به گزارش حلقه وصل، روزنامه کیهان نوشت: با روی کار آمدن روحانی در سال ۹۲، مدعیان اصلاحات که سهم اصلی در پیروزی او داشتند، بر پستهای مدیریتی دولت تدبیر و امید جا خوش کردند و طی ۸ سال گذشته با حمایت و هواداری از روحانی نشان دادند که اراده، توان و یا برنامهای برای کشور ندارند چنانکه ماحصل عملکردشان ایجاد مشکلات روزافزون از تورم و گرانیهای سرسامآور گرفته تا بروز و ظهور آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در کشور شد.
اصلاحطلبان که تا همین چند ماه پیش بر حمایت و جانبداری از روحانی اصرار میورزیدند، بعد از آنکه دیدند همه مشکلات کشور به نام آنان زده میشود با طرح گزارههایی مانند بدشانسی روحانی، دولت پنهان، روی کار آمدن ترامپ و... برای فرار از پاسخگویی ساز توجیه افکار عمومی را کوک کردند و حتی از برجستهسازی مسائلی مانند سیل و زلزله و حمله ملخها و... (برای نشان دادن بداقبالی جناب رئیسجمهور) هم نگذشتند! غافل از آنکه اقدامات آنان جز تشدید تنفر عمومی از اصلاحات رهاورد دیگری نداشت.
تنفر اجتماعی نسبت به اصلاحطلبان
تنفر عمومی از اصلاحطلبان در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی (اسفند ۹۸) رخ نشان داد؛ تنفری که به اعتراف چهرههای اصلی این جریان مبنی بر کاهش پایگاه اجتماعی اصلاحات و آغاز راهبرد «فاصلهگذاری با دولت» انجامید.
مدعیان اصلاحات در ابتدا سعی کردند با طرح ادعاهایی مانند اینکه کاندیدا نداشتیم و... عدم اقبال مردم به طیفهای اصلاحطلبان را توجیه کنند درحالیکه آنان در انتخابات اسفند ۹۸ با چندین لیست مانند «ائتلاف اصلاحطلبان حامی دولت»، «یاران اصلاحات»، «یاران هاشمی»، «لیست ائتلاف برای ایران» و... با سرلیستی چهرههایی چون مجید انصاری، مصطفی کواکبیان، علیرضا محجوب و... در انتخابات شرکت کردند و سرلیستهای آنها هیچکدام حداقلیترین رأیها را هم نیاوردند.
اعتراف اصلاحطلبان به شکست سیاسی و ریزش پایگاه اجتماعی
علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگویی بیان کرد که با وضعیت سوءمدیریت دولت و فشار معیشتی بر مردم، کاهش مشارکت در انتخابات قابل پیشبینی بود. صوفی مردادماه سال گذشته در گفتوگویی تصریح کرد: «اصلاحطلبان در کل سرمایه اجتماعی خود را بهطور چشمگیری از دست دادهاند. به نحوی که اگر شورای نگهبان آن ردصلاحیتها را انجام نمیداد باز هم احتمال باخت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس وجود داشت.» همچنین، روزنامه آرمان ملی اردیبهشتماه سال گذشته هم در مطلبی نوشت: «امروز در جامعه مشاهده میکنیم که مردم بهواسطه عملکرد اصلاحطلبان سرخورده شدهاند و این مقوله ریشه در عملکرد فراکسیون امید داشت. کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم نیز حاصل همین مقوله بود.»
روزنامه سازندگی هم در این راستا نوشته بود: «جریان سیاسی اصلاحطلب که همواره محوریت مطالبات مردم را برعهده داشته سرمایه اجتماعی خود را بهطور محسوسی ازدسترفته میبیند انتخابات مجلس یازدهم نیز زنگ خطری برای جریان سیاسی بود که اگر میخواهند همچنان به دست سیاسی ادامه دهند باید دست به بازبینی ساختاری و راهبردی بزنند.»
علاوه بر این، غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگو با روزنامه جهان صنعت با بیان اینکه اصلاحطلبان مردم را ناامید کردند، اظهار داشت: وقتی سازوکار ناکارآمد باشد و یک سری افراد ناکارآمد در آن حضور داشته و هیچ کاری نکنند، سرمایه اجتماعی از دست میرود.
البته گفتنی است که برخی فعالان سیاسی اصلاحات و چهرههایی مانند صادق خرازی (دبیرکل حزب ندای ایرانیان) از دو سال قبلتر از آن هشدار داده و گفته بودند که پایگاه رأی اصلاحات در حال افول و نزول است. خرازی آذرماه ۹۶ در مصاحبهای گفته بود «به دلیل مشکلات زیادی که مردم دارند و بعضاً با تیکهایی که در عملکردهایمان هست، اصلاحات در حال ریزش پایگاه اجتماعی خود است. امروز که در خدمت شما هستم، پایگاه اجتماعیمان در حال نزول است. البته بخشی از این مسئله طبیعی است چون دولت باید پاسخگو باشد؛ مشکلات این دولت، کم نیست»
شکست راهبرد «فاصلهگذاری با دولت»
از همین رو بود که مدعیان اصلاحات سراغ فاصلهگذاری با دولت رفتند و گفتند که دولت روحانی، دولت اصلاحطلبان نیست! ادعایی که باز هم در افکار عمومی محلی از اعراب نداشت! و باعث نشد تا مردم اصلاحطلبان را از روحانی جدا کنند! مدلول این ادعا، نظرسنجیها و واکنشهای مردمی بهویژه در شبکههای اجتماعی و البته اعترافات برخی مدعیان اصلاحات است.
البته لازم به ذکر است که مدعیان اصلاحات از آن مقطع تاکنون در تلاشاند تا با دولت روحانی فاصلهگذاری کنند. موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات فروردینماه سال جاری در گفتوگویی تصریح کرد دولت روحانی در اذهان عمومی، «نامطلوبترین دولت پس از انقلاب است.»
نکته قابلتأمل آن است که راهبرد «فاصلهگذاری با دولت» هم جواب نداد تا آنجا که مدعیان اصلاحات به یک کاسه بودن دولت روحانی و اصلاحطلبان اعتراف کردند.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران ماه گذشته در گفتوگو با حلقه وصل در مورد ادعای اصلاحطلبان که میگویند روحانی اصلاحطلب نبوده ما مجبور شدیم بین بد و بدتر انتخاب بکنیم، گفت: «من این نوع نگاه را نمیپسندم و ازنظر من مردود است. سال ۹۲ گرچه دوستان اصلاحطلب با تردید و تا حدودی با ابهام و بنا به محدودیت شرایط از آقای روحانی پشتیبانی کردن، لکن در ۹۶ با شوق و علاقهمندی و باافتخار دولت دوم روحانی را همراهی کردند.»
وی مقبولیت بسیار پایین (زیر ۶ درصد) روحانی در جامعه را رد نکرد و بر اینکه «یک نفرت ملی» نسبت به عملکرد دولت شکل گرفته است، صحه گذاشت.
قبلتر از او محمدعلی وکیلی، فعال اصلاحطلب و عضو فراکسیون امید مجلس دهم در مطلبی نوشت: «دولت حسن روحانی آبرویی برای اصلاحطلبان نگذاشته است.»
کاهش ۲۵ میلیون رأی به دو سه میلیون!
وکیلی اوایل سال جاری با اشاره به اینکه «هیچچیز واضحتر از این نیست که هزینه حسن روحانی از کیسه اصلاحطلبان پرداخته شد.» افزود: «هیچ دولتی مانند این دولت این هنر را نداشت که ۲۵ میلیون رأی را در عرض چند ماه برساند به دو سه میلیون!» و «ما خسارت این دولت را به مردم بدهکاریم!».
همچنین مهدی آیتی، عضو سابق حزب اصلاحطلب اعتماد ملی در گفتوگویی با بیان اینکه «یکی از دلایل عدم اقبال مردم به اصلاحطلبان عملکرد دولت روحانی است» گفت: عملکرد دولت روحانی نهتنها عدم اقبال به اصلاحطلبان را به دنبال داشت، بلکه سبب کاهش مشارکت نیز شد.
ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم اسفندماه سال پیش به روزنامه شرق گفت: «تصویری که برای مردم از انتخابات ۹۶ و وعدههای اصلاحطلبان برای انتخاب روحانی و دولت تدبیر و امید ایجاد شده، این است که وعدههای اصلاحطلبان باد هوا بوده است.» و «مردم میگویند که اصلاحطلبان با ما ریاکارانه و تاکتیکی رفتار کردهاند.»
علاوه بر اینها، روزنامه اصلاحطلب همدلی هم در مطلبی نوشت: «مردم، ناکارآمدیهای دولت کنونی و مجلس فعلی [مجلس دهم] را با نمرهای منفی در کارنامه آنان منظور کردهاند و البته دنیای سیاست است و آنها اگرچه با عملکرد این دولت و مجلس احساس فاصله میکنند، اما باید در کارنامهشان خود را سهیم بدانند. شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت بدون تردید نقض پیمان با مردمی است که به اشاره آنان پای صندوقهای رأی حاضر شدند.»
موسویلاری:اصلاحطلبان شریک دولت هستند؛ بهخاطر حمایت از روحانی باید از مردم عذرخواهی کنیم
شایان ذکر است که این قبیل اظهارات و اعترافات متعدد همچنان ادامه دارد. عبدالواحد موسویلاری، معاون مستعفی شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان دو روز پیش در گفتوگویی در شبکه اجتماعی کلابهاوس اظهار داشت: میتوانیم به مردم بگوییم که ما با تمام وجود از دولت حسن روحانی حمایت کردیم و قطعاً نسبت به پارهای از کاستیها، ما هم باید با مردم همراه شویم و اگر اشتباه کردیم از آنها عذرخواهی کنیم.
وی افزود: به بیانی، اگر این دولت نتوانسته آنگونه که باید با مردم همراه شود و ما از مردم عقب ماندیم باید بتوانیم از مردم عذرخواهی کنیم و بگوییم دولت آقای روحانی موردحمایت اصلاحطلبان بوده و همه اتفاقاتی که رخ داده، اصلاحطلبان در آن شریک هستند در این مسئله شبههای نیست اما این دولت، دولت اصلاحطلبان نبوده است.
انتخابات ۱۴۰۰ و چراغ بیفروغ اصلاحطلبان
بهخاطر عمق تنفر عمومی از اصلاحطلبان و دولت روحانی بود که خود مدعیان اصلاحات هم وقتی ستاره بختشان در انتخابات ریاست جمهوری را بیفروغ دیدند، به شکست در انتخابات ریاست جمهوری اعتراف کردند.
مردم به خود خاتمی رأی نمیدهند چه برسد به جهانگیری
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب خردادماه سال گذشته و آن زمان که در رسانهها زمزمه کاندیداتوری اسحاق جهانگیری در انتخابات ریاست جمهوری شنیده میشد، صریحاً خاطرنشان کرد که «مردم دیگر به هیچ اصلاحطلبی رأی نمیدهند» او با اشاره به اینکه «بدنه اجتماعی، اعتقادی به اصلاحطلبان ندارد.» گفت: «مردم در انتخابات ۱۴۰۰ حتی به خود خاتمی هم رأی نمیدهند چه برسد به جهانگیری.»
از همین رو بود که سایت عصر ایران (سایت حامی دولت و اصلاحطلبان)، مردادماه سال گذشته در مطلبی نوشت: «جهانگیری در انتخابات ۱۴۰۰ بیاید که چه کند؟ ظاهراً اصلاحطلبان یک نکته مهم را فراموش کردهاند و آن اینکه در انتخابات پیشرو، چندان نمیتوانند سؤالکننده باشند و بیشتر باید پاسخگو باشند.»
روزنامه آفتاب یزد هم خردادماه جاری در مطلبی نوشت «فقط با شعبدهبازی میشود حساب جهانگیری را از روحانی جدا کرد.»
فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نیز اخیراً با بیان اینکه «هیچ جایگاه مردمی برای جبهه اصلاحات وجود ندارد» گفت: «بهترین فرد اصلاحطلب را هم معرفی کنیم باز اقبالی برای رأی آوری نداریم»
همچنین ابتکار، روزنامه هوادار اصلاحطلبان در مطلبی نوشته بود: «با توجه به عملکرد دولت موردحمایت اصلاحطلبان و مجلس دهم چشمانداز روشنی پیش روی آنها وجود ندارد و قطعاً در چنین شرایطی جامعه در ۱۴۰۰ اقبالی به این جریان نخواهد داشت.»
روزنامه آفتاب یزد هم اردیبهشت سال جاری در گزارشی نوشت: «گرچه پیشبینیها، انتخاباتی سرد را پیشبینی میکنند اما اینکه این سرد بودن به پای شورای نگهبان نوشته شود نیز چندان منصفانه نیست، بسیاری از تحلیلگران حتی اصلاحطلب بر این عقیده بودند که اصلاحات برای ریاستجمهوری شانسی ندارد چون در رئیسجمهور شدن حسن روحانی، نقشی فراتر از حامی برعهده داشتهاند. در کنار این تحلیلها، اندکاندک نارضایتیها از برخی جداییطلبیها، تکرویها و بر طبل خویش کوبیدنها نیز به نارضایتیهای عملکردی و معیشتی اضافه شد و همگان متوجه شدند برخی انتقادها از دولت روحانی در لایههای جامعه دچار نوعی بدبینی شده است که نمیشود یک روز حامیبود و حالا تبری جست از همان دولتی که با حمایت اصلاحطلبان روی کار آمده بود.»
ادعای اصلاحطلبان؛ رد صلاحیتها لطف شورای نگهبان به اصلاحات است
به دلیل همین سرخوردگیها و ناامیدی اصلاحطلبان از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ خرداد بود که برخی رسانهها و چهرههای آنان، رد صلاحیت نامزدهای خود در انتخابات ریاست جمهوری را «لطف شورای نگهبان به اصلاحات» عنوان کردند.
در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شورای نگهبان صلاحیت چهرههایی مانند اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی، محمد شریعتمداری، مسعود پزشکیان را احراز نکرد.
گرچه برخی مانند جهانگیری اعلام کردند که اعتراضی ندارند و برخی مانند پزشکیان و آخوندی لب به اعتراض گشودند اما چهرههای تأثیرگذار اصلاحات که نتیجه انتخابات را پیشبینی میکردند، رد صلاحیتها را مثبت ارزیابی و حتی از شورای نگهبان هم تقدیر کردند چه آنکه در نظر آنها اگر شورای نگهبان میخواست دست به سیاسیکاری بزند، چهرههایی مانند جهانگیری و یا عباس آخوندی که سهم قابلتوجهی در بروز و ظهور مشکلات کشور داشتند را برای ورود به عرصه رقابتهای انتخاباتی تأیید میکرد!
اکنون آنچه از محافل سیاسی و رسانهای اصلاحطلبان شنیده میشود این تحلیل است که شورای نگهبان به نوعی به آنها خدمت کرده و مانع مرگ سیاسی و همیشگی اصلاحات شده است.
بزرگترین خدمت شورای نگهبان به اصلاحطلبان
محمدعلی وکیلی، فعال سیاسی اصلاحطلب دیروز سهشنبه در مناظره با سلیمییمین گفت: شورای نگهبان با عدم تأیید صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب بزرگترین خدمت را به اصلاحطلبان کرده چراکه در صورت حضور کاندیداهای ما، ضعف پایگاه رأی ما در میان مردم برای همه روشن میشد.
سخنگوی جبهه اصلاحات: راضی به زحمت شورای نگهبان نبودیم
همچنین آذر منصوری، قائممقام دبیرکل حزب اتحاد ملت هم در مطلبی در صفحه شخصی خود در توییتر اظهار داشت: «میگویند؛ اصلاحطلبان بهجای بیانیه دادن باید ممنون شورای نگهبان هم باشند چون نامزدهایشان رأی نداشتند.»
وی افزود: «ما برای مشارکت فعال در انتخاباتی آزاد، عادلانه و قانونی آمدیم و راضی به زحمت شورای نگهبان نبودیم. پیروزی و شکست در صورتی که مفهوم انتخابات شکل گرفته باشد، معنا پیدا میکند.»
میتوانیم دلیل شکست خود را توجیه کنیم!
روزنامه آرمان ملی هم اخیراً در گزارشی با عنوان «خستــه نباشید؛ واقعاًً!» با اشاره به ردصلاحیت گزینههای اصلاحطلبان نوشت: «جریان اصلاحات بهخاطر این اتفاق باید بسیار خوشحال باشد چراکه با توجه به عدم مشارکت احتمالی مردمی که پیشتر از هراس کاندیداهای تندرو و اصولگرا به اصلاحطلبان رأی میدادند، در این انتخابات، اصلاحطلبان شکستخورده به شمار میآمدند، اما آنها اکنون تا حدودی میتوانند، دلیل شکست خود را باقی نماندن کاندیدایی برای رقابت معرفی کنند.»
باید بابت رد صلاحیتها خوشحال باشیم!
یا روزنامه همدلی که همان روز در یادداشتی با عنوان «نفسِ راحتِ اصلاحطلبان» نوشت: «اکنونکه چهرههای اصلی اصلاحطلبان از سوی شورای نگهبان تأیید نشدند، بهنظر باید آن را یک نوع خوششانسی برای چهرههای سیاسی این جریان پنداشت، زیرا اگر دولت آینده نتواند مشکلات انباشتهشده از تحریم و شکست برجام را که باعث ایجاد چالشهای عدیدهای در زندگی مردم شده است، حل کند، حداقل اصلاحطلبان برای چهار سال دیگر، چوب نارساییها را بر تن خود احساس نخواهند کرد.
در ادامه این مطلب آمده بود: شورای نگهبان به نوعی خیال اصلاحطلبان را راحت کرد. اگر شورای نگهبان نامزدهای مورد وثوق این جریان را تأیید میکرد و حتی اگر لاریجانی هم تأیید میشد، باز اصلاحطلبان روزهای سختی در پیش داشتند، اما حالا روز سختشان تمام شد و خیالشان در این انتخابات راحت.