به گزارش حلقه وصل، برخی صداها، تصاویر و آواهای موسیقی چنان در تار و پود ذهن و روح تنیده میشود که یک تلنگر کوچک از آنها معجونی میسازد برای سفر به زمان و شکستن قید زمان و مکان. شخصیتهای مطرح و محبوب زیادی در میانِ هنرمندانمان وجود دارند که یا برنامهسازیهای موفقیتآمیزی داشتهاند و یا سریالهای خیابانخلوتکن؛ یکی از این ماندگارها، نامش «آقای حکایتی» است. کار «زیر گنبد کبود» او از دهه ۱۳۷۰ به بعد دیگر ساخته نشد و فقط سیما، هرازچندگاهی در قالبِ آیتم از آن رونمایی میکند. برنامهای که مجری آن با شالی تیره بر گردن، میایستاد و برایِ مخاطبان تلویزیون قصه میخواند. حکایتهایی که هیچوقت قدیمی نمیشود!
او بعد از مدتها دوری، به برنامه بسته پیشنهادی آمد و از بازگشت کاراکتر آقای حکایتی به تلویزیون خبر داد. او درباره اینکه از دهه ۱۳۷۰ به بعد این برنامه ساخته نشد، گفت: شرایط ایجاب نکرد و به دلایل مختلفی نتوانستیم سری جدیدی از برنامه زیر گنبد کبود روی آنتن داشته باشیم. امیدوارم که بتوانم هرچه زودتر «آقای حکایتی» را دوباره در تلویزیون داشته باشیم. این روزها جدّی به این نکته میاندیشم که کاری متفاوت با شرایط روز و حتی استفاده از ظرفیتهای گذشته و البته شرایط مالی خوب قصهسازی و قصهسرایی را برای بچههای امروز، گذشته و فردا داشته باشیم.
این چراغِ سبز را بهرام شاهمحمدلو در حالی روشن کرد که چندی پیش پیمان جبلی در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم درباره انتظارات و مطالبات مردم برای برگرداندن چهرههای محبوب به تلویزیون گفته بود:
رادیو و تلویزیون ترکیبی از فکر، ایده، هنر و زیبایی و ظرفیتهای انسانی است. تمام ظرفیتهای انسانی که در قالب هنرمند، تهیهکننده، مجری و ... سرمایههای سازماناند و از هرکدام باید به بهترین نحو ممکن استفاده کرد که آن پازل زیبا شکل بگیرد. در دوره جدید، اجازه نمیدهیم هیچ ظرفیتی هدر برود و از همه ظرفیتها تا حد امکان صیانت و استفاده میکنیم. اینکه به شما اسامی خاص مطرح میشوند و میخواهید بدانید چه اتفاقی میافتد قبلاً هم گفتهام تمامی سرمایههای انسانی ما برایمان مهم و عزیزند و جایشان برای همیشه در رسانهملی باز خواهد بود. اما اینکه در دوره تحولی جدید، در ارتباط با چهرهها امیدوارم بتوانیم صیانت خوبی از چهرهها داشته باشیم.
این همان نکتهای است که بسیاری منتظرش هستند؛ چرا که هم در قصهپردازی و قصهسرایی و هم برنامهسازی برای کودک، تلویزیون خلأ جدّی دارد. البته چندی پیش گیتی خامنه دست کی بالا را روی آنتن داشت و به نوعی قصهگویی میکرد و یا شخصیتهایی مثل «خاله سارا» این کار را در شبکه کودک انجام دادند اما هیچوقت آن ماندگاری اتفاق نیفتاد. در رادیو، مریم نشیبا «شب بخیر کوچولو» را روی آنتن دارد و جزو کارهای ماندگار رسانه ملّی در حوزه قصهگویی و قصهسرایی به شمار میرود.
البته یکی از نکاتی که تلویزیون از آن رنج میبرد بحث سرگرمسازی و غیبتِ برنامهسازانِ قدیمی است که اصالتها را به خوبی میشناختند و امروز کمتر جزو برنامهسازانِ رسانه ملّی دیده میشوند. اصولاً در سیما و نمایشخانگی و جاهای مختلف دیگر امروز کمتر برای ساخت برنامه و سریال به اصالتها توجه میشود. همان نکتهای که بهرام شاهمحمدلو و همکارانش در ساخت زیر گنبد کبود و حتی صداپیشگی در برنامه خونه مادربزرگه و خیلی از کارهای دیگر، به این اصالت در هنرمندی توجه کردهاند.
نکتهای که بهرام شاهمحمدلو در جریانِ این گفتوگو به آن اشاره کرد، ایدهپردازی و اندیشه و تأمل روی متن و سناریو بود. نکتهای که این روزها کمتر برنامهسازان به آن توجه دارند. او گفت: چند ماهی ایده قصهگویی را مورد بررسی قرار دادیم و اینطور نبود که به سرعت بدست آید. ما دنبال این بودیم که قصه را طوری بگوییم که هم حالت قصهگفتن داشته باشد و هم شکل و شیوههای متفاوتِ انتقالِ آن برایمان حائز اهمیت بود. در وهله بعدی اینکه از جایی الگوبرداری نکردیم که همهچیز بِکر و دستِ اول باشد. اعتقاد دارم اگر این برنامه به جایی رسید و در دلِ مخاطب نشست، به خاطرِ آن توجه به نو بودن و دنبالِ کیفیت رفتن بود.
او همچنین به ناگفتههایی اشاره کرد که یکی از آنها بحثِ خوانندگی آقای حکایتی و یکی هم کاندیدای زیادی که برای این کاراکتر وجود داشت و به یک باره تصمیم گرفته شد بهرام شاهمحمدلو این نقش را بازی کند. شاه محمدلو ماجرا را اینگونه تعریف کرد: بسیاری هنوز فکر میکنند خودم تیتراژ را خواندم اما صدایِ من نبود؛ صدای حمید غلامعلی است. در شکلگیری شخصیت آقای حکایتی هم باید بگویم که روزها منتظر بودیم تا از میانِ گزینههای مختلف، یک نفر را به عنوان «آقای حکایتی» معرفی کنیم. چهرههای شاخصی آمدند و نشد. چون این کاراکتر باید هویتش پیدا میشد و هویت آن در قصهگویی بود.
او گفت: نگران شده بودیم تا اینکه یکی از عواملِ کار پیشنهاد داد تا در تمرین من «آقای حکایتی» بشوم. من جایِ آقای حکایتی متن را خواندم و هنوز این شخصیت پیدا نشده بود. من نه تمرین کردم و نه حفظ کردم آقای طهماسب میگفت یک برنامه ضبط کنیم تا ببینیم چه میشود. گریم شدم و لباسی پوشیدیم و در دفتر اندیکاتور قصهای را با ماژیک نوشتم و به عنوان کتاب قصه جلویِ خودم قرار دادم. وقتی این قسمت تمام شد به من گفتند عالی شد. هنوز هم میگفتم بقیه را با کسی دیگر بگیریم. اما همه گفتند این همان «آقای حکایتی» است. به این ترتیب این شخصیت شکل گرفت.
او حتی درباره بازی در نقش «مخمل» گربه معروف هم صحبت کرد و گفت: اگر شخصیتهای سریالهای عروسکی مثل «خونه مادربزرگه» خوب دیده شد به این خاطر بود که اگر کسی صدایِ کاراکتری را میگفت فقط به عنوان صداپیشه مطرح نبود بلکه نقش را میساخت. از طرفی همه شخصیتها و متن به گونهای بود که مخاطب باورش میکرد. همین که بسیاری میگفتند «مخمل» بدجنس است یعنی در شخصیتپردازی موفق بودیم. البته که بدجنس نبود و به خاطر اینکه نگران از دست دادن امکاناتش بود، جبهه میگرفت.
البته همین دو سه روزِ گذشته، خبرنگار تسنیم در گفتوگوی دیگری با رئیس صداوسیما پیگیرِ ساخت برنامههای سرگرمکننده سالم امثالِ همین برنامههای محتوایی و مفرح مثل زیر گنبد کبود، شد؛ او چنین پاسخ داد: یکی از عناصر اصلی تلویزیون سرگرمی است. برای سرگرمی هدفمند، اصیل و سالم در دورهی جدید برنامههای بسیاری داریم.(همینطور درباره استفاده از ظرفیت هنرمندان محبوب در صداوسیما) دوباره این چنین گفت: هنرمندان گرامی سرمایههای انسانی رسانه ملیاند و ما از تمام این سرمایهها استفاده خواهیم کرد. در مقاطعی فضای مناسب برای استفاده از ظرفیت این عزیزان وجود نداشته که علتش یا عدم تمایلِ خودِ این هنرمندان بوده یا اینکه در مدیریتهای ما این شرایط فراهم نشده است. اما در حال حاضر تلاش ما این است که از همه این سرمایهها استفاده کنیم.
به نظر میرسد با این چراغِ سبز «آقای حکایتی»، بتوان منتظر حضورِ برخی از هنرمندان کاربلد و توانمند و محبوب را دوباره در رسانه ملّی شاهد باشیم. باید دید بسترِ این بازگشت به چه صورت فراهم خواهد شد و کدام یک از این برنامهسازان و سریالسازان و آثارشان را روی آنتنِ رادیو و تلویزیون خواهیم داشت.