به گزارش حلقه وصل، در دنیای کنونی رقابت و تقابل ایالات متحده آمریکا با جمهوری خلق چین برای محدود کردن قدرت پکن، بیانگر راهبردهای آشکار واشنگتن نسبت به منطقه آسیا-پاسیفیک است. اقداماتی مانند پیگیری فرمت چهارجانبه در قاره آسیا و افزایش فعالیتهای نظامی-امنیتی در دریای جنوبی چین به عنوان پارامترهای اصلی سیاست کاخ سفید در منطقه عنوان میشود، اما ادعای جو بایدن، رئیس جمهور کنونی آمریکا این است که تمایل دارد تا ماهیت مناسبات واشنگتن-پکن را نسبت به سلف خود تغییر دهد.
اندیشکده شورای امور بینالملل فدراسیون روسیه (ریاک) مقالهای را به قلم گلیپ تاروپچین، استاد دانشگاه نووسیبریک روسیه منتشر کرده است که در آن به بررسی اهمیت آسیا-اقیانوسیه در سیاست خارجی آمریکا میپردازد.
تاروپچین در مقدمه این مقاله مینویسد: وضعیت امروز در منطقه آسیا-اقیانوسیه به صورت مستقیم بر ثبات استراتژیک در مقیاس جهانی تأثیر میگذارد. امروزه در حوزههای مختلف رسمی، علمی و حتی در سطح عمومی، عبارت منطقه ایندو-پاسیفیک (هند و اقیانوس آرام) به طور مداوم معرفی میشود. در رابطه با تعیین فضای دقیق منطقه و اینکه شامل چه کشورهایی میشود همچنان اختلاف نظر وجود دارد. در هر صورت مفهوم اقیانوس آرام در مرکز توجه بیشتری برای نامگذاری این منطقه است. به طور کلی، مفهوم پاسیفیک از دوران اکتشافات بزرگ جغرافیایی نشأت میگیرد و از صفت اسپانیایی (Pacifico) به معنای صلح طلب است.
افزایش هزینههای نظامی در آسیا-اقیانوسیه
ویدرباره اهمیت روزافزون اقدامات نظامی-امنیتی در منطقه، توضیح میدهد: وقتی میخواهیم از موضوعات اقتصادی در منطقه به سمت مسائل سخت امنیتی حرکت کنیم، بایستی به این نکته توجه کرد که طی سالهای اخیر هزینههای دفاعی افزایش یافته و تا سال ۲۰۲۱ به سطح تقریباً ۲ تریلیون دلار رسیده است. آسیا از مناطق پیشرو در این آمار است و بین کشورهای منطقه پکن نیز جایگاه اصلی را دارد. بر اساس آمار مؤسسه سیپری (مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم) کشورهای هند، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا نیز جزو کشورهای اصلی منطقه هستند که به افزایش هزینههای نظامی خود همچنان ادامه میدهند.
کارشناس روس در رابطه با مناسبات پکن-واشنگتن، اشاره میکند: در مارس ۲۰۲۱، ایالات متحده آمریکا تلاش کرد تا با تشکیل جلسهای در سطح وزرای امور خارجه و در شهر انکوریج آلاسکا، زبان مشترکی با چین پیدا کند. با این حال، تضادهای شدید بین دولتی، مقامات عالی رتبه را به سمت اتهامات متقابل سوق داد که این موضوع منجر به تشدید اختلافات شد.
در این مقاله آمده است: کارشناسان غربی اوضاع موجود در دریای جنوبی چین را یک نوع جنگ ترکیبی عنوان کردهاند. اختلافات مرزی بین چین و همسایگان خطر رویارویی در منطقه را افزایش میدهد. مواردی مانند قانون جدید گارد ساحلی جمهوری خلق چین که به نیروهای دریایی این کشور اجازه میدهد تا در صورت نقض حاکمیت ملی از سوی نیروهای بیگانه یا سازمانها، کلیه اقدامات لازم برای برخورد از جمله استفاده از تسلیحات را داشته باشند. قانون تصویب شده ممکن است خطر درگیری در دریای جنوبی چین را افزایش دهد. کشورهای منطقه جنوب شرقی آسیا، نگران افزایش بالقوه سطح درگیریها در دریای جنوبی چین هستند.
به نظر تاروپچین، بدتر شدن مناسبات ایالات متحده آمریکا و چین به عنوان یک روند دو طرفه اتفاق میافتد. اتهامات ضد چینی و چین هراسی در جهان، جلوگیری از فعالیت نمایندگان علمی و تجاری، همچنین تلاش برای محدود کردن حضور فناوریهای این کشور و در درجه اول فناوری نسل پنجم، از جمله اقدامات آمریکا بر علیه پکن است.
استاد دانشگاه نووسیبریک روسیه، ادامه میدهد: کشتیهای جنگی آمریکا و متحدان غیرمنطقهای آن به طور منظم در آبهای منطقه حضور دارند که از جمله آنها میتوان به ناوهای هواپیمابر اشاره کرد. واشنگتن درباره مسائل حقوق بشری در استان سین کیانگ، مسئله تایوان، ازادی ناوبری در دریاهای جنوبی و شرقی چین، دیپلماسی تله بدهی و محدود کردن اقدامات مربوط به تجارت خارجی، به اعمال فشار علیه پکن ادامه میدهد. بنابراین تقابل فزاینده دو کشور در کنار درگیریهای مرزی در منطقه، پیامدهای ویروس کرونا و افزایش سطح نظامی گری را میتوان از چالشهای فوری برای امنیت در ایندو-پاسیفیک دانست.
کارشناس روس با توجه به فرمت کواد یا چهارجانبه، معتقد است: آمریکا تلاش میکند تا روابط خود با متحدانش در منطقه را عمدتاً در قالب گفتوگوی چهارجانبه گسترش دهد. این ساختار امنیتی شامل ژاپن، کره جنوبی، هند و استرالیا است. البته برگزاری اجلاس کواد در ماه مارس سال جاری با وجود برخی ارزیابیهای سطح بالا از آن، نتیجه قابل توجهی نداشت و بیش از هر چیز نمادین بود. بنابراین بیانیه حاصل از این نشست بیشتر جنبه اعلامی داشت تا عملیاتی.
تاروپچین در پایان، تأکید میکند: حضور واشنگتن در منطقه آسیا-اقیانوسیه غیرقابل انکار است و واشنگتن تلاش میکند تا از راههای مختلف نقش خود را به عنوان یک بازیگر خارجی قدرتمند در این منطقه تثبیت کند. از زمان روی کار آمدن بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا، هنوز هیچ دکترین جداگانهای در زمینه امنیت و سیاست خارجی تصویب نشده و این پرسش که آیا واشنگتن استراتژی روشن و بیان شدهای نسبت به منطقه دارد، همچنان بحث برانگیز است. عجیبتر آنکه با وجود تمایل اعلام شده دولت بایدن برای اعمال سیاستها بر خلاف دولت قبلی، مانند تغییر در وضعیت روابط دو جانبه با چین، کاخ سفید عملاً از روند سیاسی رایج در دولت ترامپ دور نمیشود.