به گزارش حلقه وصل، نخستین نشستِ دوازدهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، با عنوان «سینمای تمدنساز» با سخنرانی حسن رحیمپور ازغدی در سینما فلسطین برگزار شد.
رحیمپور ازغدی با بیاناینکه وقتی از نسبت سینما با تمدنسازی بحث میشود، طبیعتاً میتوان از مولفههای مختلف عرضاً و طولاً سخن گفت اما در این جلسه به یک نقطهی خاص درباب اینکه چه تمدنهایی چه نوع سینمایی را تقویت و تضعیف میکنند و چرایی آن متمرکز میشویم، اظهار داشت: عنصری که به ظرفیت تمدنسازی هنر بهمعنای عام، و سینما بهطور خاص که پرمشتریترین نوع هنر و موثرترین است فعلا اثر میگذارد و دخالت دارد، آن قوهی تاخیل و تخیل است.
وی گفت: شخصیتسازی، الگوسازی، دوقطبی کردن مفاهیم، تبدیل اشخاصی بهدلخواه سفارش دهنده و سرمایهگذار سینما و سناریست وکارگران و تهیه کننده و حتی هنرپیشه با کمک تکنیکهای فنی و زاویهی دوربین و همه در سطوح مختلف موثر در شخصیتپردازی هستند. تولیدکنندگان فیلم از طریق شخصیتپردازی در سینما و داستان، تاثیر میگذارند در افکار عمومی، اخلاق عمومی، سبک زندگی و از طریق آن سیاستهایی را تقویت میکنند و جریانها و گفتمانهایی را تضعیف میکنند که از این جهت فوقالعاده مهم است.
وی تاکید کرد: سینما قطعاً امروز در تمدنسازی بهمعنای عام، یعنی تقویت یا تضعیف مولفههای خاص در تمدنها با ماهیتهای مختلف حتما موثر است.
هیچ سینمایی وجود ندارد که بی نسبت با دین باشد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: تمدن یک بخش سختافزاری به نام صنعت و تکنولوژی دارد اما نرم افزارسینما در تکوین اخلاق، افکار و شخصیت مخاطب سینما تاثیردارد. این نرم افزار است که در سینما تقویت یا تضعیف میشود و چون مخاطب انسان است و هیچ سینمایی نداریم که به هیچ وجه به انسان و به انسانیت انسان مربوط نباشد بنابراین هیچ سینمایی نیست که هیچ نسبتی با دین نداشته باشد.
این پژوهشگر تاکید کرد: مخاطب انسان دین است؛ مخاطب دین انسان است و موضوع و ماموریت دین، رشد و رستگاری انسان است. انسان ترکیبی است از افکار، اخلال و اعمال؛ موجودی سهضلعی و چند لایه که هرچه از جمله سینما که با افکار، اخلاق و اعمال انسان سرو کار داشته باشد با انسانیت سرو کار دارد و بنابراین با دین سرو کار دارد.
رحیمپور ازغدی افزود: هنر و رسانه از نقاشی، مجسمهسازی، طنز، رمان و... تا سینما، بههمان میزانی که انسانیت را ـ یعنی حقوق و اخلاق راـ در انسان فردی و اجتماعی تقویت میکند، بههمان اندازه دینی است. و هماناندازه که تضعیف کند غیر دینی و ضد دینی است. سینمای دینی را از روی آثار و اثر آن میتوان شناخت. مبنانی و پیشفرضهای آن و فلسفهای که پشت آن سینما قرار دارد مهم است. گاهی سازنده فیلم ندانسته و ناخواسته چنین تاثیری میگذارد.
وی با بیاناینکه خیلی درباره چیستی سینمای دینی در غرب و شرق دنیا بحث شده است، گفت: عدهای سینمای دینی را فقط سینمای معنوی میدانستند و معنویت هم هیچ تعریف چارچوبدار مشخص با امکان داوری ندارد. شرک خودش یکی از رایجترین معنویتهاست. عدهای سینمای دینی را در سینمای مسئول، اجتماعی و سینمای عدالتخواه محدود کردند و عدهای دیگر آن را در سینمای فلسفی با مخاطب خاص محدود کردند و دیگران در حد سرگرمی همانطور که سرگرمی مشروع و نامشروع داریم، چنین تعریفی داشتند که در جمعبندی این تعریفها خیلی کم نتیجه بوده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: معیاری که خیلی راحت میتوان با کمک آن هر اثر هنری و ازجمله سینما را به دینی و دیدنیتر تقسیم کند. صفت دینی بودن برای انسان و هنر انسان درسینما سفید و سیاه نیست. یعنی ما هیچگاه کامل دینی و بیدین و ضد دین نیستیم و ما دینی یعنی دیندارانی هستیم، متوسط. خاکستری هستیم و گاهی سیاه و گاهی سفید میشویم. یک روز دینیتر هستیم و روز دیگر غیردینی تر. ما فرداً و اجتماعاً یکنواخت نیستیم گاهی به شاخصههای اسلامی بهعنوان فرد نزدیکتر و دورتر میشویم. جامعه انسانی و تمدن نیز همینطور است؛ هنر نیز همین است.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: اگر بخواهیم یک اثر هنری را داوری کنیم، بهترین راه داوری خروجی یک اثر هنری است. اگر آن اثر هنری شامل رمان، فیلم و ...، مخاطب را به لحاظ فردی و اجتماعی به معیارهای دینی و الهی نزدیکتر میکند، بههمان اندازه دینی است و میتواند دینیتر باشد. اگر نمیکند و دور کننده است، بههمان اندازه غیردینی است و میتواند غیردینیتر شود و ضددینی شود.
رحیمپور ازغدی با طرح این سوال که معیارهای دین چیست، افزود: معیارهای دینی بودن اثر هنری جهان بینی یعنی نوع انسانشناسی است که ارائه میدهد. دیگر خداشناسی و توحید باوری و نوع نگاه به عالم طبیعت و تاریخ و جامعه است. اگر یک اثر هنری معنویت را به معنای توحیدی، عدالتخواهی را بهمعنایی که با عقلانیت و معنویت سازوگار باشد. عقلانیت و حکمت را بهمعنایی که در تضاد با عدالت و معنویت نباشد، هرچند در حد یک موضوع خاص و محدود باشد را که مثل رابطه یک زن و شوهر در خانواده یا رابطه یک معلم و شاگرد و یک مقوله سیاسی یا تعلیم و تربیتی و حتی سرگرمی را به این شاخصها و ارزشهای اخلاقی به این عقیده و موقعیت انسانی و سبکزندگی مشتاقتر و آگاهتر و انگیزهدارتر کند، بههمان اندازه دینی است. نکند، خنثی و لغو است و اگر دور کننده به این مفاهیم باشد، غیردینی و ضددینی است.
همه ژانرهای سینما میتوانند دینی باشند
این پژوهشگر تصریح کرد: اگر پس از مطالهی یک رمان سیاهیها بر شما غلبهپیدا کرد و جهان بیمعنا شد، آن رمان غیردینی و ضددینی است. اگر یک اثر هنری و فیلم نگاه شما را به زندگی اخلاقیتر کرد و عطف به عدالت و رعایت حقوق پیدا کردید و زندگی را معنادارتر کرد و فرق خوب و بد را تشخیص دادید و همه چیز را سیاه، بیمعنی و مشکوک نکرد، این بههمان اندازه دینی خواهد بود. پس اثر هنری به همان اندازه که ما را از اخلاق الهی دور و بدبین کرد و جهانبینیمان را مادی کرد، نگاهمان را به زندگی شکاکانه و به دیگران به عنوان ابزار نه به عنوان بندگان خدا تغییر داد، به همان اندازه غیردینی و ضد دینی است. یا عدالتخواهی را بدون اخلاق و معنویت و عقلانیت دنبال کند که ضربه است به خود عدالت و یا اگر درباره نوع نگاه ما به جهان و طبیعت، دیگران، خانواده، صنعت را تخریب میکند، ضد دینی است. این یک شاخص برای تشخیص سینمای دینی و غیر دینی است. بنابراین سینمای دینی یک ژانر خاص نیست بلکه همه ژانرهای سینما میتوانند دینی و انسانی یا غیردینی و ضد انسانی باشند.