به گزارش حلقه وصل، امسال در حوزه مواد غذایی مبتنی بر بیوفناوری، تابستان شلوغی داشته ایم. سازمان غذا و داروی آمریکا بعد از آن به صدر اخبار راه یافت که مجوز فروش «برگرناممکن» را صادر کرد؛ محصولی مبتنی بر سبزیجات که طعم گوشت آن به یک ماده اولیه به دست آمده از مخمر دستکاری ژنتیک شده متکی است. از طرفی اتحادیه اروپا با بسط ممنوعیت های سنگین بر روی ارگانیسم های دستکاری ژنتیک شده از طریق طبقه بندی آنها به عنوان غلات ویرایش ژنتیکی شده مجادلاتی را دامن زد.
به احتمال زیاد شما درباره برگزاری یک نشست عمومی به میزبانی سازمان غذا و دارو در زمینه «گوشت پرورشی» - گوشتی که مستقیما از حیوانات به دست نمی آید، بلکه با کاشت آزمایشگاهی سلول تولید می شود - چیز زیادی نشنیده اید. هر چه به زمان ورود گوشت کشت داده شده در آزمایشگاه نزدیک تر شویم، قطعا سر و صدای بیشتری به پا خواهد کرد. اما تحقیقات نشان می دهد که احتمالا مصرف کنندگان بعد از در دسترس قرار گرفتن گسترده آنها، به راحتی پذیرای ایده مصرف همبرگرهایی که به جای یک مزرعه از یک آزمایشگاه بیرون می آیند، نخواهند بود. شما چطور؟
ظاهرا نظرسنجی ها نشان می دهند که نگرش های عمومی نسبت به گوشت پرورشی در حال حاضر بسته به اینکه چه کسی می پرسد و از چه کسی پرسیده می شود، کاملا روشن نیست. نادیده گرفتن جزئیات مربوط به این کار، ممکن است برای پذیرش این محصول در آمریکا و در سطح جهان مشکلاتی را به وجود آورد.
از آزمایشگاه تا ماهیتابه
این بیوفناوری در حال ظهور در سال 2013 و با یک آزمایش زنده روی یک همبرگر تولید آزمایشگاهی شده که 330 هزار دلار قیمت داشت، نظرها را به خود جلب کرد. از آن زمان تولید این محصول بیشتر زیر نظر رسانه ها و گروه های مختلف قرار دارد، اما پژوهشگران و شرکت ها در مسابقه برای پایین آوردن قیمت ها هستند و می گویند سرانجام در مسیر تولید یک محصول با قیمت منطقی هستند.
تولید گوشت کشت سلولی شده، از سلول های بنیادین ماهیچه یک حیوان زنده بالغ به دست می آید و سپس این سلول ها را در مایعی غنی از مواد مغذی قرار می دهند. مدافعان این گوشت ادعا می کنند که تکنیک های آینده می تواند این امکان را به وجود آورد که بدون به دست آوردن سلول های بیشتر از یک حیوان، تعداد زیادی همبرگر تولید کرد. توده ای که از چند برابر کردن سلول ها به دست می آید، در نهایت شکلی چون کوکو یا ناگت پیدا خواهد کرد، زیرا گوشت حول یک هسته جاسازی شده شکل می گیرد که کمک می کند گوشت شکل دلخواه را به خود بگیرد. نتیجه محصولی است که شکل و مزه ای چون گوشت دارد چون از سلول های جانوری ساخته شده است، بر خلاف محصولات با پایه گیاهی که فاقد بافت جانوری هستند اما تلاش می شود شکل و مزه آن را پیدا کنند.
از آنجا که گوشت پرورشی با دام های زنده سر و کاری ندارد، از اثرات زیست محیطی و مسائل اخلاقی نیز به دور است و از طرف گروه های زیست محیطی، فعالان رفاه حیوانات و برخی از مصرف کنندگان متمرکز بر مسائل سلامتی مورد استقبال قرار گرفته است. ادعا می شود که تولید گوشت پرورشی می تواند منابع طبیعی کمتری را مصرف کند، از کشتار حیوانات دوری کند و نیاز به هورمون های رشد را که در صنعت گوشت سنتی مورد استفاده قرار می گیرد، حذف کند.
چه نامی دارد؟
قبل از ورود گوشت تهیه شده از کشت سلول به بازار، قانونگذاران باید تصمیم بگیرند که به چه نامی آن را بخوانند. برخی از نام های احتمالی عبارتند از «گوشت پاک»، «گوشت اخلاقی»، «گوشت مصنوعی» و حتی «گوشت جایگزین».
اما دیدگاه و انتقادها نسبت به این محصول بسیار زیاد است. مهم ترین آنها از سوی انجمن گله داران آمریکاست که نگرانند استفاده از کلمه «گوشت» باعث سردرگمی مصرف کنندگان شود، چون در نهایت این محصولات، با گوشت تولید شده به شکل سنتی در رقابت مستقیم قرار خواهد گرفت. این عده اسامی کمتر اشتها آوری مثل «بافت پرورشی» را ترجیح می دهند.
موسسه غذای مطلوب - یک سازمان غیرانتفاعی که محصولات جایگزین برای فرآورده های حیوانی را ترویج می کند- با پیوستن به جنون «غذای پاک»، عبارت «گوشت پاک» را ترجیح می دهد و ادعا می کند که این اسم تصویری مثبت را در ذهن مصرف کنندگان به وجود می آورد که می تواند پذیرندگی آن را افزایش دهد.
هر کس نظری دارد
در نظرسنجی «بینش و برداشت غذایی» دانشگاه ایالتی میشیگان در سال 2018، ما از بالغ بر 2100 آمریکایی پرسیدیم که «چقدر احتمال دارد شما محصولاتی را بخرید که شکل و مزه ای شبیه به گوشت دارند، اما تولید آنها بر اساس مواد اولیه ای است که به طور مصنوعی تولید شده اند؟» ما تعمدا از کلماتی چون «گوشت پرورشی» و «گوشت کشت داده شده در آزمایشگاه» استفاده نکردیم تا از اثرگذاری بر پاسخ افراد بر اساس عبارتی خاص پرهیز کرده باشیم.
ما دریافتیم که فقط یک سوم آمریکاییان احتمال دارد گوشت پرورشی خریداری کنند و دو سوم دیگر با احتیاط در ذائقه خود تغییر جهت خواهند داد. چهل و هشت درصد به ما گفتند که احتمال دارد این محصول را خریداری کنند. سئوال جزئیات بیشتری در مورد گوشت پرورش یافته از سلول نمی داد، برای همین نتایج ما نشانگر واکنشی کلی نسبت به ایده خریداری گوشت «مصنوعی» دربرابر گوشت «سنتی» بود.
وقتی نتایج این نظرسنجی را بر اساس درآمد تقسیم بندی کردیم، معلوم شد پاسخگویانی که از خانواده هایی با درآمد بیش از 75 هزار دلار در سال بودند، تقریبا دو برابر بیشتر احتمال داشت که بگویند گوشت پرورشی را خریداری خواهند کرد (47 درصد) در مقایسه با کسانی که از خانواده های با درآمد کمتر از 25 هزار دلار در سال بودند (با 25 درصد). به نظر می آید که هر چه مردم درآمد بیشتری داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که از بی تصمیمی نسبت به مصرف گوشت پرورشی، به سمت تمایل به خرید و یک بار امتحان کردن آن چرخش کنند. اما سهم کسانی که گفته بودند احتمال ندارد گوشت پرورشی را امتحان کنند با افزایش درآمد به هیچ روی خیلی زیاد نمی شد.
یک تفاوت حیرت انگیز دیگر در سن پاسخگویان به این نظرسنجی مشاهده شد. هجده تا 29 ساله ها در مقایسه با 55 ساله ها و بیشتر (با تنها 11 درصد)، تقریبا 5 برابر بیشتر احتمال داشت (51 درصد) که بگویند آنها محصولات گوشت پرورشی را خریداری خواهند کرد. و فارغ التحصیلان کالج اساسا بیشتر احتمال داشت که بگویند محصولات گوشت پرورشی را خریداری خواهند کرد (44 درصد) درمقایسه با کسانی که کالج نرفته بودند (با 24 درصد).
همچنین دریافتیم که 43 درصد مردان گفته اند که احتمالا گوشت مصنوعی را امتحان خواهند کرد اما فقط 24 درصد زنان چنین پاسخی داده بودند؛ این تفاوت دیدگاه از نظر جنسیتی در مطالعه ای جداگانه در سال 2007 نیز مشاهده شده بود. قابل توجه آنکه همین مطالعه این را نیز دریافته بود که پاسخگویان از نظر سیاسی لیبرال، محتمل تر بود گوشت پرورشی بخورند تا پاسخگویان محافظه کارتر.
رفتار مصرف کنندگان معمولا پیچیده تر از یک برداشت واحد از کلیت یک محصول است. در حالی که خیلی ها ممکن است در یک خواربار فروشی پاسخ متفاوتی دهند تا وقتی که هنگام پاسخ دادن به یک نظرسنجی اینترنتی درباره محصولی هستند که هنوز در بازار وجود ندارد، یافته های ما و دیگران حاکی از آن هستند که نگرش ها نسبت به گوشت پرورشی - حال هر اسمی که به آن داده شود - پیچیده است و احتمالا ارزش ها و تجربیات افراد بر آنها اثر خواهند گذاشت.
گوشت پرورشی ممکن است واجد خواص زیست محیطی و اخلاقی باشد، اما موفقیت آن در بازار به چیزهای بسیار بیشتری از اعتبار تکنولوژیک و اقتصادی آن نیاز دارد. قانونگذاران و تولیدکنندگان اگر می خواهند از مزایای این فناوری به طور گسترده ای بهره مند شوند، باید طیف وسیع دیدگاه ها و نگرش های مصرف کنندگان را در نظر داشته باشند.
نویسنده: والتر جانسون و دیگران[1] Walter Johnson روزنامه نگار