انقلاب ما یعنی انقلاب اسلامی سال 57 مردم، از آغاز تا به امروز مورد تحلیلهای بسیاری از جناحها و شخصیتهای گوناگون، قرار گرفته است.
تحلیل را به جهت ساختاری شاید بتوان شبیه بازی خانهسازی دوران کودکی توصیف کرد. بازی که از اجزا و قطعات مختلفی تشکیل میشد و شما مختار بودی قطعات را طبق دلخواه خودت آنطور که دوست داری بچینی و نکته جالب بازی این بود که با تغییر طرز قرار گرفتن قطعات یا خود قطعه، نتایج مختلفی عائد شما میشد.
به نظر میآید تمام همراهیها و بریدنها، دوستی و دشمنی، امیدواری و ناامیدی، افراطیگری و اعتدال، موافقت و مخالفت، همه این مفاهیم از بستر تحلیل برمیخیزند. یعنی اگر بخواهیم تفاوت رفتار افراد مختلف را در دل تاریخ انقلاب بررسی کنیم اولین نقطه مشترک برای تمام این تفاوتها، تفاوت در تحلیلهاست. یعنی تحلیلهای مختلف سبب رفتارهای متفاوت شده است.
یک فرد در جمهوری اسلامی وقتی مورد ظلم قرار میگیرد، اولین کاری که انجام میدهد آن را پای انقلاب میگذارد و به سرعت فاصله میگیرد و فرد دیگر در همین شرایط مشابه، رفتار متفاوتی انجام میدهد. قطعا تحلیلها متفاوت بوده است.
حال مجال توضیح تمام آن قطعات در این بازی خانهسازیِ تحلیل میسّر نیست ولی یکی از اساسیترین آنها تعاریف است. یعنی «به من بگو چه تعاریفی از مفاهیم داری تا من بگویم چه تحلیلی انجام خواهی داد!» معمولا تحلیلها ابزاری جز تعاریف نداشتهاند و از ابتدای انقلاب، جنگ جنگِ تعاریف بوده است.
فردی در مطبوعات و رسانهها به مناسبت 22 بهمن در تعریف انقلاب و انقلابی مطرح میکند «انقلاب خوبست، ولی فقط یک جرعه نه یک خمره»، ولی واقعیت امر این است که تعریف شما از انقلاب و انقلابی چگونه است که شما را در تقابل انقلابی و توسعه و پیشرفت قرار میدهد؟ اتفاقا انقلاب، آبی گواراست ولی بهتر است در 3 جرعه بنوشیم. انقلابی که ما آن را در یک مدت کوتاه تعریف کنیم انقلاب نیست، بروز احساسات موقتی است که در آخر شما را به این تحلیل میرساند که دوره انقلاب تمام شده و الان دوره سازندگی است.
وقتی شما انقلاب را فقط دگرگونی در یک سیستم کهنه معنی و تعریف کنی و انقلابی را فردی منتقد و ساختارشکنِ صرف بدانی قطعا دوران انقلاب بسیار محدود خواهد شد. به قولی طبق این تحلیل، انقلابی محدود میشود به عدهای که حول و حوش امام بودند و یک مشت پیر و پاتال(1) و بس. در این شرایط جوانان ،17 18 سالهی اواخر جنگ را نیز از انقلابیون نباید بدانی زیرا آنها هم نقشی در انقلاب نداشتهاند.
انقلاب، نوشیدنیای است که به یکباره نمیتوان سر کشید و ادعای خلاص شدن کرد. بودند افرادی که در ابتدای این نهضت حرکت کردهاند و بسیاری از جاها دچار افراط شدهاند و به خیال خود در حال سرکشیدن تمام جام انقلاب بودهاند و در نهایت و در شرایط فعلی دیگر در بستر اسلام هم خود را نتوانستهاند تعریف کنند.
آری انقلاب، دارای اصول است و اهداف بلندمدتی دارد، که در ابتدای امر توسط امام به درستی تعریف شد و رسیدن به این اهداف به رسم دنیا، زمانِ کمی نمیبرد و نیاز است که گام به گام به جلو بیاید. انقلابی کسی است که گام در عرصه بسترسازی برای نیل به آن اهداف مینهد و دارای یک بعد نیست که سریع به گوشهای بخزد و فقط زبان به نقد بگشاید. همان مقدار که اصول برایش اهمیت دارد همان مقدار اهداف انقلاب از جمله عدالت اجتماعی، مردمسالاری، فرهنگ، محیط زیست و... برایش مهم است و برای آنها تلاش میکند. میداند که این آب گوارا را باید آرام آرام بنوشد.
لازم است بار دیگر کمی تعاریف خودمان را به چالش بکشیم تا شاید به بهترین تحلیلها برسیم. در یک اتومبیل که رفتار ماست تحلیل اجزای درونی آن و تعاریف چرخهای این وسیله نقلیه اهمیت دارد تا وقتی چرخها پنچر شد، ما را به کجا بکشاند.
پینوشت:
(1)این خطا است که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است، یا در دوران مبارزات در کنار امام بوده است؛ نه، بعضی کأنّه اینجور خیال میکنند که انقلابیّون آن کسانی هستند که در دوران امام یا در دوران مبارزات یا در دوران حکومت امام بزرگوار حضور داشتند، در کنار امام بودند؛ نه، اگر معنای انقلابی را این بگیریم، انقلابی همین ما پیروپاتالها خواهیم بود. (مقام معظم رهبری 14/3/1395)