سرویس حاشیهنگاری- احسان سالمی: سال گذشته و تنها چند هفته مانده به برگزاری سی و سومین دوره از جشنواره فیلم فجر، رئیس سازمان سینمایی به عنوان متولی برگزاری این جشنواره اعلام کرد که بخش بین الملل این جشنواره قرار است که به طور جداگانه و در اردیبهشت ماه سال بعد برگزار شود.
دلیل برگزارکنندگان این جشنواره از گرفتن چنین تصمیمی موضوعی بود که علیرضا رضاداد، دبیر این دوره از جشنواره فجر، اینگونه مطرحش کرد: «ما به لحاظ همزمانی با تئاتر و موسیقی فجر که قبل و بعد از بخش ملی برگزار میشود نمیتوانستیم قبل و یا بعد از بخش ملی بخش بینالملل را برگزار کنیم. ضمن اینکه جشنواره برلین تا 27 بهمن ادامه دارد و همین حالا هم همزمان با فجر بود و به دلیل تداخل با برلین بعد از فجر هم امکانپذیر نبود لذا بعد از کارشناسیهای فراوان به این نتیجه رسیدیم که اردیبهشتماه بهترین زمان ممکن برای بخش بینالملل است.
هرچند که مسئولین جشنواره فجر دلیل این آشفتگی برنامه را در همزمانی نسبی با جشنوارههای داخلی همچون تئاتر و موسیقی و جشنواره جهانی برلین میدانند ولی نباید این موضوع را فراموش کرد که اساساً بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر با رویکردهای فرهنگی جمهوری اسلامی هیچگاه نمیتواند آنگونه که مورد نظر این گروه است، خوش بدرخشد.
چرا که اولا جشنواره بین المللی فیلم فجر از زمان آغاز به کارش با این انگیزه بین المللی شد که قرار بود آرمانهای انقلاب اسلامی را در سطح جهانی مطرح کند و در واقع محملی برای معرفی ایدئولوژی انقلاب اسلامی به مردم جهان باشد، نه محلی برای شرکت کردن هر نوع فیلمی و با هر نوع محتوایی که چه بسا ممکن است اصلا در راستای اندیشه انقلاب نباشد.
در ثانی یکی از بدیهیترین امور در جشنوارههای بینالمللی، امکان اکران فیلمها با محتواهای گوناگون است؛ اما آیا امکان دارد هر اثری با هر محتوایی در بخش بینالملل جشنواره فجر اکران شود؟ یقیناً چنین امکانی وجود ندارد و اگر محتوای اثری به هرشکلی بخواهد بر خطوط قرمز فرهنگی و اخلاقی جامعه اسلامی و ایرانی ما پا بگذارد، یقیناً باید برای حضور و پخش در جشنواره سانسور شود؛ بنابراین، بسیاری از کارگردان، فیلمهایشان را به جشنوارهای نمیآورند که سانسور شود و این خود یکی از دلایل عدم استقبال چهرههای سینمایی برای حضور در این جشنواره است.
این تضاد آشکار در تفکر مبنایی پایهگذاری این جشنواره با سیاستهایی که در سایر جشنوارههای خارجی وجود دارد، در صورتی قابل حل شدن است که مسئولین جشنواره فیلم فجر نسبت با رصد فضای کلی سینمای جهان به سراغ چهرههای آزاد اندیش و عدالتخواه که آثاری دور از محتوای غیراخلاقی مرسوم فیلمهای هالیوودی تولید میکنند، بروند و با دعوت از این افراد برای حضور در جشنواره فیلم فجر، بخش بین الملل این جشنواره را تبدیل به محملی برای گردهم آمدن سینماگران اینچنینی کنند.
همچنین دو عامل مهم دیگر در این عدم استقبال به چشم میخورد که یکی عدم حضور چهرههای مطرح سینمای جهان در هیئت داوران این جشنواره است و دیگری بحث جوایز این بخش است. وقتی قرار نباشد چهره مطرحی فیلمها را ببیند و به آنها امتیاز بدهد و از سوی دیگر جایزه چشمگیری وجود داشته باشد دیگر چه انگیزهای برای حضور در این جشنواره برای شرکتکنندگان خارجی میماند؟!
به نظر میرسد، برگزاری این بخش بیشتر نوعی ژست سینمایی برای مدیران این جشنواره است، تا به اسم برگزاری بخش بیالملل گروهی از چهرههای درجه دو و سه سینمای جهان را در ایران جمع کنند و به مدد چند پروژه بزرگ همچون فیلم سینمایی «محمد» هم خودی به این چهرهها نشان دهند و هم بیلان کاری فعالیتهایشان را برای مدیران سطوح بالاتر پر و پیمانتر کنند.
آیا بهتر نبود با درنظر گرفتن یک جایزه مناسب و درخور برای یک یا دو فیلم مطرح در عرصه بین الملل و دادن آن به چهرهی سینمایی مورد قبول جمهوری اسلامی از هزینه برگزاری بخش بینالملل جشنواره کم کرد و بهرهبرداری مناسب و اثربخشی از این سرمایه در حوزههای دیگر سینما داشت؟
با این تفاسیر، به نظر میرسد برگزاری بخش بین الملل جشنواره فجر در سال جاری با کمترین میزان از استقبال مخاطبان و با صرف هزینه هنگفت دعوت و پذیرایی از میمهانان خارجی و برگزاری نشستهای تخصصی پرهزینه ولی غیرجذاب اولین شکست بزرگ سازمان سینمایی در سال جاریست که نشان دهنده عدم برنامه ریزی اصولی مسئولین آن است.