به گزارش حلقه وصل، از کوتاه بودن زمان در مذاکرات رفع تحریمها در وین و تعیین ضربالاجل برای آن سخن میگویند اما عملاً نرمشی برای عمل به تعهداتشان در قبال ایران در توافق برجام انجام ندادهاند.
این راهبردِ کلیِ کشورهای غربی از هشتم آذرماه بوده که نخستین دور این گفتوها در دولت سید «ابراهیم رئیسی»، رئیسجمهور ایران در هتل «کوبورگ» آغاز شده است.
اظهارات هماهنگ
مقامهای کشورهای غربی از جمله «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا «آنالنا بائربوک» وزیر امور خارجه آلمان و «ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه امروز پنجشنبه (۲۰ ژانویه/ ۳۰ دیماه) به عنوان تازهترین مصداق همین سیاست به صورت هماهنگ بر کوتاه بودن زمان باقیمانده برای «احیای برجام» تأکید کردند.
به عنوان مثال، بلینکن در نشست خبری مشترک با همتای آلمانی خود گفت: «ما در نقطهای که باید قرار داشته باشیم قرار نداریم و اگر خیلی زود به آنجا نرسیم خیلی زود مجبور خواهیم بود مسیر متفاوتی در پیش بگیریم.»
او در ادامه گفت: «صحبت از یک فوریت واقعی است و واقعاً الان فقط چند هفته زمان داریم تا مشخص کنیم که میتوانیم به پایبندی دوجانبه به توافق برگردیم یا خیر.»
پس از او، بائروک هم با بیان اینکه گفتوگوها در وین به «مرحله سرنوشتساز» رسیده مدعی شد که زمان رو به اتمام است. او گفت: «ما به این دلیل از اتمام زمان صحبت میکنیم که همزمان با مذاکرات وین، ایران به غنیسازی اورانیوم در سطح ۶۰ درصد ادامه میدهد.»
«ژان ایو لودریان»، وزیر امور خارجه فرانسه که کشورش به اتخاذ مواضع سخت به نیابت از رژیم صهیونیستی در مذاکرات وین مشهور است هم در همین راستا روز پنجشنبه که مذاکرات با ایران نمیتواند با این سرعت کند ادامه پیدا کند.
استدلال غرب و ایران چیست؟
با آنکه برنامه هستهای ایران تحت نظارت پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد طرفهای غربی ادعا میکنند با گذشت زمان، پیشرفتهای هستهای ایران کار را به جایی خواهد رساند که توافق برجام در بردارنده همان «منافع منع اشاعهای» مربوط به سال ۲۰۱۵ نخواهد بود.
آمریکا بر پایه همین ادعا میگوید پنجره مذاکرات وین هر زمانی که ارزیابی کارشناسان دستگاههای مختلف آمریکا این باشد که پیشرویهای هستهای ایران از مزایای منع اشاعهای برجام زیادتر شده بسته خواهد شد.
جمهوری اسلامی ایران از مدتها پیش تأکید کرده برنامه هستهای این کشور اهداف صلحآمیز را دنبال میکند و تهران اساساً دنبال اشاعه اتمی نیست که برنامه غنیسازیاش منافع «منع اشاعهای» طرفی را به خطر بیندازد. هدف برجام هم از نگاه طرف ایرانی، نشان دادن ماهیت صرفاً صلحآمیز برنامه هستهای ایران به جهان غرب بود که با ایجاد بحرانهای ساختگی در این پرونده دنبال طراحی فشار به ملت ایران بود.
ایران علاوه بر این تلاشهای طرفهای غربی برای تزریق فوریتهای جعلی به گفتوگوها را رد کرده و گفته که «ضربالاجلهای ساختگی» که با اهدافی خاص از سوی طرفهای غربی ارائه میشود را نخواهد پذیرفت.
عنصر زمان از نگاه ایران چه معنایی دارد؟
نمایندگان ایران در مذاکرات وین تصریح کردهاند برای تهران نتیجه مهمتر از زمان است، چرا که ایران در تلاش است برجام را از که از نخستین روزهای اجرایی شدن آن در اثر سیاستهای آمریکا و کشورهای غربی به توافقی تهی از منافع اقتصادی برای تهران تبدیل شد در ریل یک توافق دوجانبه و متوازن قرار دهد.
از طرف دیگر تفسیری که طرفهای غربی از زمانمند بودن مذاکرات ارائه میکنند بر نگرشی یکسویهنگر استوار است. در واقع، گذر زمان برجام را تنها از منافعی که طرفهای غربی ادعای آن را دارند تهی نمیکند بلکه اقتصاد ایران را نیز از مزایای اقتصادی که از ۶ سال پیش قرار بوده به واسطه این توافق محقق شود محروم خواهد کرد.
از منظر جمهوری اسلامی ایران، هر چند که رفع سریعتر تحریمها در اولویت قرار دارد اما «زمان» نباید فدای اطمینان از «رفع موثر و واقعی» تحریمها شود، آن هم با توجه به اینکه طرف غربی در ۶ سالی که از اجرای برجام گذشته نشان داده حاضر است با اهرم قرار دادن تمامی ابزارهای حقوقی و سیاسی خود اطمینان حاصل کند که چیزی غیر از رفع نمادین تحریمها عاید ایران نخواهد شد.
اگر برجام قرار است توافقی چندجانبه باشد -و نه قراردادی که بر اساس «بازی حاصل جمع صفر» طراحی شده- بایستی در بردارنده ساز و کارهایی برای تضمین برخورداری هر دو طرف از منافع وعدهداده شده باشد.
برای طرف غربی چنین ساز و کارهایی از همان ابتدا وجود داشته و به صورت کمی و با جزئیات توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش شده است. برای ایران، اما تا کنون مکانیسمی برای راستیآزمایی پایبندی طرف مقابل به تعهداتش وجود نداشته و غربیها هم نهایت سوءاستفاده را از این خلأ بردهاند.
دلیل اصرار ایران بر ضرورت در نظر گرفتن دو مکانیسم «راستیآزمایی رفع تحریمها» و «تضمین برای ماندگاری برجام» همین است که غربیها نتوانند رفتارهایی که از سال ۲۰۱۵ تا به حال داشتهاند را تکرار کنند.
پر واضح است که پر کردن این خلأ زمانبر خواهد بود و طرف مقابل اگر دغدغه زمان دارد باید سریعتر دغدغههای ایران در این زمینه را رفع کند: اقدامی که تا کنون انجام نشده و به جای آن جنجال آفرینیهای رسانهای در دستور کار طرفهای غربی قرار گرفته است.
کدام طرف عامل کندی مذاکرات است؟
در نزدیک به سه ماهی که از دور جدید مذاکرات رفع تحریمها میگذرد آمریکا و تروئیکای اروپایی و بازوهای رسانهای آنها همواره سعی داشتهاند اینطور القا کنند که ایران عامل حرکت آهسته گفتوگوهای وین است و سرعت گفتوگوها تابع تنها اقدامات ایران است. این موضعگیری به چند دلیل غلط است.
نخست، در هفتههای آغازین شروع به کار دولت بایدن، زمانی که تصور میشد او بر اساس وعدههای انتخاباتیاش ممکن است سریعاً آمریکا را به برجام بازگرداند مقامهای او در موقعیتهای مختلف از جمله در جلسات تأیید صلاحیت مجلس سنا بارها این موضع را تکرار کردند که واشنگتن با نقطه بازگشت به برجام فاصله زیادی دارد.
از جمله افرادی که این موضع را مقابل قانونگذاران سنا بیان کرد آنتونی بلینکن بود که این روزها مدام بر طبل محدودیت زمانی برای «احیای برجام» میکوبد و از دو ماه پیش این جمله را طوطیوار تکرار میکند که برای احیای برجام فقط چند هفته زمان باقی مانده نه چند ماه!
از آن گذشته، دولت جو بایدن در مدت یک سالی که از ریاستجمهوریاش میگذرد با بحثهایی مانند «چه کسی اول باید به برجام برگردد» و «ضرورت مذاکره برای رسیدن به توافق قویتر و طولانیتر» و زمان را برای ورود به برجام تلف کرد و اکنون قصد دارد با بازی مقصرنمایی، این تقصیر را گردن ایران بیندازد.
سئوالی که طرف آمریکایی و متحدان غربی او باید به آن پاسخ دهند این است که اگر مقوله زمان برای بازگشت به برجام اساساً اهمیتی دارد چرا تا به حال سیاست وقتکشی در دستور کار آنها قرار داشته و اگر آنطور که رفتار آنها نشان میدهد فاقد اهمیت بوده چرا اکنون بر سر آن به یکباره اهمیت پیدا کرده است؟
مسئله دوم اینکه سرعت مذاکرات وین را نمیتوان تابع اقدامات تنها یک طرف دانست بلکه هر طرفی باید به سهم خود گامی برداشته و متقابلاً از طرف دیگر هم بخواهد که کاری انجام دهد. در روزهای گذشته آنطور که حتی مقامهای کشورهای اروپایی و آمریکایی خودشان هم اعتراف کردهاند در گفتوگوهای وین پیشرفتهایی که در بخش مربوط به تعهدات هستهای ایران بوده بیشتر از بخشهای مربوط به رفع تحریمها بوده که مربوط به تعهدات طرف غربی است. این خود نشان میدهد کدام طرف باید به جای دست گذاشتن روی بوق، پا را از روی ترمز بردارد و حرکت کند.