
به گزارش حلقه وصل، حسین اسکندری استاد دانشگاه علامه طباطبائی(ره) در نشست تخصصی «سیاستهای راهبردی در آستانه تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران» رسانه را یکی از ابزارهای بوجود آمدن سرگردانی اجتماعی دانست و گفت: این سرگردانی و بلاتکلیفی یک نوع ابزار میخواهد، ابزاری که امروز خیلی کارکرد و بسیار فراگیر است.
وی ادامه داد: به طور مثال اگر دولت ترامپ را با دولتهای قبلی آمریکا مقایسه کنیم، میبینیم که استفاده دولت فعلی آمریکا بسیار بیشتر است. ترامپ حتی قبل از آنکه یک بخشنامهای را به دولت ابلاغ کند، آن را توئیت میکند.
اسکندری در ادامه آمار و عدد در اقتصاد ایران را غیرشفاف داتست و تاکید کرد: یکی از مسائلی که در اقتصاد داریم این است که شفافیت آمار و عدد نداریم. ابهام در آمار اقتصادی مسائل بسیار زیادی را ایجاد میکند. یکی از علتهایی که موجب دامن زدن به این ابهام میشود، رسانه است و گاهی هم شفافیتهای یکطرفه ایجاد میکند.
وی ادامه داد: علم، ابزار، آمار و آزمایشگاه میخواهد و برای انجام کار علمی به آنها نیاز داریم. بهنظرم یکی از آن ابزاهایی که امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم در دست دولتمردان و همچنین جامعه وجود دارد، رسانه است.
مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه با اشاره به تنبلی اجتماعی افزود: بلاتکلیفی در برنامه و رفتار فردی، موجب بلاتکلیفی اجتماعی و تعلیق در جامعه میشود. در روانشناسی مفهوم «تنبلی اجتماعی» وجود دارد و به این معنا است که آدمها سرگردان هستند و نمیدانند چه باید کنند. مثلاً فرد پول دارد اما نمیداند باید با آن چه کند.
وی گفت: این سرگردانی به نوعی پایگاه فرود (Landscape) احتیاج دارد و آن، جامعه، مردم و رفتارهای اجتماعی آنها است. یعنی اگر یک جا برای مسئله سرگردانی در نظر بگیریم، نام آن جامعه و مردم است. این بلاتکلیفی خودش را به عنوان نوعی سرگردانی، تنبلی و همچنین سردرگمی بروز میدهد.
اسکندری در ادامه گفت: بسیاری از این بلاتکلیفی و سرگردانی که ما داریم به درست یا غلط، رسانهها به آن دامن میزنند. کاری که مدیا انجام میدهد، انتقال خبر نیست بلکه با آموزش و دادههای خود موجب بهوجود آمدن ساختار اجتماعی میشود.
اسکندری از روانشناسی اجتماعی تحریم و خواستگاه آن گفت و بیان کرد: در اینکه روانشناسی اجتماعی تحریم چه خواستگاهی دارد باید گفت از نظر ما روانشناسها، تحریم و هر تهدید دیگری یک ماشه است؛ یک ماشهای که شلیک میشود، ولی خود تحریم و تهدید، دورنی است.
وی در خصوص اینکه تحریم یک امر درونی است و این روان انسان است که تحریم را بزرگ میکند، بیان کرد: اگر ما یک ماشه را تهدید تلقی کنیم به آن واکنش نشان میدهیم و اگر آن را تهدید ندانیم، واکنش نشان نمیدهیم؛ بنابراین تحریم یک امر روانی و روانشناختی است و حتی از حوزه روانشناسی اجتماعی نیز فراتر میرود و باید در حوزه روانشناسی سیاسی جستوجو شود.
اسکندری افزود: بنابراین وقتی از روانشناسی اجتماعی تحریم صحبت میکنیم درواقع راجع به یک ادراک اجتماعی حرف میزنیم که نشان میدهد خود تحریم برای مردم آنقدر مهم نیست که بعد روانی آن برایشان مهم است.
وی با تکیه بر نتایج یک تحقیق در آمریکا که با جامعه آماری یک هزار و ۲۰۰ نفر انجام شده است، فشار روانی تحریم را بیشتر از خود آن دانست و گفت: مردم آمریکا از به خطر افتادن تهیه کالاهای اساسی خود احساس نگرانی بیشتری میکنند تا خروج آمریکا از برجام و همچنین از سرانجام دولت خود نگرانی بیشتری دارند.
اسکندری در ادامه افزود: اگر از این زاویه ادراک اجتماعی به تحریم نگاه کنیم، متوجه میشویم که زمینه ذهنی تحریم مهمتر از محدودیتهایی است که ایجاد میکند.
این استاد دانشگاه درخصوص تعریف تهدید در روانشناسی فردی گفت: وقتی انسان با تهدیدی روبهرو میشود، اولین مکانیزمی که از طبیعت به ارث رسیده است به دوران قبل از انسانی بودن او برمیگردد.
وی افزود: چیزی که در ساقه ذهن ما است یک هسته آمیگدال است که شاید از یک بادام نیز کوچکتر باشد و علل تمام اتفاقاتی است که میافتد. یک تهدید آمیگدال را تحریک میکند و آمیگدال، کرتیزول را ترشح میکند. فرار کردن، دعوا کردن، اسید پاشی، قهر و مواردی از این قبیل از جمله این رفتارها است که ذهن فردی ما آن را حاصل میکند.
اسکندری تهدید اجتماعی را هم توضیح داد و گفت: تهدیدهای اجتماعی محصول اتفاقهایی است که از کودکی برای فرد رخ میدهد. ما معدل یک ذهن اجتماعی داریم که تهدید میآید و امیگدال اجتماعی در اینجا عادت است؛ عادتهایی که ما از کودکی یاد گرفتیم و در ما ذخیره شده است.
وی در تشریح «عادت» در ذهن اجتماعی انسان گفت: عادتها یعنی تجربه متراکمی که به ما یاد دادهاند که چه چیزی را انجام دهیم. ما انسانها، ذهنی اجتماعی مبتنی بر عادتهای اجتماعی داریم.
اسکندری در این خصوص افزود: چیزهایی که از کودکی به ما یاد دادهاند، محدودیتها و شروطی که برای تربیت ما در نظر گرفتند، موجب شده است که با یک سری تحریم ذهنی بزرگ شویم که جامعه و نیروهای بیرونی موجب آن شدهاند. مثلاً پدر مادری که به بچه میگویند «اگر غذایت را نخوری از دیدن فیلم خبری نیست».
اسکندری در پایان سخنان خود ضمن تأکید مجدد بر ایجاد ارتباط میان علوم اقتصاد و روانشناسی، اظهار کرد: در اقتصاد ما تأثیر فشارهای بیرونی بر درونی را مشاهده میکنیم و در روانشناسی ابعاد بیرونی تحریم را میبینیم که عمدتاً ذهنی هستند؛ در روابط بینرشتهای میان اقتصاد و روانشناسی میتوانیم این ابعاد بیرونی و درونی را به خوبی تحلیل کنیم و در نهایت از دل آن نتیجهای منطقی در بیاوریم.
منبع: فارس