای نو، بازسازی کند. پس انقلاب، واقعیّتی دفعی و یکباره نیست، که فقط در مرحلۀ شکلگیری، به یک طرح فکری نیاز داشته باشد و پس از این، خودبهخود و بر اساس همان طرح اولیّه، پیش رود، بلکه هر مقطع و دورهای از انقلاب، محتاج تولید اندیشه و فکر و ایده است و باید از طریق همین خَلق مُدام، انقلاب و ارزشها و غایات آن را زنده و فعّال نگاه داشت. فکر انقلابی، اصول ثابت و ماندگار دارد و نباید آنها را به هیچ بهانهای رها کرد، اما فکر انقلابی، منجمد و بسته نیست که نتواند بسط و گسترش و تفصیل یابد و خود را بازتولید کند. قاعدۀ اجتماعی این است که انقلاب، همواره با نیروها و اندیشههای نو مواجه میشود و باید در برابر هر یک از آنها، تدبیری بیندیشد و طرحی درافکند.
از این رو، دولت انقلابی به عنوان مرکز ثقل تجمع نیروهای فکری و فرهنگی انقلاب، نباید از مسئولیّت خویش در این باره غفلت کند و فکر انقلابی را تمامشده و عقیم، قلمداد نماید.
با توجه به اینکه دولت سیزدهم اولین دولت در گام دوم انقلاب اسلامی بود هنر مدیریت فرهنگی تحول خواه و کارآمد در دولت، گُشودن افقهای نو و تازه بود؛ باید گامی به پیش می نهادیم، گرهی را گُشوده و دردی را علاج می کردیم. دغدغۀ فراتر رفتن از مرزهای موجود، نباید مورد غفلت قرار می گرفت. چنانچه نوپردازی و ابداع وخلاقیّت و آفرینندگی را اصل فرض کنیم و از انجام فعالیّتهای تکراری و کلیشهای دوری نماییم به حرف نوو مبدعانه و تازه دست مییابیم. برای تجدیدنظر در روشهای فرسوده و ناکارآمد دولتی و بروکراتیک، از ابتدا باید به مسألهها، از زاویۀ ساختارشکنانه نگریست و از جوّ و فضای غالب و مسلّط خارج گردید. باید مسألههای فرهنگی را از نو خواند و در پی راهحلّهای بدیل بود.
هـ) تحول در حصول نتیجه و اثر بخشی فرهنگی دولت با استمرار و تداوم بخشیدن به مسائل فرهنگی تا حدّ اشباع شدگی
تصوّر این است که چنانچه دربارۀ یک مسأله فرهنگی، کتاب یا مقالهای نگاشته شود و یا سخنرانی و مناظره و نشستی برگزار گردد، مسأله حلّ شده است و هر اقدام دیگری دربارۀ آن، تکراری و بیثمر است، حال آن که نباید به این قبیل اقدامات نقطهای و لحظهای بسنده کرد و انتظار داشت جامعه دربارۀ آن، قانع و همسو شده باشد. با تکنگاری و حرکات نقطهای و موردی، اتفاق بزرگی رخ نخواهد داد، بلکه باید به سلسلهنگاری و حرکات ممتد و خطی رو آورد تا در یک روند تدریجی و پیوسته، حقیقت در ذهن جامعه، رسوخ کند و تثبیت شود.
از این رو، باید برهههای زمانی یک ساله تا دو ساله در نظر گرفت و در بستر این مقطع، از ارتقاء مدیریت فرهنگی جامعه بازخوردگیری نمود. در این صورت، حجم درخورتوجهی ادبیّات و محتوای نافع و علمی پدید خواهد آمد که بر فضای جامعه، اثر جدّی و موجآفرین خواهد نهاد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش کرد حرفهای خوب دینی و فرهنگی را در قالب آثار هنری و داستان و رمان و فیلم و تئاتر ماندگار کند.
و) تحول در بازسازی اعتبار و منزلت علمی و فرهنگی دولت
میان کار عمیق، فاخر، عالمانه و متقن از یک سو، و کار سطحی، کممایه، سخیف، نازل، ضعیف و سست، تفاوت فراوان وجود دارد. شرط نخست برای اثرگذاری، اتقان است، چراکه سخن محکم، میتواند نافذ باشد. این در حالی است که در این باره، سوءسابقه و بدعملی در دولتهای مختلف وجود دارد. بنابراین، ما با یک زمینه و پیشینۀ منفی نیز مواجه هستیم که زدودن آن را از ذهن مخاطب، کار آسانی و کوتاهمدّتی نیست. در این چارچوب باید گفت، تحولات فرهنگی ناشی از مدیریت دولت باید مبتنی بر مطالعات متراکم و تخصصی و فکر و صَرف وقت باشد، و آن گاه ارزیابی و اصلاح و تکمیل شود.
ز) تحول در مخاطب شناسی و مخاطب پایی با توجه به دولایه بودن مخاطبان و جامعۀ هدف در مدیریت فرهنگی
حال باید دانست که در این گسترۀ وسیعی که برای عمل و اثرگذاری دولت، تعیین و تعریف کردیم، باید چه مخاطبانی را در نظر میگ رفتیم و با آنها سخن می گفتیم:
[1]. نیروها و نهادهای حاکمیّتی و رسمی و دولتی اعم از انقلابی و غیرانقلابی،
[2]. نیروهای و نهادهای مردمی و غیررسمی و خودجوش اعم از انقلابی و غیرانقلابی.
5) فهرستی از راهبردها و رویکردهای وزارت ارشاد در دولت سیزدهم
بر اساس همه آنچه گفته شد، مشخص می شود که مدیریت ارشد دولت در عرصه فرهنگ فهم روشنی از گفتمان، گفتار و راهبردهای خودش داشت و برای وزارت ارشاد دولت سیزدهم، راهبردها، رویکردها و وظایفی تعریف شد که در ادامه به صورت اجمالی به برخی از آنها اشاره می کنم. هر یک از موارد ذیل قابل تشریح و توضیح است که طی سه سال گذشته چه اقدامات و فعالیتهایی ذیل آنها صورت گرفته است که از حوصله این مقال خارج است؛
1- اعتقاد به حاکمیت دینی و ترویج ارزشهای اسلامی و اقامه احکام دینی با رویکرد اسلامیسازی دولت و جامعه و استقرار جامعه اسلامی به معنای گسترش سلوک و سیر مومنانه در کشور
2- پیگیری مجدانه و اجرای متعهدانه منویات و سیاستهای فرهنگی امامین انقلاب
3- قرآنمحوری و تبدیل امر دین و فرهنگ قرآنی به فرامتن وزارتخانه و اصرار بر آنکه همه فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد در طول قرآن است و باید صبغه قرآنی داشته باشد.
4- مسجدمحوری و تلاش در جهت بازگرداندن مساجد به جایگاه راهبری فرهنگی جامعه
5- ترویج روحیه و فرهنگ سلحشوری در محصولات و صنایع فرهنگی
6- ترویج و گسترش زبان فارسی و ادبیات فاخر ایرانی
7- تلاش در جهت تحقق سه گانه «هدایت، حمایت، نظارت» و اجتناب از دخالتهای غیر ضروری در مدیریت فرهنگی کشور
8- مردمی سازی مدیریت فرهنگ و سپردن بار مدیریت فرهنگی کشور به انبوه موسسات مردمی و فعالان فرهنگی توانمند
9- تلاش در جهت تحقق هنر فاخر و اعتلابخش مبتنی بر نظریه قرآنی «ان الله لا یحب من کان مختالا فخورا»
10- اجتناب از رویکردهای فرمالیستی (هنر برای هنر) و اریستوکرات (هنر برای اشراف) و تلاش در جهت تحقق نظریه هنر برای مردم
11- خارج کردن فرهنگ از مظلومیت و تبدیل امر فرهنگ به مساله محوری و کلیدی در دولت
12- فعال سازی ظرفیتهای فرهنگی در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و مانع زدایی از تولید
13- ارتقاء فرهنگ عمومی و فعال سازی شورای فرهنگ عمومی کشور در جهت حل مساله پوشش و لباس، اصلاح الگوی مصرف، ترویج فرهنگ قناعت و کمک به حل مشکلات اقتصادی مردم
14- بازآفرینی و نوآفرینی ادبیات فرهنگی و گفتمانی در جهت زدودن اختلالات ارتباطی حاکمیت و مردم و جدی گرفتن گفتمان آزادی مبتنی بر سه گانه انقلاب اسلامی: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی
15- تلاش در جهت ساختن رسانه های طراز انقلاب اسلامی
16- ایجاد زمینه مشارکت گروه های مختلف متفکران و هنرمندان در فعالیتهای علمی فرهنگی و هنری
17- تقویت وحدت و هویت ملی مبتنی بر اسلام و انقلاب اسلامی و تمدن و فرهنگ ایرانی در زمان فارسی
18- مقابله علمی و خردمندانه با تهاجم فرهنگی دشمن و سالم سازی فضای فرهنگی کشور
19- پرورش نیروهای انسانی مستعد در حوزه های مختلف فرهنگی هنری
20- حمایت از متفکران، تولید کنندگان و دست اندرکاران امور فرهنگی هنری در همه استانها
21- ارتباط فعال با حوزه های علمیه و دانشگاهها به منظور تقویت مبانی نظری فرهنگ و هنر دینی
22- زنده نگاه داشتن اندیشه و راه حضرت امام خمینی(ره) بعنوان بزرگ مصلح و احیاء کننده اسلام ناب محمدی(ص) در جهان معاصر .
23- تعامل مثبت و سازنده با دیگر نهادها و مراکز فرهنگی هنری به منظور اتخاذ سیاستهای هماهنگ در عرصه های فرهنگی هنری و طراحی های موفق ملی
24- ایجاد زمینه گسترش آزادی های مشروع و قانونی در کشور برای شکوفایی استعدادهای فرهنگی هنری و دفاع از اصناف هنری
25- توسعه صحیح شاخص های فرهنگی کشور در حوزه های مطبوعات، کتاب، فیلم، نمایش موسیقی، هنرهای تجسمی و جهت دهی حمایتها بر اساس آرمانهای انقلاب اسلامی
26- توجه ویژه به کودکان، نوجوانان و جوانان در برنامه ریزی و تولیدات فرهنگی و توجه ویژه به جوانان بعنوان مهمترین رکن جامعه در تولید و مصرف محصولات فرهنگی
27- توجه به شخصیت، کرامت و حرمت زنان در برنامه های فرهنگی و گسترش مشارکت سالم ایشان در ساماندهی امور فرهنگی
28- برنامه ریزی جهت آرامش خاطر اهل هنر و فرهنگ از نظر معیشت و نیازهای اولیه زندگی
29- برنامه ریزی جهت توسعه کمی و کفی محصولات فرهنگی (مطبوعات، کتاب، فیلم، نمایشگاهها و...)
30- برنامه ریزی جهت بهره مندی عادلانه و یکسان همه اقشار مردم کشور در نقاط مختلف از امکانات، برنامه ها و فرصتهای فرهنگی هنری با بیش از 100 سفر استانی وزیر
31- اعمال ضوابط شرعی و قانونی به نحو عادلانه و یکسان به منظور حاکمیت قانون و جلوگیری از اعمال سلیقه های شخصی در امور فرهنگی هنری
32- گسترش فرهنگ کتابخوانی و استفاده از همه ظرفیتهای لازم برای ترویج کتابخوانی در سطح کشور
33- برنامه ریزی جهت گسترش فرهنگ نقد و نقادی در حوزه های مختلف و بالابردن روحبة نقدپذیری در صاحبان و تولیدکنندگان آثار فرهنگی
6) فهرستی از مهمترین اهداف، اقدامات و رویکردهای محقق شده (با ذکر برخی مصادیق و مثالها)
الف) ارتقای نقش حاکمیتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
1- تقویت و راهبردی بودجه فعالیتهای فرهنگی
- ابتکار عمل وزارت ارشاد در تکلیف قانونی به شرکتهای دولتی وبانکها برای اختصاص 1 درصد از هزینه هایشان برای فرهنگ و هنر
2- بازآرایی ساختاری عرصه حکمرانی فرهنگ
- راهبردی وزارتخانه برای بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی هنری کشور (تمهید در ماده 75 قانون برنامه هفتم توسعه)
- اصلاح و تغییر 79 مقرره اعم از آئین نامه، ضابطه، دستورالعمل و قانون حاکم بر حوزه فرهنگ، هنر و رسانه
- تعیین وزارت ارشاد به عنوان مرجع تخصصی تمام صنوف فرهنگی و هنری
- احیاء و فعال سازی شورای هنر
- ایجاد بنیاد پویانمایی ایران
- تاسیس دفتر سرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- ساماندهی انجمنهای هنری سراسر کشور
- و ...
3- تقویت سیاست پژوهی فرهنگی
4- تکمیل و تقویت اسناد بالادستی راهبردی حوزه فرهنگ و هنر
- تصویب سند هنرهای تجسمی، سند نهضت مطالعه مفید، سند ملی معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی و سند ملی موسیقی
- تاسیس ستاد اجرایی موسیقی کشور
- تصویب سند هنرهای نمایشی و تاسیس بنیاد ملی تئاتر ایران
- تصویب سند سبک زندگی ایرانی-اسلامی و تشکیل بنیاد ملی سبک پوشش اسلامی-ایرانی
- و ...
5- تقویت استقرار الگوی نوین حکمرانی فرهنگ و هنر مبتنی بر تحولات فضای مجازی
- اجرا و راه اندازی سامانه پیشگیری از اخبار جعلی
- تدوین و ابلاغ دستورالعمل الزامات ارتقای سواد فضای مجازی در حوزه محتوا و خدمات فرهنگی فضای مجازی
- تهیه و تدوین پیش نویس دستورالعمل اعطای نشان ثبت رسانه
- و ...
6- بازطراحی و تقویت نظام رسانه ای و امور تبلیغات
- خروج از انحصار توزیع آگهی های دولتی در روزنامه ها
- اضافه کردن شاخصهای کیفی در نظام رتبه بندی رسانه ها
- احیای جشنواره مطبوعات با عنوان جشنواره ملی رسانه های ایران
- و ...
ب) مردمی سازی فرهنگ و هنر و توسعه عدالت فرهنگی
1- تمهید برقراری عدالت و محرومیت زدایی فرهنگی
- انجام بیش از 150 سفر استانی توسط وزیر
- تشکیل قرارگاه راهبری فرهنگی استانها
- تعیین تکلیف 300 پروژه نیمه تمام فرهنگی کشور، راه اندازی، افتتاح و تکمیل 39 پروژه عمرانی و مجتمع فرهنگی و هنری کم نظیر در 26 استان کشور
- افزایش 103 درصدی تعداد کتابخانه های سیار در کشور
- و....
2- فعال سازی قرارگاه های تخصصی برای کارسپاری به فعالان مردمی
- راه اندازی قرارگاه قرآنی فضای مجازی مسک
- حمایت از راه اندازی بنیاد ملی فرهنگی هنری یاسین و اندیشگاه قرآنی حیات
- راه اندازی قرارگاههای فرهنگی در راستای تقویت فرهنگ عمومی کشور
ج) تقویت گفتمان هویت اسلامی ایرانی
1- تقویت زیست بوم مد و لباس در عرصه سبک زندگی اسلامی ایرانی
- راه اندازی سامانه شیما (شناسه مد و پوشاک برای هر لباس)
- دسترس پذیر کردن پوشاک عفیفانه
- راه اندازی اولین خانه فرهنگ و هنر بانوان
- و ..
2- حمایت از فعالان دینی و قرآنی
- تقویت شبکه مساجد با افتتاح 2800 کانون فرهنگی هنری مساجد جدید در کشور
- اجرای 98 دوره طرح قرآنی بشری و تربیت بیش از 15700 مربی قرآنی در 31 استان کشور
3- ایجاد سامانه های نظارت محتوایی فرهنگ
4- احیای میراث و ارزشهای فرهنگی و تمدنی
- تولید 20 قطعه سرود ملی مذهبی و ساماندهی فعالیتهای ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک تهران
- تشکیل 15 دفتر مفاخر در استانهای کشور
- تصویب تاسیس بنیاد بین المللی حکیم نظامی
- احیای دبیرخانه کمیته راهبردی مدیریت مسائل اقوام ایرانی در حوزه فرهنگ
- و ....
5- حمایت از تولیدات فرهنگی و هنری ارزشی و فاخر
- گره گشایی و حمایت بی نظیر از تولیدات و رویدادهای فرهنگی همراستا با هویت ایرانی اسلامی
- حمایت از تولید انیمیشنها و فیلمهای کوتاه قرآنی
- ثبت سلسله رویدادهای ملی دا (دختران ایران)
- اعطای نشان درجه یک هنری به خادمان برجسته قرآن کریم
- برگزاری جشنواره قند پارسی به منظور پاسداشت زبان و ادبیات پارسی
- و ....
د) رسیدگی به معیشت اهالی فرهنگ و هنر
- افزایش 23 درصدی اعضای صندوق اعتباری هنر
- رشد بیش از 200 درصدی بیمه خبرنگاران
- رشد 51 درصدی اعضای تحت پوشش بیمه تکمیلی
- افزایش 57 درصدی پوشش بیمه تامین اجتماعی اصحاب فرهنگ و هنر
- اخذ دستور رئیس جمهور برای رفع مشکلات معیشتی کتابداران
- اعطای بیمه تکمیلی رایگان به بیش از 1300 نفر دارندگان گواهینامه درجه یک
- ارتقاء کمی بیمه فعالان قرآنی
- عضویت فعالان قرآنی در صندوق اعتباری هنر با مصوبه دولت
- و ...
هـ) تقویت دیپلماسی فرهنگی
1- تقویت ارتباطات و تولید و نشر محتوا با رویکرد اجتماعی سازی گفتمان امت اسلامی و معارف انقلاب اسلامی
2- تقویت نقش قرارگاهی و ظرفیت منابع انسانی عرصه دیپلماسی فرهنگی
3- توسعه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی با رویکرد شبکه سازی فعالان مردمی
و) رونق فرهنگی و شکوفایی اقتصاد فرهنگ و هنر
1- توانمندسازی فعالان فرهنگی، هنری و رسانه ای
- آموزش و توانمندسازی بیش از 100 هزار نفر هنرجو در مناطق محروم کشور
- تغییر شیوه آموزشی هنر و تصویب و راه اندازی دوره دانشگاهی آموزش هنر
- و...
2- توسعه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی
3- حوزه اقتصاد نشر کتاب
- تاسیس جایزه ملی و بین المللی کتاب کودک و نوجوان جمهوری اسلامی ایران
- تاسیس شبکه تلویزیون اینترنتی کتاب
- تدوین طرح راه اندازی خانه چاپ با هدف راه اندازی ستاد ساماندهی صنعت چاپ
- و ...
4- حوزه اقتصاد هنر (سینما، موسیقی و ...)
- افتتاح بیش از 10 سالن استاندارد موسیقی در سراسر کشور
- افزایش سالنهای سینمای کشور از 644 به 853 سالن
- راه اندازی 10 باب هنرستان و آموزشگاه هنری آزاد در مناطق محروم
- اکران حدود 3000 فیلم در 202 شهرستان در قالب طرح سینما سیار در مناطق محروم و کم برخوردار
- برگزاری بیش از 200 رویداد فاخر هنری
- و ...
5- زیرساختها برای اقتصاد فرهنگ و هنر
- فعالسازی دبیرخانه شورای توسعه صادرات محصولات و خدمات فرهنگی
- تاسیس بازارگاه اختصاصی کتاب در کشور
- تخصیص 20 میلیون دلار ارز ترجیحی به واردات کاغذ مخصوص برای رسانه های چاپی کشور و تنظیم بازار کاغذ برای حمایت از این رسانه ها با واردات 22 هزار تن کاغذ روزنامه
- راه اندازی و فعالسازی دبیرخانه شورای فراسازمانی توسعه صادرات محصولات فرهنگی و هنری
- و ....
6- حمایت از توسعه کسب و کارهای فرهنگی، هنری و رسانه ای
- کاهش زمان صدور مجوزهای موسسات چند منظوره فرهنگی هنری از حداقل 6 ماه به 10 روز
- خودکفایی در تولید کاغذ تحریر از 4 هزار تن تولید در سال به ظرفیت 130 هزار تن
- تدوین و تصویب نظام جامع گونه بندی، سطح بندی و رتبه بندی موسسات و محصولات و آثار فرهنگی و هنری
- و ...