صادق یزدانی: هميشه چندتا کار است که بايد روزي انجام دهيم و چندتا کتاب است که بايد حتما بخوانيم و چندتا فيلم است که بايد حتما ببينيم و چندتا جا هست که حتما بايد برويم و چندتا مطلب هست که بايد حتما بنويسيم و چندتا و چندتا و چندتا...
همه ما در زندگيمان از اين چندتاها داريم که اتفاقا بعضيهايشان کارها و کتابها و فيلمها و جاها و مطالب مهمي هستند اما در دايره تنبلي و بيحالي و بيحوصلگي و بيتوجهي و گاهي بيانگيزگي ما به فراموشي سپرده ميشود.
نکته بدتر از همه آن است که گاهي خودمان را نسبت به آن موضوع هم مدعي قلمداد ميکنيم و ادعايمان هم گوش فلک را پر کرده است و در هر محفلي و هر مجلسي که مينشينيم تلاش ميکنيم خود را نسبت به آن موضوع، مطلع و باانگيزه نشان دهيم اما امان از زماني که کسي بخواهد مُچمان را بگيرد و خداي ناکرده در معرض آزمون قرار گيريم، آن وقت است که ديگر دستمان براي ديگران رو خواهد شد و خود را سرزنش ميکنيم که چرا براي انجام اين کار مهم و حياتي مدام تاخير کرديم و روزها را از پي يکديگر گذرانيديم.
به نظر ميرسد يک فعال خودجوش انقلابي که خود را شاگرد و ريزهخوار مکتب خميني کبير ميداند و هيچ هويتي براي خود قائل نيست الا حيثيتي که آن روحِ الهي برايش فراهم آورده است و کسي که همه وجودش و همه حرفها و شخصيتش ناشي از قيام آن بزرگمرد است، حداقل کاري که ميتواند انجام دهد آن است که از طريق نامهها و سخنرانيهايش، با سخنان و انديشه او آشنا شود و بداند که مواضع پير جماران در مقاطع مختلف تاريخي چگونه بوده است. او چگونه ميانديشيده و در برخورد با مسائل و مشکلات و گرفتاريها و چالشهاي روزهاي پرمخاطره قبل و پس از انقلاب اسلامي چگونه تدبير ميکرده است.
«صحيفه امام» چندين جلد کتاب ارزشمند است که در آن به راحتي و بدون واسطه ميتوان با انديشههاي آن امامِ هميشه تاريخ، آشنا شد. شايد ديگر کتابها و مقالات که درباره امام نوشته شدهاند، تحليلي و تفسيري شخصي از ايشان تصوير کرده باشند و مخاطب را به سمت اين تصوير دلخواه خود بکشانند؛ اما «صحيفه امام» مجموعه خالصي از سخناني است که براي همگان قابل فهم است و تاويلبردار هم نيست.
چند نفر از ما تا به حال اين کتابها را به دست گرفتهايم و تورقي کردهايم؟ چند نفر از ما اين کتابها را زينت کتابخانه محل کار يا زندگي کردهايم؟ چند نفر از ما تا به حال در اسبابکشي منزل، اين کتابها را داخل کارتن گذاشته و در خانه جديد در قفسههاي تازه چيدهايم؟ چند نفر از ما اين کتابها را در منظر چشم گذاشته و برنامه جدي چيدهايم تا آنها را مطالعه کنيم و هنوز آن شنبه موعود که بايد سراغ کتابها برويم و در برنامه مطالعاتي قرار دهيم، فرانرسيده است؟ چند نفر از ما تفاوت ميان مجموعه کتب «صحيفه نور» و «صحيفه امام» را ميدانيم؟
به دليل همين روحيه بيش از حد فعال! جوانان انقلابي و به دليل علاقه زايدالوصف آنها به مطالعه! بود که عدهاي از علاقمندان به امام روحالله، به فکر خلاصه کردن اين مجموعه کتب افتادند و گلچيني از مطالب را فراهم کردند. به همين دليل بيست و دو جلد کتاب «صحيفه امام» با صفحات فراوان، تبديل به يک مجموعه مختصر 22 جلدي با عنوان «صحيفه آفتاب» شد که اهم مطالب صحيفه امام را دربرميگرفت اما صفحات مختصري داشت و با طراحي تازه و جذابتر، رغبت را براي مطالعه برميانگيخت. هرچند همين مجموعه کوچک و مختصر هم شايد با چندان اقبالي از جانب فعالان فرهنگي مواجه نشد و همچنان در قفسههاي کتابخانهها باقي ماند.
غُربت امام تنها به بيتوجهيهايي که هر از گاهي از جانب بعضي موسسات داعيهدار امام در عدم دفاع از ايشان سرميزند يا به بيحرمتيهايي که برخي از مدعيان خط امام نسبت به ايشان مرتکب ميشوند، خلاصه نميشود. اينکه همه ما در مقاطعي از اين بيحرمتيها و بيتوجهيها، ابراز انزجار و برائت ميکنيم و موضعمان را شفاف اعلام ميداريم، بسيار هم خوب است؛ اما غربت امام از سوي همه ما مدعيان هواداري از او هم شکل گرفته است. اينکه ما حداقلها را هم مراعات نميکنيم و براي شناخت او تلاشي در حد خواندن «صحيفه امام» يا حتي «صحيفه آفتاب» انجام نميدهيم. غربت امام از سوي همه فعالاني شکل ميگيرد که تنها به شنيدن سخنرانيهاي برخي سخنرانان مبرز و انديشمند بسنده ميکنند و تلاش نميکنند تا در زواياي مختلف فکري آن امام بزرگ، تفکر کنند.
دريغ و افسوس بزرگتر آنکه نهتنها در صحيفه آن امام سفرکرده مطالعهاي صورت نميگيرد بلکه همين برخورد را در مطالعه سخنرانيها و کتابها و آثار منتشر شده از امام حاضر نيز شاهد هستيم و وقت چنداني براي آن هم نميگذاريم.
حالا ديگر زمان آن است که امامين انقلاب اسلامي را از قاب زيباي روي طاقچه، به قاب قلبهايمان منتقل کنيم و اين تصوير زيبا و بديع را به همه آنهايي که تنها عکس قابشده را مينگرند، نشان دهيم.