
حلقه وصل: رضا سلمانی.
حرکتی که خصوصا پس از انقلاب آغاز شده است، نشان میدهد مردم، اصلیترین پشتوانه انقلاب هستند. به همین دلیل دشمن در تلاش است با ابزارهای مختلف، مردم را از پشتیبانی انقلاب اسلامی منصرف کند. ابزارهای دشمن هم هر زمان، شکل و رنگی خاص به خود میگیرد.
در پی براندازی
یک زمانی این ابزار بحث چند دستگی های خارجی بود که سعی کرد مردم را روبهروی مردم قرار بدهد. چندین بارهم از این تکنیک استفاده کرد. اوایل انقلاب بصورت خیلی زیاد سال 1378 ما این را دیدیم سال 1388 هم این را دیدیم.
بعضی وقت ها سعی کرد ملت را ناامید بکند. مثلا جنگ اقتصادی که در این چندسال اخیر داشتیم در واقع هدفش همین بوده است.
اکنون دشمن به یک رویکرد جدید روی آورده است. هدف این است یا حرکت جمهوری اسلامی به عنوان حداقل دستاورد، کند شود یا اینکه به عنوان هدف غایی کلا بساط جمهوری اسلامی برچیده شود.
در این روش جدید از هر ابزاری استفاده می کنند. دشمن همه ی این ابزارها ترکیب کرده و قرار است یک جا تاثیر بگذارد آنجا کجاست؟ ذهن مردم، نوع نگاه مردم، اندیشه مردم . وقتی حرف انقلاب می شود مردم چه واکنشی نشان می دهند؟ وقتی در فشار اقتصادی قرار می گیرند یا با ناکارآمدی ها مواجه می شوند اینجا ذهن مردم خیلی مهم است چه تحلیلی را انجام می دهند؟ در برابر تحلیل چه کاری می خواهند انجام دهند؟ لذا علی رغم اینکه دارند این فشار ها را می آورند سناریوهایی را دارند طراحی می کنند که ذهن ها را مدیریت کنند.
حالا این وسط حضرت آقا آمدند جهاد تبیین را مطرح کردند یک بخشی از آن ناظر به این است که آن ذهن درست شکل بگیرد. متاسفانه تا یک حدود زیادی اذهان مردم ما سازماندهی اش دست خودمان نبوده است. عین کسی هستم که می دویم کار می کنیم چون مردم نمی بینند خیال می کنند اتفاق دیگری دارد می افتد. روایت های جعلی، داستان های دروغین، خیلی از آن ها مسخره است مثلا وقتی فشار و گرانی می آید به مردم می گویند قرار بود انقلاب آب و برق را مجانی کند یعنی انقدر اوضاع اقتصادی مردم در زمان شاه خراب بوده است که مردم محتاج پول آب و برق بودند امام با این وعده توانسته مردم را گول بزند. وقتی صحبت از شرایط اقتصادی الان می شود می گویند شرایط اقتصادی ما زمان شاه خیلی خوب بود خب اگر خیلی خوب بود مردم چرا به خاطر پول آب وبرق انقلاب کردند. یعنی دوگانه هایی که مردم اگر یک بار هم بشنوند پی می برند که این ها جز اراجیف چیز دیگری نیست. نیازمند این است که یک نفر بیاید این ها را در ذهن مردم درست جا بیندازند به قول آقا خدای نکرده جای جلاد و شهید عوض نشود.
متاسفانه در سال های اخیر دارد این اتفاق می افتد و آن ها دارند بصرت فعال این روایت ها را می کنند و اینور هم انقدر حقانیت آشکار است احساس می کنند شاید نیازی نیست ما کاری بکنیم. متاسفانه چندسال پیش مستند های بی بی سی برعلیه این انقلاب را می دیدیم باورمان نمی شد مردم این اراجیف را باور کنند. اما بعد از پنج شش سال تداوم کاری که داشتند دیدیم که انگار مردم یک پهلوی و جمهوری اسلامی دیگری را ترسیم کردند. هیچ کدامشان عینیت ندارد و متاسفانه ذهنیت مردم را تغییر دادند.
اگر می خواهیم کاری کنیم مردم با ما همراه شوند باید کاری کنیم مردم نسبت به ما آرامش قلب داشته باشند. این آرامش قلب و اطمینان خاطر با تبیین به وجود می آید. چون یک سری سوال ها و دروغ ها در ذهن مردم ایجاد می کنند یک نفر باید باشد بگوید اینجور نیست اینطور است. اگر فضای ذهن مردم از دست برورد متاسفانه دیگر تبعیت عملی مردم کمرنگ می شود که این باعث متضرر شدن مردم و انقلاب می شود.
جهاد تبیین تکمیل کننده حلقه میانی است
ساختار تشکیلاتی کشور از بالا به پایین است. اسماَ به نام مردم کار می کند اما رسما هیچ خروجی ندارد. یک سری طرح هایی نوشته می شود ابلاغ می شود بخشی انجام میشود بخشی انجام نمی شود گزارشی از پایین به بالا هم داده می شود و حقوق ها هم سر ماه واریز می شود و هیچ اتفاقی نمی افتد. این ساختار بوروکراتیک کشور ادامه پیدا می کند ربطی به این نظام و آن نظام هم ندارد. کل جریان حلقه میانی که ایجاد شد هدفش این بود که از پایین به بالا برود. حتی اگر شده ساختار ها هم بیاورد استفاده کند. حتی مشکلات پایین را شناسایی بکند بعد برود برایش راهکار پیدا بکند حالا این راهکار یک بخشی اش همکاری بالا دستی ها را می خواهد. اتفاقا در بحث جهاد تبیین چون مردم هدفند حلقه های میانی خیلی می توانند کمک بکنند.
حلقه های میانی آن عناصر مومن و انقلابی وفادار به انقلاب هستند که بدون هیچ چشم داشتی آمدند برای انقلاب کار می کنند و از طرف دیگر تمرکزشان را گذاشته اند در رفع نواقص و کاستی هایی که سیستم رسمی کشور دارند. این گروه مردمی اگر کار خیری انجام دهد باید برای مردم تبیین کند این کار خیری که می خواهد انجام دهد به برکت انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی این دغدغه را برای من بوجود آورده تا این کارها را انجام دهم. یعنی هدف این حلقه های میانی هم باید جهاد تبیین باشد چون کاری را که دارند انجام می دهند مستقیما پاتک زدن به عملیات دشمن است.
ما می رویم در یک روز مثلا هزار بسته تقسیم می کنیم اگر هر کدام از این بسته سیصد هزار تومن باشد می شود سیصد میلیون تومن پول خب این فوقش هزارنفر را یک هفته بگرداند ولی اگر با این سیصدملیون کار ایجاد کردیم آن می تواند ده نفر را شاغل کند و آن ده نفر هر کدام پنج نفر را پوشش بدهند می شود پنجاه نفر و این پنجاه نفر حداقل تا یک سال دو سال احتیاج به هیچ چیزی ندارند. مثلا ما در این چندساله چقدر پول خرج کردیم تحت عنوان بسته معیشتی فقط دادیم مردم خوردند. یک اثر مخرب هم دارد دیگر آن پدرخانه به فکر کار نیست می گوید دارند می دهند دیگر.
ابزار انجام جهاد تبیین
مسلما کاری که می خواهیم انجام دهیم نباید برویم سراغ ساده ترین گزینه ممکن. ساده ترین گزینه ممکن ایجاد تشکیلات در طول تشکیلات بالاتر متاسفانه با این اصل هدف هم لوس می شود. در جنگ ژنرال ها با هم مقابله می کنند که چه کسی طرح بهتری می ریزد. فرماندهان گردان با هم مقابله می کنند چه کسی امکانات بیشتری جذب می کند نیروی بیشتری آموزش میدهد و موارد این تیپی. سطح برخورد آن ها با همدیگر متفاوت است. آقا به عنوان ژنرال فهمیده ژنرالِ آن طرف می خواهد ذهن ما را منحرف کند. من هم یک حاشیه اثرگذاری دارم باید آن رافراموش نکنم و در آن سطح باید جهاد تبیین را انجام دهم. این جهاد تبیین یک موقع حاشیه اثرگذاری اش صفحه اینستاگرام خودم است من باید استفاده خودم را بکنم. یا مثلا حاشیه اثرگذاری ام این است که بروم جلسات نخبگانی برگزار کنم، بگذارم بروم این کار رابکنم. حاشیه اثرگذاری ام این است که بروم یک فیلم در مسجد پخش کنم بروم این کار را بکنم. حاشیه اثرگذاری ام این است که بروم در خانواده در فامیل صحبت بکنم بروم این کار رابکنم.
حالا جبهه فرهنگی بیاید داشته های خودش را ببیند. ظرفیت نیروهای خودش را ببیند یک برآوردی از حاشیه اثرگذاری این ها داشته باشد بعد جبهه هیچ کاری نکند صرفا بیاید این ها را حمایت کند. گروه هایی مثلا برای جهاد می روند یک آموزش کوچک به این ها دهیم. خود متن حضور گروه های جهادی در یک روستا خودش جهاد تبیین است. مثلا ما باید شاه را تببین کنیم تا با یک نشان دادن انگلیسی صحبت کردن شاه مردم منحرف نشوند. هشتاد درصد جمعیت ما اصلا شاه را ندیده اند به دلیل تبلیغات منفی ما در برخی از مردم مقاومت منفی به وجود آمده هر چیزی که ما به این ها می گوییم قبول نمی کنند.
موضوع جهاد تبیین
تبیینی که حضرت اقا می فرمایند یعنی اول ذهن خودت را سروسامان بده بعد از اینکه ذهن خودت را سروسامان دادی سعی کن به حد مقدورات خودت ذهن مردم هم سر وسامان بدهی. آقا می فرماید تببین کنید یعنی واقعیت را بگویید نه اینکه جریان تبلیغات دروغ راه بیاندازیم. مثلا ما در خودرو نا کارآمدی داریم ولی توانایی علمی و فنی خودروسازی را داریم. تازه اینجا تبیین شروع می شود مایی که در موشکی فلان کار را کردیم مایی که در هسته ای رفتیم فلان کار را کردیم مایی که در سلول های بنیادی این کارها را کردیم حالا چرا نتوانستیم ماشین را سروسامان بدهیم چون منافع برخی در این بود و… نتیجه اش می شود مطالبه کردن مردم که این خواست رهبری است.
نمونه ی موفق جهاد تبیین
در سطوح مختلف جهاد تبیین می توانم چند نمونه مثال بزنم. مثلا کلاسهای دکتر نامدار در سطوح نخبگانی خیلی کار خوبی ست. حتی دوستانی که دستی به آتش داشتند می آمدند مطالبی می شنیدند در موردش ذهنیت نداشتندو خود این تبدیل می شد به یک حرکت مثبت. کاری که دکتر زادبر در صفحه اینستاگرامی خودش دارد می کند. مثلا کاری که کاوش مدیا می کرد می رفت حرف هایی که سران خارجی در مورد ما می زنند را جمع می کرد بعد می دیدیم که چقدر ما را بالا می دیدند. واقعیت کشور با آن چیزی که شبکه های دست نشانده ی آنها به ما می گویند خیلی تفاوت دارد. مثلا مستندی بود پیشرفت قدرت های خارجی در زمان شاه را نشان می داد بعد اینور را نشان می داد در این مملکت شاه داشت زن دومش را عقد می کرد و یک موشک داغان خریده بود که بردش فقط 130 کیلومتر بود و همین مقایسه را می آورد در جمهوری اسلامی که به چه توانایی ها بعد پهلوی رسیده است. از آن طرف چیزهای منفی هم که وجود دارد بگوییم مثلا سال 1347 که کارخانه ایران خودرو راه انداختیم، کره هنوز شروع به کار نکرده بود الان 53 سال گذشته ما هنوز داریم خودروهای کیا آن هم پرایدش را مونتاژ می کنیم اگر دلیلی داشته مردم را توجیه بکنیم اما دلیل ها کلیشه ای نباید باشد.
یک سری چیزها را باید مردم بفهمند یک سری چیزهاهم مردم بفهمند در روند روزمره شان هیچ تاثیری ندارد. نقطه منفی ها را باید حلش کرد مشکلات مردم با جهادتبیین درست نمی شود اما با جهاد تبیین باید نکات مثبت هم بدانند. استراتژی اصلی ما باید حل مساله باشد. تبیین باید برای مردم یک عنصر دلگرم کننده باشد که امید داشته باشد یک روزی خوب می شود.
ضعف ها و چالش های جبهه فرهنگی در جهاد تبیین
ضعف برمی گردد به عناصر داخلی چالش برمی گردد به اینکه شما رفتید عملیاتی انجام دادید اکنون به مشکل برخوردید.
ما در رابطه با اوضاع کشور خودمان دچار گیجی و منگی هستیم اولا برای خود ما تبیین شده است یا نه؟ اولین اشکال همین است که اوضاع کشور برای خود ما تبیین شده نیست.
دومین نقطه ضعفی که داریم ما به شدت ذهنمان ساختارساز است. اگر دوباره بخواهیم ساختار وتشکیلات درست کنیم و با همین ذهن بخواهیم برویم جلو مسلما کارمان روی زمین می ماند. ساختار زیاد درست می کنیم اما آن ساختار یک آجر اضافه نمی کند. مثلا حضرت آقا می فرمایند کتابخوانی باید در کشور ترویج شود وزیرفرهنگ می گوید باید ترویج بشود وزیر ارشاد می گوید باید ترویج شود رییس اداره شهرستان می گوید باید ترویج بشود امام جامعت می گوید باید ترویج بشود بعد یکی یک کتاب برنمی دارد بخواند.
به جای اینکه ساختارسازی کنیم ببینیم نیروهایی که داریم چطور جرات اقدام باید پیدا بکنند.
مثلا چرا سوریه و عراق شلوغ شد برای اینکه آمریکا نگذارد که صادرات گاز به اروپا داشته باشیم تا اهرم فشار به اروپا نداشته باشیم این مدل دلایل رو از ما می پذیرند اما حالا بگوییم برای دفاع از حرم رفتیم که البته رفتیم اما این را از ما نمی پذیریند. بگوییم مدافع ولایت آنها فورا می کویند شما مدافع اسدید. چرا آن نوع تبیین را می پذیرد این را نمی پذیرد چون تبلیغ نمی کنم.
یک بحث دیگر این است که بیایند تجربه های تبیین را جمع بکنند و بیایند در اختیار همه بگذارند.
کارفرهنگی را با کارتبیین اشتباه نگیرند. در کارتبیین باید یک بستر حمایتی بین مردم شکل بگیرد و آن بستر اهمیت بالایی دارد. اصلی ترین چالش هم مقاومت تبیین شوندگان است. چون می خواهیم یک کار اقناعی انجام بدهیم برویم تکنیک هایش را یاد بگیریم. واقعا یک جنگ اعصاب است ما هم از این طرف با ابزار محدود خودمان باید این اعصاب را نگهداریم.