به گزارش حلقه وصل: یکی از روشهایی که جریانات ضدانقلاب سعی میکردند به وسیله آن مشروعیت دینی و عقیدتی انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی را خدشهدار کنند، استناد ناقص، تحریف شده و بعضا جعلی از سخن و نوشته برخی از چهرههای شاخص دینی است. گرچه حقیقتاً برخی فقها و علما، همسویی و همدلی مؤثری با جمهوری اسلامی نداشته و به فقه و اسلام حداقلی در عصر غیبت پناه بردند، اما برخی دیگر استناداتی را متوجه شخصیتهای شاخصی میکنند که هیچ حقیقتی ندارد.
طرح شبهه
امروز ۲۴ آبانماه، سالروز وفات ملکوتی حضرت علامه طباطبایی است. در دو دهه گذشته، افرادی سعی کردند با ارائه تفاسیر خاص و عجیبی از سخنان و نظرات علامه طباطبایی او را شخصی مخالف انقلاب اسلامی جلوه دهند. بعضی از این محققین مانند دکتر دینانی در صدد القای شبهه نبودهاند و برداشت ناصواب از برخی خاطرات آنان موجب پیدایش شبهه شده است. برخیها مانند مرحوم حکیمی تنها به نقل شایعهای بسنده کردهاند و همین شایعه بسترساز ایجاد شبهه در خوانندگان شده است. برخی نیز مانند سیدحسین نصر و آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، خاطراتی (مستقیم یا غیرمستقیم) از علامه نقل کردهاند و این خاطرات، شبهاتی را در ذهن خواننده رقم زده است.
در کنار همه آنان، محسن کدیور با دستهبندی این خاطرات و شایعات و دستهبندی برخی موارد مبهمِ موجود در دیگر کتب تاریخی، صورتبندی جامعی از موضوع عرضه کرده است. کدیور طی چند مطلب مکتوب و شفاهی صورتبندی جامعی از تمام شبهات موجود درباره نسبت علامه و انقلاب ارائه کرده و روایت خود را در اختیار خواننده قرار داده است.
حسادت امام خمینی به علامه طباطبایی
طبق ادعای کدیور، امام خمینی و علامه طباطبایی از دوران میانسالی با یکدیگر اختلاف، رقابت (و به روایت او: از جانب امام، حسادت) داشتهاند و در سالهای بعد این اختلافات به حوزه سیاسی نیز منتقل شده و در نتیجه، نه امام و انقلابیون با علامه بر سر مِهر بودهاند و نه علامه نسبت به شخص امام و مبارزات سیاسی روحانیت دیدگاه خوبی داشته است. شاید مهمترین نمونه این موضوعات، دست به دست کردن این جمله است که علامه طباطبایی گفته: «این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود!»
ماجرای خلق کتاب
رضا اکبری آهنگر و وحید خضاب، در یک پژوهش مفصل و مجزا سعی کردند به این شبهه و سؤال پاسخ گویند. خضاب در گفتوگو با فارس در معرفی کتاب علامه و انقلاب گفته است: چند سال پیش شبههای فراگیر شد که علامه طباطبایی گفته است: «این انقلاب یک شهید داشت و آن هم اسلام بود». ما ابتدا تحقیقی مفصل بجا آوردیم که آیا اساساً علامه چنین سخنی گفته یا خیر. اصراری بر این نبود که بخواهیم بگوییم علامه چنین چیزی نگفته است. پس از اطمینان از جعلی بودن این خبر طی تحقیق بیشتر و گفتوگو با نزدیکان، دو اثر را گردآوری کردیم که یکی از آنها ««بررسی صریح ماجرای علامه و انقلاب؛ تقابل یا حمایت؟» است.
در مقدمه این اثر میخوانیم: «این انقلاب یک شهید داشت، آن هم اسلام بود!» سال ۱۳۹۴ این جمله را شنیدیم. مشغول ضبط خاطرات یکی از شخصیتهای حوزوی بودیم. در یکی از جلسات ضبط خاطرات، آن جمله را از قول علامه نقل کرد. مشخص است شنیدن این جمله، چه باری از حیرت بر دوش ما میگذاشت. با توجه به جایگاه عرفانی علامه و نگاهی که به شاگردان سلوکی ایشان داشتیم، نمیتوانستیم از این سخن، سرسری بگذریم. اگر شیفته نظامی بودیم که عارف محبوبمان آن را برای اسلام مضر میدانست، باید انتخاب میکردیم. یا عشقمان به انقلاب اشتباه بوده یا عشقمان به علامه! اگر آن روایت صحیح میبود، نمیشد این دو عشق را باهم جمع کرد. شروع به بررسی کردیم، از کسانی که آگاهتر بودند پرسیدیم، از کسانی که به اقتضای سن و موقعیت در بطن حوادث تاریخی بودند سؤال کردیم، هر منبعی در این زمینه در دسترس بود خواندیم و هرچه بیشتر پیش رفتیم بیشتر متحیر شدیم!
با کسانی که آشنایی دقیقتری با علامه داشتند، همکلام شدیم و با توجه به این شبهه دوباره نگاهی به آثار علامه انداختیم. هرچه بیشتر دقت کردیم، انتساب این جمله به علامه در ذهنمان بیشتر و بیشتر رنگ باخت. در این فضا، به نتیجه رسیدیم بد نیست پاسخی به این جمله منتسب به علامه داده شود. یکی از بهترین راهها، گفتوگو با کسانی بود که در سینهشان خاطراتی از علامه داشتند که خلاف آن جمله را میرساند یا آنکه تحلیلی از زندگی علامه و شاگردان سلوکی ایشان داشتند که میتوانست به وضوح، کذب آن انتساب را نمایان کند.»
این کتاب را نشر شهید کاظمی منتشر کرده و به قیمت ۶۰ هزار تومان از طریق این لینک قابل خریداری است.