به گزارش حلقه وصل، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: انشاءالله اگر یک وقت خدا نصیب کرد، سر نماز و در سجده آخر، دیدی قلب و دل و جانت پیدا شد، ببین عجب جایی است! به سجده گفت بگذار یک دقیقه باشد؛ حالا چه میشود؟ مردیم هم مردیم. چه جایی از آنجا بهتر؟ خودت را عرضه کن. این خیلی نکته لطیفی است که پیغمبرمان(ص) اشاره کرد و خیلی اسرار مخفی دارد. بین چه چیزهایی از خزانه بیرون داده است. انشاءالله به خانههایتان که میروید و همین جور که در ایمانتان و در کارتان مشغول هستید، روی آن فکر کنید.
راه خدا، این جور چیزهاست و تا حالا هم نصیبتان شده است. یکی دو مرتبه، بیشتر یا کمتر، من نمیدانم. خودتان میدانید. نصیبتان شده و بعد از این انتظار داشته باشید که بشود. بلکه فانتظروا انی معکم من المنتظرین، هم به این میخورد. به همه چیزمان میخورد. منتظر باشید، یعنی همیشه آماده باشید اما نه برای وقت معین. نگویی اول برای امام زمان(عج) دوم فلان چیز! نه! اصلا بگو ببینم آمادگی دائمی چطور است؟ دائماً آماده شدم، خبری نشد. گفت خود این که آماده شدی کم است؟ لاکردارها! چطور شد که این جور شدی؟ از بس که مرتبا در را باز کرد، همین طور چهار شاخ، دم در ماند! بلکه او را داخل بردهاند اما از بس که ایستاده بود، متوجه نشده است. قربان این ملکات خوب!
سلمان را که داخل بردند به خیالت تکبّر گرفت؟ نه! تواضعش چند برابر بیشتر شد. همه چیزش را به محمد(ص) نسبت داد. بلکه، گفتند شما فقیر بودی یا غنی؟ گفت من فقیر بودم، غنی شدم به محمد(ص) و من یتیم بودم، پدردار شدم به محمد(ص)، کافر بودی، یا مُسلم؟ گفت کافر بودم، بعد مسلم شدم به محمد(ص)، همه چیز را همین طور گفت. هر چه پرسیدند، جواب داد. گفتند جاهل بودی یا عالم؟ گفت من جاهل بودم، عالم شدم.
گفتند غلام بودی یا آزاد؟ گفت غلام بودم، آزاد شدم به محمد(ص) همهاش محمد(ص). امیدوارم، انشاءالله همیشه دلتان از نور این خانواده پر باشد قلب بنده را هم نورانی کند. دعایش با شماست. بلکه دل، یکی است و یک دل در عالم بیشتر نیست. دل یکی، دلبر هم یکی. یک دل است و همه ما توی همان دل دچار هستیم. یک دل، در هستی بیشتر نیست و آن هم مال خداست. خدا دلبر است. دلها را میبرد و اصلاً برده و مال خودش کرده است.
کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 91
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی