سرویس جهان حلقه وصل - وب سایت صهیونیستی (zman) در گزارشی در ارتباط با تغییر دولت در اسرائیل نوشت : پس از ۱۲ سال زمامداری بنیامین نتانیاهو در پست نخست وزیری، معضل ایران فقط بزرگ تر شده است.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارش مذکور از منابع عبری و صهیونیستی است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این گزارش هرگز مورد تأیید پایگاه خبری و تحلیلی حلقه وصل نیست.پس از ۱۲ سال دوران تصدی نتانیاهو، روی کار آمدن دولت جدید امکان بازنگری در اصول سیاست خارجی اسرائیل و در راس آن، سیاست های دگماتیکی را که اورشلیم (بیت المقدس) در سال های اخیر در مقابل ایران رهبری کرده است، فراهم می کند.
اگرچه ظاهرا در موضوع برخورد با ایران، در درون اسرائیل این اجماع وجود دارد که باید جلوی برنامه هسته ای این کشور گرفته شود، اما لازم است در ارتباط با این پرسش بحث شود که آیا سیاست هایی که اسرائیل با نظارت نتانیاهو در رابطه با ایران اتخاذ کرده است، در خدمت اهداف استراتژیک اسرائیل بوده است؟ آیا اتخاذ سیاست دیگری که منجر به تحقق هدف اصلی یعنی توقف برنامه هسته ای ایران شود، صحیح نیست؟
نتانیاهو به عنوان نخست وزیر، یک سیاست تهاجمی را علیه ایران رهبری و هدایت کرد که هدف مشخص شده این سیاست ها، رساندن حکومت ایران به این نکته تعیین کننده بود که میان بقای خود و توسعه برنامه هسته ای یکی را انتخاب کند و فرض بر این بود که اگر ایران با چنین شرایطی مواجه شود، دست از برنامه هسته ای خود خواهد کشید. به منظور رسیدن به این هدف، اسرائیل عامل و مولد سیاست فشار حداکثری بر ایران بود که اساس آن، اعمال تحریم های سنگین اقتصادی بر علیه این کشور بود و در این میان اسرائیل با هرگونه مذاکره با ایران مخالفت کرد.
در همین زمان، طبق گفته نشریات خارجی، اسرائیل چندین عملیات مخفیانه علیه دانشمندان ایرانی و تأسیسات هسته ای برای به تأخیر انداختن توسعه برنامه هسته ای این کشور انجام داده است و به نظر می رسد که اسرائیل در قلب خود امیداور بود که همین تحریم ها باعث یک انقلاب سیاسی علیه زمامداران وقت ایران و در نهایت باعث سقوط و تغییر حکومت ایران شود.
اما علی رغم بعضی از موفقیتهای بزرگ اسرائیل در تقابل با ایران در سالهای اخیر، اسرائیل در هدف اعلام شده خود در ارتباط با توقف پروژه هسته ای ایران، شکست خورده است. همچین اسرائیل در جلوگیری از به رسمیت شناختن بین المللی حق ایران به منظور پیگیری برنامه هسته ای برای اهداف صلح امیز شکست خورد، مسئله ای که از اهمیت بالایی برخودار بود.
در حال حاضر ایران موفق شده است از بسیاری از موانع پیش روی خود عبور کند و دانشمندان این کشور نیز موفق به تولید یک مجموعه غنی سازی بسیار گسترده و متنوع در دو سایت حفاظت شده شده اند. علاوه بر این، دانشی که امروز در ایران وجود دارد (به ویژه در مورد غنی سازی) به حدی است که حتی از بین بردن سایت ها نیز نهایتا باعث کند شدن و یا توقف موقتی برنامه هسته ای شود، اما مطمئناً باعث از بین رفت آن نمی شود. باید گفت که برنامه هسته ای ایران امروزه بسیار گسترده و بسیار قدرتمند تر از آن است که با عملیات های مخفی بتوان جلوی آن را گرفت.
همچنین علی رغم خواست اسرائیل، اما حکومت ایران هیچ گاه در معرض خطر واقعی از دست دادن کنترل کشور قرار نگرفته است. درست است که در سالهای اخیر تظاهراتها و فراخوانهای بی سابقه ای در سرتاسر ایران علیه حاکمیت وجود داشته است، اما رژیم ایران می داند و تشخیص میدهد که چگونه با این تظاهرات برخورد کند، و به نظر نمی رسد که حداقل در دوره زمانی پیشرو، حکومت ایران در معرض یک خطر واقعی باشد. ایران همچنین یاد گرفته است که چگونه با رژیم تحریم کنار بیاید و علی رغم مشکلات اقتصادی شدید، شهروند ایرانی به دلایل مختلف ترجیح می دهد که برای اعتراض به خیابان ها نرود.
پیشرفت برنامه هسته ای ایران از زمان ابطال عملی توافق هسته ای نشان می دهد که توانایی متوقف کردن این برنامه از هر راهی به غیر از راه توافق بسیار محدود و نشدنی است، همچنین توانایی اسرائیل برای مقابله با تهدید ایران به تنهایی و بدون کمک آمریکا بسیار محدود است. اگرچه اسرائیل می تواند پروژه هسته ای ایران را مورد گزش قرار دهد، اما توانایی آن در رهبری این کارزار بر علیه ایران تا حد زیادی به تمایل آمریکا برای کمک آن به آن بستگی دارد. ایران امروز مقدار زیادی اورانیوم غنی شده دارد و به پیشرفت در تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته و استفاده از سانتریفیوژها با سرعت غیر معمول ادامه میدهد.
همچنین در زمینه تحولات منطقه ای توجه به این نکته مهم است که علی رغم سیاست تهاجمی اسرائیل در سوریه به منظور تلاش برای جلوگیری از تشدید حضور حزب الله و ریشه کن کردن حضور ایران در این کشور، اسرائیل در رسیدن به این اهداف ناکام مانده است. علاوه بر این، اخیرا به احتمال ورود بازیگران بیشتر و تحت حمایت ایران مانند حوثی های یمن و شبه نظامیان شیعه در عراق به چرخه تقابل با اسرائیل اشاره شده است.
بنابراین، علی رغم سیاست تهاجمی اسرائیل در برابر ایران در سال های اخیر، نتیجه نهایی بدست آمده بسیار محدود است و از این رو نیاز است که مسیر جدیدی برای تقابل با ایران در نظر گرفته شود.
ما در اینجا برخی از گزینه های جایگزین برای سیاست فعلی اسرائیل در برابر ایران را ذکر میکنیم:
۱-) با توجه به درک اینکه توافق هسته ای در حال حاضر بهترین راه حل برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران است، اسرائیل می تواند و باید از تلاش های ایالات متحده حمایت و به آنها برای بازگرداندن ایران به توافق هسته ای کمک کند. اگر این توافق تکرار شود، آنگاه برنامه هسته ای ایران دوباره به عقب خواهد رفت و اگر ایران به توافق هسته ای بازنگردد، آنگاه مشروعیت اسرائیل برای اقدام به منظور متوقف کردن این تهدید به طور قابل توجهی تقویت خواهد شد.
۲-) با توجه به این درک این نکته که پس از انتخاب رئیس جمهور محافظه کار در ایران، شکاف بین مردم و دولت در کشور و همچنین در جناح محافظه کار بین محافظه کاران معتدل و جناح افراطی تر آن افزایش خواهد یافت، اسرائیل و ایالات متحده باید به فکر سیاست هایی باشند که بتوانند به سمت کسانی که با افزایش قدرت محافظه کاران افراطی میزان خطر برای ایران را درک می کنند و می توانند منجر به تغییر در رژیم ایران شوند، دست دوستی بدهند.
۳-) با این فرض روشن که تا زمان حضور بشار اسد در راس قدرت، ایرانیان مهمانان مطلوبی برای رژیم بشار در سوریه خواهند بود، اسرائیل در رابطه با مسئله سوریه باید یک برنامه سیاسی را در قبال روسیه و ترکیه دنبال و توسعه دهد که هدف اعلام شده آن حذف بشار اسد از قدرت باشد. همانطور که قبلا ثابت شده است، حملات مستمر به منافع و عوامل ایران در سوریه، مطمئنا ابزار موثری برای متوقف کردن و برچیدن حضور ایرانیان در سوریه نیست.
۴-) در رابطه با لبنان، با توجه به کم بودن احتمال بروز جنگ با لبنان به علت سنگین بودن خسارات آن برای اسرائیل و لبنان، اسرائیل باید به یک برنامه سیاسی در این باره فکر کند و باید بیندیشد که چگونه از موقعیت سیاسی و اقتصادی حاکم در لبنان و همکاری با دوستان خود در عرصه بین الملل، برای ایجاد یک واقعیت سیاسی و امنیتی بهره برداری کند تا بتواند موقعیت حزب الله را در لبنان به طور قابل توجهی محدود کند.
علی رغم دستاوردهای آشکار اسرائیل در کارزاری که علیه ایران انجام می دهد، نتایج این کارزار نشان می دهد که در عمل معضل ایران فقط در سال های اخیر بزرگتر شده است و بنابراین، اسرائیل ممکن است در مبارزات کوچک و مقطعی پیروز شود اما در جنگ شکست بخورد.
اسرائیل با تمرکز بر اقدامات حرکتی تاکتیکی که برخی از آنها برگرفته از فیلم های جیمز باند است، فراموش کرده است که این اقدامات باید در خدمت یک هدف و یک عمل سیاسی باشد. و اگر اسرائیل این نکته را در برنامه های خود در نظر نگرفته است، پس در حقیقت تمام اقداماتی که انجام شده اند، تقریبا بی معنی بوده است.
تغییر دولت در اسرائیل فرصتی طلایی برای بحث عمیق درباره اصول سیاست اسرائیل در برابر ایران است، بحثی که می تواند منجر به تغییر عمیق در تصور اسرائیلی در رابطه با اقداماتی شود که باید برای تحقق اهداف استراتژیک اسرائیل برداشته شود.