به گزارش حلقه وصل؛ نشست «اربعین در قاب عکاسی» با نگاهی به کتاب مجموعه عکس «به سفارش مادرم»، به صورت آنلاین در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و با حضور شهره بهرامی عکاس و مدرس، مجید ناگهی عکاس و مدرس و به دبیری محمدرضا وحیدزاده برگزار شد.
شهره بهرامی از عکاسان کتاب مجموعه عکس «به سفارش مادرم» در تشریح روند رسیدن به ایده این کتاب گفت: سال ۹۵ با مشارکت تعدادی از دوستان ایدهپرداز که سفر اربعین را تجربه کرده بودند، قرار بر این شد تا به ایده مشترکی در خصوص اربعین برسیم و آن را اجرایی کنیم. من پیش از آن در دفعه اولی که به کربلا برای بحث پیادهروی اربعین مشرف شدم تصمیم گرفتم تا بدون دوربین بروم و هدفم این بود تا بیشتر به محتوای سفر فکر کنم. آنجا بود که به یک ایده کلی با عنوان «خانواده در اربعین» رسیدم و این ایده را بعداً در آن جلسه با سایر دوستان در میان گذاشتم.
وی افزود: ما با همین ایده و به صورت مجموعه عکس شروع کردیم و سعی کردیم عکاسانی را به جمعمان اضافه کنیم که تجربه سفر اربعین را داشته باشند. ما در مجموع یک جمع چهارنفره عکاس شدیم و زوایای مختلف این موضوع را با بررسی مجموعه عکسهایی که تاکنون در خصوص اربعین کار شده بود، مرور کردیم. بر اساس صحبتها بازار تهران را به خاطر مجموعه جمعیتی که داشت و تفاوتهای اجتماعی افراد در آن و همچنین بهشت زهرا را از لحاظ محتوایی اتود زدیم و به عکاسی در آن مشغول شدیم.
بهرامی در ادامه عنوان کرد: قرار بر این شد که ما چهار عکاس با فواصل مختلف در مسیر قرار میگیریم، یک خانواده را در نظر میگیریم که آن خانواده نیز قاعدتاً نمیداند که ما میخواهیم از او عکاسی کنیم. عکاس اول در این فاصله عکسهایش را میگیرد و بدون اطلاع خانواده، عکس گرفتن از این خانواده را به عکاس بعدی واگذار می کند. همه این اتفاقات تا عکاس چهارم تکرار میشود، تا اینکه عکاس چهارم به اطلاع خانواده چهارم میرساند که میخواهد از آنها عکاسی کند و بعد اطلاع میدهد که اگر رضایت داشته باشند نویسنده متن کتاب با آنها صحبت کند تا ماجرای بودنشان در این پیادهروی را روایت کنند.
ایدهپرداز و عکاس کتاب مجموعه عکس «به سفارش مادرم» ادامه داد: غیر از عکاسی از خانوادهها، قرار بر این شد که من یک سری پرتره خانمها را نیز کار کنم که پروژه فرعی به حساب میآید. نوع عکاسی هم این طور بود که به خانمها میگفتم که چند لحظهای چشمشان را ببندند و وقتی باز میکنند تصور کنند که دارند به گنبد حرم سیدالشهدا نگاه میکنند. دوست داشتم این حس در درون چهره شان دیده شود که به نظرم دیده شده است.
وی در خصوص چاپ کتاب نیز عنوان داشت: بعد از برگشت، به دنبال ناشری بودیم که عکسها را چاپ کند و قرارمان این بود که زمانی که قرار است عکسها انتخاب شود، همه عکاسها حضور داشته باشند و همه با هم عکس ها را ببینیم و انتخاب کنیم و اگر قرار است تغییری در متن بوجود بیاید نکات هر عکاس را نیز در این تغییر دخالت دهیم چرا که هر کدام از آنها در این مسیر واجد تجربه زیسته با سوژه بودهاند.
ناگهی: کمتر به کیفیت و دستاورد آیینهای عاشورا و اربعین پرداختهایم
در ادامه جلسه ن مجید ناگهی مدرس عکاسی ضمن اشاره به اینکه آیین عاشورا و اربعین بیشترین تولید عکس را در کشور نسبت به سایر موضوعات را دارد، گفت: شاید ریشهدارترین آئینی که به گستردگی تمام ایران نیز برگزار میشود را بتوانیم همین آیین عزارداری امامحسین(ع) خطاب کنیم. به رغم کمیت تولیدات در این زمینه به نظرم ما کمتر به کیفیت و دستاوردهای این آیین پرداختهایم.
ناگهی با تمجید از روند ایدهپردازی کتاب مجموعه عکس«به سفارش مادرم» گفت: عکاسی یک مدیا و یک ابزار است و اگر سوال شود که میشود از آن استفاده کرد باید گفت که حتماً میتوان از آن بهره برد و طبیعی است که به میزان چیرگی ما در آن ابزار استفاده ما نیز از آن دقیقتر خواهد بود؛ خوشبختانه خیلی خوب شد که خانم بهرامی ماجرای ایده پردازی این کتاب را بیان کردند و من خوشحال شدم که یک گروه تا این حد به آنچه که در نهایت میخواسته به آن برسد، فکر کرده است.
این منتقد هنری با بیان اینکه باید نگاه تیم ایدهپرداز کتاب را با خود کتاب تفکیک کرد و نقد کتاب را جدا مطرح کرد، گفت: من کاری به حاصل کار ندارم بلکه به نظرم با توضیحاتی که داده شد این کتاب چیز دیگری است و آن نگاه چیز دیگری بوده است. خواستم بگویم که اقتضائات عکاسی برای رسیدن به خروجی مطلوب، تمرکز روی آن موضوع است و مطابق آنچه که من از خانم بهرامی شنیدم شاید این پروژه از معدود مواردی بود که با برنامه و تمرکز و وقت گذاشتن به موضوعی میپرداخت که عمدتاً به صورت دلی برای آن ارزش قائل هستیم و کمتر برای آن وقت و برنامه و تمرکز میگذاریم.
وی افزود: عکاسی در قرن بیستویکم ، در فضای بین رشته ای شدیداً ورود کرده است و عرصههای اجتماعی، جامعه شناسی و روانشناسی را کاملاً پوشش میدهد. دلیل این امر این نیست که عکاسی یک امر ویژه و کاملی است بلکه به این دلیل است که خروجی عکاسی، منتشر شده از ایده و حافظه و پشتوانه فکری صاحب اثرش است. حرفی که می خواهم بزنم این است که از دهه ۱۹۶۰ مشخصاً در نمایشگاهی که به اسم «Moma در موزهای در نیویورک شناخته میشود، چیزی روی دیوار میرود که نه فقط حضور عکاس بلکه تحلیل عکاس از لحظه و شخص را با خود داشته باشد. عکاسها سراغ سوژهها و آدمهایی میروند که به ظاهر آدمهای خیلی گم و ناپیدایی بودهاند و در ظاهر انگار ارزش نداشتهاند. به تعبیری تفکر عکاسی که در لحظه ثبت آن عکس حضور داشته مهم است و اگر عکاس دیگری در آن صحنه باشد، آن شکل برداشت متفاوتی دارد.
وی با بیان اینکه در این روند عکاس باید بداند با چه صورتی میخواهد با سوژه مواجه شود، ادامه داد: رسیدن به پروژههای عکاسی صرفاً این نیست که ما برویم و تکعکسها را کنار هم بگذاریم و بعد بگوییم که این تعداد عکس یک مجموعه هستند بلکه آن پروژه باید منبعث از یک تفکری باشد که اگر تحلیل درستی نسبت به موضوع نداشته باشد اصولاً خروجی مناسبی ندارد و کارش صرفاً همان تکراری میشود که قبلاً وجود داشته است.
وی افزود: وقتی که هنرمند ورود میکند یعنی دارد یک تفکر و ایده جدید ورود میکند. اگر ما ساحت هنر را اینچنین ببینیم و عکاسی را یک بخشی از آن هنر ببینیم آنوقت حتماً قائل به این میشویم که اگر عکاسی بخواهد در موضوعاتی این چنینی ورود پیدا کند، باید با اندیشه ورود کند.
غالب عکسها از این سفر سویه سطحی و توریستی دارند
ناگهی با اذعان به اینکه هنوز پیادهروی اربعین را تجربه نکرده ولی تحلیلش از مجموعه عکسهایی که از آن دیده، حاکی از نگاه سطحی و توریستی غالب عکاسان بوده است، گفت: آن موضوعی که ما از آنجا دنبالش میرویم و از آنجا این جمعیت در آن می روند یک موضوع کاملاً دلی است و شما وقتی که می خواهید در موضوعات این چنینی نفوذ کنید حتماً باید روشتان را روش دیگری انتخاب کنید تا بتواند نمود پیدا کند. البته قطعاً این موضوع اگر به سیاقی که گفتم انجام شود به شدت موضوع سختی است و در غیر آن بدل به گزارش مصوری از مسیر باشد کما اینکه میلیون ها عکس در هر کدام از این سال ها گرفته شده و میشود.
به باور ناگهی اگر این فرآیند که از خود عکاس شروع می شود، شکل نگیرد، عکاس نمیتواند لحظات و لایه های درونی را کشف کند.
ناگهی اعتقاد دارد برای کشف لایههای درونی چنین آیینهایی باید به عکاسی مفهومی روی آورد. او در توضیح این گزاره گفت: اگر شما به مراسم حج مثلاً به عنوان یک ناظر بیرونی و یک توریست قدم بگذارید و عکاسی کنید، میتوانید از آنچه که در ظاهر اتفاق می افتد را ثبت کنید و مردم نیز آنها را میبینند ولی اگر بخواهید به احوالات درونی ارجاع دهید، باید همچون بسیاری از عکاسان در سراسر دنیا سراغ عکاسی مفهومی بروید. وقتی سراغ عکاسی مفهومی میرویم میتوانیم آن مفهوم متعلق به خودمان را در آنجا استخراج کنیم و اگر در حوزه عکاسی مفهمومی توانمند نباشیم آن چیزی را که خلق می کنیم نهایتاً بواسطه تجربه میتواند رنگ و لعاب ظاهری بهتری از ظاهر هزاران عکس دیگری که در آن موضوع گرفته میشود، داشته باشد.
وی افزود: ما باید ظرفیتهای عکاسی، ویژگیهای عکاسی، استفاده از نشانهها و تکنیکها، منطق عکاسی و از سوی دیگری شکل روایتی را که میخواهیم انجام دهیم را جمع کنیم و در این مسیر عکاسی کنیم.
بهرامی: تجربهام در این کتاب مرا به این جمله رساند که «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست»
بهرامی در پایان صحبت خود گفت: به عنوان یک عکاس تجربه این عکاسی را در این جمله خلاصه میکنم که «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست». معنای این حرف این است که به هر میزانی که شما به آدمهای آن مسیر نزدیک شوید میفهمید که چقدر پیچیدگی در عین سادگی وجود دارد. آدمها با عشق خاصی به این سفر میآِیند. واقعاً سخت است که این پیچیدگی را بخواهیم با مدیای عکاسی، تصویر کنیم و شاید عکاسی مثل من وقتی نمیتواند آن پیچیدگی را تصویر کند به سمت ظواهر میرود.
ناگهی: لزوماً همه مفاهیم را نمی توان در قاب عکاسی به تصویر کشید
مجید ناگهی در بخش دوم صحبتهای خود با اشاره به این صحبت شهره بهرامی که تصویر کردن پیچیدگیهای این سفر در عین سادگیاش کار دشواری است، اظهار داشت: لزوماً همه مفاهیم را نمیتوان در قاب عکاسی به تصویر کشید؛ خیلی از چیزهارا نمیتوان عکاسی کرد و لزومی هم به این اتفاق نیست.
وی افزود: شما اگر تکنیکها و اتفاقاً حوزه ورود هر یک از اینها را نشناسید ممکن است خیلی راههای رفته غلط را طی کنید. اینکه بدانید از چه ابزاری باید در لحظه استفاده کنید و حال درونی شما چه باشد میتواند فضا را از حالت تکنیکال صرف خارج کند. عکاسی نیز از همین روند تبعیت میکند.
وی در پایان عنوان داشت: ساحت عکاسی کاملاً تکنیک دارد که اگر شما این زبان را ندانید و بلد نباشید که از آن استفاده کنید و از آن جایی که در عکاسی از نشانهها استفاده میشود، ارزشهای نشانهها را نشناسید و حس و حال را به آن مجموعه اضافه نکنید، نخواهید توانست عکس خوبی ثبت کنید.