به گزارش حلقه وصل: دو دستگی و تفرقه در بین اصلاح طلبان، به یک رویه ثابت در این تشکیلات سیاسی تبدیل شده است. آخرین پرده از این اختلاف و تشتّت به نحوه نقشآفرینی آنها در انتخابات حساس یازدهم اسفند، مربوط میشود. اصلاحطلبان تندرو و رادیکال، بر طبل تحریم انتخابات میکوبند و در مقابل اصلاحطلبان میانهرو، خواهان مشارکت فعال در انتخابات هستند.
روز گذشته «جواد امام» سخنگوی جبهه اصلاحات در فضای مجازی ایکس نوشت: «با توجه به شرایط موجود و به استناد راهبرد انتخاباتی و مصوبه مجمع عمومی مورخ پانزدهم بهمن، جبهه اصلاحات ایران در انتخابات اسفند ماه در تهران امکان ارائه لیست ندارد».
یک روز قبل از این توییتِ سخنگوی جبهه اصلاحات، «حسین مرعشی» دبیرکل حزب «کارگزاران سازندگی» در نشست شورای مرکزی این حزب گفته بود: «در این شرایط از ما به عنوان کارگزاران سازندگی ایران تنها در درون حاکمیت امکانهایی برای اثرگذاری جهت بهبود وضعیت کنونی وجود دارد. از این جهت انتخابات در هر شرایطی امکان مهمی محسوب میشود».
اظهارات مرعشی به وضوح نشان میدهد که کارگزاران نمیخواهد به ساز تندروهای اصلاحطلب که دست بالا را در جبهه اصلاحات دارند، برقصد و ساز خود را کوک کرده است.
حدود یک ماه پیش نیز، نخستین نُت سمفونی اختلاف در جبهه اصلاحات به صدا درآمده بود؛ در اواسط دیماه «مرعشی» دبیرکل «کارگزاران» در گفتوگو با «هممیهن» گفت: «مشارکت مشروط در انتخابات در جبهه اصلاحات در دستور کار است و ما بهعنوان حزب کارگزاران طرفدار این نظر هستیم»؛ هنوز ساعتی از این اظهارات دبیرکل کارگزاران نگذشته بود که «آذر منصوری» رییس جبهه اصلاحات در واکنشی توییتری اعلام کرد که «مواضع جبهه اصلاحات ایران از طریق سخنگو یا بیانیههای رسمی منتشر میشود و نظرات دیگری که از طرف برخی از احزاب یا فعالان سیاسی منتشر میشود، نظر و موضع این تشکیلات نیست».
حالا پس از آنکه سخنگوی جبهه اصلاحات رسماً اعلام کرد که این جبهه در تهران لیست انتخاباتی ارایه نمیدهد، خبر رسیده که تندروهای مدعی اصلاحطلبی به نامزدهای اصلاحطلب گفتهاند که در صورت شرکت در انتخابات از حوزه تهران، آنها طرد خواهند شد و مورد حمایت قرار نخواهند گرفت. از قرار معلوم، جبهه اصلاحات تلاش کرده با اعلام زودهنگام عدم ارایه لیست در تهران طیف اصلاحطلبانِ مشارکتجو را در مضیقه قرار دهد.
البته برخی شواهد و قراین از آن حکایت دارد که پشتپرده راهبردِ انتخاباتی قهرگونه و تحریمطلبانه اصلاحطلبان، شخصِ خاتمی است. وی چندی پیش در پیامی به انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، ضمن بیان اینکه شرط قطعی انتخاباتِ مطلوب این است که آزاد باشد و تصمیمگیرنده اصلی و نهایی مردم باشند، نوشت: «جبهه اصلاحات راهبرد انتخاباتی خوب و متینی ارایه داده است».
با عنایت به اینکه از فحوایِ راهبردِ انتخاباتی اصلاحطلبان چنین برداشت شده که با صندوق رأی قهر کردهاند، این پیامِ خاتمی این ظن را تقویت کرد که محرک عناصر رادیکال جبهه اصلاحات برای ترویجِ گفتمانِ «قهر با صندوق رأی» خود اوست؛ کسی که سالهاست رهبری جریان اصلاحطلبی را یدک میکشد و با انگشت اشاره و گوشه چشم، برای اصلاحاتیها دستورالعمل و نسخه میپیچد.
البته گمانهزنیهای دیگری نیز درخصوص نوع سیاستورزی انتخاباتی خاتمی مطرح است؛ برخی معتقدند خاتمی توانایی کنترل اصلاحطلبان تندرو را ندارد و بیش از آنکه کنترلکننده آنها باشد، متأثر از آنان است. به اعتقاد این گروه، خاتمی تلاش دارد مواضعی دوپهلو اتخاذ کند که تندورهای مدعی اصلاحطلبی را راضی نگه دارد و در عین حال آنها را از فروغلتیدن به سیاهچاله تحریم انتخابات و قهر با صندوق رأی بازدارد؛ امری که میتواند به منزله پایان حیات سیاسی طیف مهمی از اصلاحطلبان و انسداد مسیر برای کنشگری آنان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ شود.
از قرار معلوم، اینکه جبهه اصلاحات اعلام کرده که ارایه فهرست انتخاباتی در استانهای دیگر به غیر از تهران، بلامانع است، ناشی از همین نگرش خاتمی است؛ نگرشی که میتوان آن را «میانهروی در رادیکالیسم» و «قهر نسبی» دانست، به گونهای که تلقی «خروج از حاکمیت» ایجاد نگردد.
اساساً اجتناب و پرهیز از سیاستهای رادیکال، طرفداران برجستهای در جناح اصلاحطلب دارد؛ برجستگانی که البته در مقاطع قبلی، قربانی تندورها شدند؛ دنبالکنندگان اخبار سیاست داخلی فراموش نکردهاند که در جریان دو انتخابات گذشته یعنی در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، چگونه افرادی نظیر «محمدرضا عارف»، «عبدالواحد موسویلاری» و حتی «بهزاد نبوی» به سبب اعتقاد به مشارکت انتخاباتی، مورد حمله و هجمه رادیکالهای مدعی اصلاحطلبی قرار گرفتند و چگونه تشکلهایی نظیر «شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» موسوم به «شعسا» و «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» موسوم به «ناسا» با فشارهای تندروهای اصلاحطلب، منحل و مُضمَحل شدند.