به گزارش حلقه وصل، عباس حاجی نجاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: فارغ از اینکه نتیجه تعاملات جدید ایران و اتحادیه اروپا درروند مذاکرات هستهای و بازخورد پیشنهادهای ایران به اروپاییها چه باشد، اما تا همینجا ایران توانسته است موفقیت دیگری از همگرایی میدان و دیپلماسی را تجربه کرده و با تأکید بر اصول و مبانی خود بر اثربخشی نهایی این راهبرد امیدوار باشد. تجربهای که در مقایسه با میدان گذشته که میدان جنگ و برخورد نظامی بود، این بار در حوزه مقابله با جنگ شناختی دشمن بود که علاوه بر تحریم اقتصادی، نظام محاسباتی مردم و مسئولان ایران را هدف گرفته بود و نهایتاً به آنجا انجامید که امریکاییها در عین اقرار به شکست از مردم ایران درروند فشار حداکثری، اذعان کردند که این مسیر به انزوای بیشتر امریکا در جهان انجامیده است.
باروی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران روند مذاکرات هستهای وارد مرحله جدیدی شد و این دولت در عین اهتمام بر پیگیری حقوق ملت ایران در این مذاکرات که به دلیل خروج ترامپ از برجام هزینههای زیادی را بر ایران تحمیل کرده بود، کوشید تا اداره کشور بهویژه برنامهها و فعالیتهای اقتصادی را از مذاکرات هستهای جدا کرده و تلاش کند تا بر چالش اصلی اقتصاد کشور در سالهای اخیر که همانا شرطی شدن اقتصاد به برجام بود غلبه کند.
تهیه ۴ سند بر اساس شروط تعیینشده از سوی رهبر مقام معظم اسلامی و قانون مصوب مجلس و ارائه آن به ۱+۴ بهعنوان دستور کار مذاکرات در آغاز کار دولت، نشاندهنده عزم ایران در اجرای یک مذاکره خوب بود، اما بهرغم ایران، طرف غربی طی یک سال گذشته همچون سالهای قبل تلاش داشت تا با تشدید فشارها و تحریمها و بحرانسازی داخلی و مدیریت افکار عمومی ایران از طریق استمرار یک جنگ پیچیده شناختی، ظرفیت و توان ایران را در مذاکرات کاهش داده و بتواند اراده و شروط خود را بر ایران تحمیل کند، بهگونهای که حتی ابزار آژانس انرژی هستهای را نیز بارها به کار گرفته و ایران را به نسبت به ارسال پرونده هستهای به شورای امنیت سازمان ملل تهدید کرده بود، که البته از این ترفند نیز طرفی نبسته و ایران از مواضع و اصول بر حق خود که همانا رعایت مصالح ملی و حقوق مردم ایران بود کوتاه نیامد.
در کنار این موفقیت دیپلماسی که البته ضعفهایی نظیر ضعف اطلاعرسانی به مردم و نخبگان بر آن سایه انداخته است، اما برخلاف دولت گذشته اقداماتی که در «میدان» انجام گرفت بر غنای دیپلماسی افزود و چنانچه بسیاری از مسئولان و رسانههای غربی نیز اعتراف دارند، ایران را در موضع ابتکار عمل قرارداد. برخی از این مؤلفهها عبارتاند از:
۱-هدایت روند مذاکرات توسط رئیسجمهور و همراهی همه دستگاههای مسئول با تصمیمات و سیاستهای مصوب.
۲-عزم جدی دولت و مجلس برای قطع ارتباط سیاستها، برنامهها و اقدامات اقتصادی کشور با روند مذاکرات با اتکا به ظرفیتهای درونی و اقتصاد مقاومتی.
۳- ایجاد ثبات در بازار داخلی و تداوم فروش نفت بهرغم تحریمها که تأمین ارز موردنیاز کشور را در پی داشته است.
۴-اجرای بزرگترین طرح اقتصادی کشور یعنی هدفمند کردن یارانهها در همین دوران، که نشانگر اعتمادبهنفس دولت و ثبات در نظام تصمیمگیری است که بهرغم برخی آسیبهای اولیه نظیر افزایش نرخ تورم، بهمرور آثار مثبت آن روشن میشود و مردم از ثمرات آن بهرهمند میشوند.
۵-گسترش روابط اقتصادی با کشورهای دوست و همسایه و جبران خلأ همکاری کشورهای غربی در تأمین نیازها و بازار صدور محصولات.
۶-اقدام عملی در گسترش روابط با دو قدرت چین و روسیه و زمینهسازی برای قراردادهای بلندمدت و سرمایهگذاریهای مشترک.
۷-اقدام عملی برای پیوستن به پیمانهای بینالمللی نظیر شانگهای، بریکس و... و شکستن تصور غربی مبتنی بر انزوای ایران.
۸- به ثمر نشستن روند پیشرفتهای هستهای ایران در تولید و نصب سانتریفیوژهای جدید در نقاط امن و افزایش میزان اورانیوم غنیشده ۲۰ و ۶۰ درصد که به تعبیر غربیها ایران را در حوزه توانمندی هستهای به نقطه گریز هستهای نزدیک کرده است.
۹-تداوم آزمایشهای موشکی و پهپادی ایران در این ایام وعدم ایجاد وقفه در آن.
۱۰-بیاعتنایی ایران به ضربالاجلهای تعیینشده توسط آژانس و یا اروپاییها درروند مذاکرات.
۱۱-عدم پذیرش هرگونه مذاکره پیرامون توان موشکی و یا نفوذ منطقهای ایران.
اما در کنار این همگرایی دیپلماسی و میدان در ماههای اخیر چند تحول مهم هم به وقوع پیوسته است که نهایتاً غربیها را وادار کرد تا با تعدیل مواضع خود درروند مذاکرات هستهای بخشی از شروط ایران را بپذیرند و نتیجه آنکه در این دوره جدید از مذاکرات در ۱۲ مرداد به مدت ۴ روز در وین برگزار شد، در قالب یک متن جدید از سوی اتحادیه اروپا به ایران و امریکا پیشنهاد شد و درنهایت وزارت امور خارجه ایران دوشنبهشب مورخ ۲۴ مردادماه نظرات و پیشنهاد اصلاحی خود را در مورد متن مذکور برای اتحادیه اروپا ارسال کرد.
تحولات مؤثر در تغییر نگاه غرب را در چند محور میتوان برشمرد:
۱- ناتوانی غرب در اثرگذاری بر روندهای داخل ایران و ایجاد بحران داخلی متأثر از تشدید فشارها و تحریمها.
۲-تأثیر جنگ اوکراین و تحریم روسیه در رشد قیمت جهانی نفت، کاهش ذخایر نفت استراتژیک امریکا و پیشبینی وقوع یک بحران انرژی در جهان بهویژه برای کشورهای اروپایی در ماههای آینده.
۳- روند افزایش تورم جهانی و درگیر شدن چندین کشور اروپایی با بحران داخلی و سقوط دولتهای آنها که تداوم افزایش قیمت نفت میتواند به این بحران دامن بزند. امید غرب به این است که ورود نفت ایران به بازار جهانی میتواند در مهار این بحران مؤثر باشد.
۴- شکست بایدن در سفر منطقهای برای تشویق کشورهای منطقه برای افزایش میزان تولید نفت برای جلوگیری از بحران پیشرو.
۵- تحولات داخلی امریکا و تلاش این کشور برای جلوگیری از شکست دموکرات در انتخابات آینده به امید موفقیت در مذاکرات هستهای.
مجموعه تحولات فوق، غرب را برای رسیدن به یک توافق برای جلوگیری از روند پیشرفتهای فعالیت هستهای ایران و حل بحران پیش روی انرژی امیدوار کرده و به ارائه متن مذکور از سوی اروپا منجر شده است، که در آن در عین رعایت برخی از شرایط ایران، اما برخی از ضعفها هنوز در متن پیشنهادی برای حلوفصل پرونده هستهای وجود دارد و ایران پیشنهادهای خود را در مورد این متن پیرامون حلوفصل پرونده مطالعات ادعایی (P M D)، تضمین تعهدات امریکا و لغو تحریمها بهطرف اروپایی اعلام کرده است.
تردیدی وجود ندارد که به دلیل سلطه صهیونیستها بر نظام تصمیمگیری امریکاییها و اروپاییها درنهایت ممکن است آنها از راههای گریز برای کارشکنی در توافق استفاده کنند و انتظاری غیرازاین، سادهلوحانه است؛ بنابراین رعایت الزاماتی چند موقعیت ایران را در پیگیری راهبردها و سیاستها مستحکمتر میکند: الف:صیانت مردم و نخبگان از جنگ روانی دشمن بااطلاع رسانی درست و بهموقع. ب:تداوم انسجام در نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری و پرهیز از اعلام موضع ناهماهنگ برخی از مسئولان و نمایندگان که برای دامن زدن به اختلاف در داخل مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. ج:ایستادگی در برابر فزونخواهیهای غرب شرط اول موفقیت است بنابراین همچون «میدان مقاومت» که البته الگوی ایران برای پیگیری مذاکرات هستهای در دولت جدید بود، شرط اول موفقیت، تولید قدرت در عرصههای مختلف مرتبط با این حوزه است. د:تنها در سایه یک ایران بزرگ و مقتدر، یک توافق خوب در سایه مدیریت هوشمندانه با اتکا به ظرفیتها و منابع داخلی قابلدستیابی است. ه:تردیدی در این نباید داشت که استمرار راهبرد کنونی، مقوم ارتقای نقش ایران در نظم جدید جهانی خواهد بود. و:روند اقدام ایران در ماههای اخیر باید طرفهای مقابل را به این جمعبندی رسانیده باشد که ایران دیگر اجازه زیادهخواهی را به آنان نخواهد داد و این میتواند در زمره آخرین فرصتها درروند مذاکرات باشد.