
سبک تمدن اسلامی به جای سبک زندگی
در بحث سبک زندگی میبینیم آن زمانی که مقام معظم رهبری در خراسان شمالی این موضوع را مطرح کردند، بحث سبک زندگی را زیرعنوان و چارچوب تمدن اسلام عنوان نمودند. ایشان بحث سبک زندگی را به سختافزار و نرمافزار تمدن اسلامی تقسیمبندی کردند. سبک زندگی از خود موضوع تمدن اسلامی جدا نیست و همیشه و در همه جا بحث سبک زندگی زیرمجموعه تمدن اسلام عنوان شده است. اگر کسی بخواهد موضوع سبک زندگی را صرفاً در کلمه سبک زندگی مطرح کند، با یک مشکل مواجه میشود. چون کلمه سبک زندگی به یک نحوی ترجمه کلمه lifestyle است و این ترجمه یک نوع تحمیل در دلش نهفته است. اگر ما فقط بحث سبک زندگی را بگوییم دوباره به همان مشکلی که در غرب وجود دارد دچار میشویم. یعنی بالاخره همه یک سبک زندگی مخصوص به خودشان دارند؛ یکی اسلامی و دیگری غیر اسلامی. اگر ما از این راه وارد شویم به همان تمدن غربی حالا با یک چهره و رنگ و بوی اسلامی میرسیم. شما وقتی در گذشته جامعه دینی یهودیان مینگرید میبینید زمانی که آنها با تمدن غربی و به اصطلاح مدرنیته مواجه شدند، بین خودشان یک تفرقه ایجاد شد. یک عده یهودیهای خیلی سرسخت و محکم و متشرع و پایبند به احکام یهودیان و عده دیگر که به اسم، یهودی هستند و انکار هم نمیکنند ولی همان سبک زندگی غربی را دارند. ما باید مواظب باشیم نتیجه کار ما این نشود. مثلاً همه در یک شهر بزرگی مثل تهران باشیم و قشر بزرگی از جامعه هم مسلمان بودن خود را انکار نکنند ولی در عین حال متشرع هم نباشند و هر کسی یک جور خاص برای خودش زندگی کند. پیشنهاد میکنم که این بحث را به عنوان بحث تمدنسازی انجام دهیم. امتیاز این مدل چیست؟ امتیازش این است که شما موقعی که با یک نفر در ایران مواجه میشوید و به او میگویید که سبک زندگی من اسلامی است، خیلی راحت به شما جواب میدهد که سبک زندگی من اسلامی نیست. ولی اگر بیایید از دید تمدن این موضوع را مطرح کنید برای طرف مقابل خیلی سخت است که بیاید ادعا کند که من از تمدن غربی هستم. در مرحله بعد شما میتوانید این بحث را باز کنید و بگویید که اصلاً تمدن اسلام چیزی به غیر از سبک اسلامی نیست. شاید بگوید که من نه میخواهم تمدن غربی داشته باشم و نه تمدن اسلامی، بلکه میخواهم تمدن ایرانی داشته باشم. این جاست که شما میگویید اصلاً چیزی به عنوان ایرانِ بدون اسلام نداریم. پس به نظر من به جای اینکه بگوییم سبک زندگی، باید سختافزار تمدن اسلامی را مدنظر قرار دهیم.
آستینها را بالا بزنیم
آن طور که من فکر میکنم موقعی که ما از سبک زندگی میگوییم، از زیرمجموعه تمدن اسلام و همان «ادامه نهضت اسلام» صحبت میکنیم. «ادامه» یعنی آن ملازمهای که از تأسیس این حکومت اسلامی به وجود آمده است. ملازمه یعنی آن بیاناتی که حضرت امام(ره) در مورد لزوم اجرای احکام در غیبت کبری مطرح میکنند و در این چارچوب باید این موضوع را ببینیم. لذا بحث اجرا اصل مطلب است. مشکلات در این بحث هم از همین جا شروع میشود. البته اگر اسلام و همان سبک زندگی را میخواهیم اجرا کنیم، باید اسلام را به خوبی بشناسیم و اگر خودمان نمیشناسیم باید برویم از کسی که اسلام را خوب میشناسد، بپرسیم. یکی از مشکلترین مشکلات ما این است که به اسم اسلام کارهایی میکنیم که اصلاً هیچ ارتباطی با اسلام ندارد. به عنوان کسی که در یک فرهنگ غربی بزرگ شدهام که از اسلام جدا بود، شاید دیدن این موضوع برای من نسبت به شما راحتتر باشد. موضوع اسلام و سبک زندگی و تمدن اسلام چیزی نیست که از هم جدا باشد. یکی از اصلیترین زیر شاخههای این موضوعات زندگی خانوادگی است و زندگی خانوادگی ارتباط مستقیم با اقتصاد و احکام و قوانین و سبک حکومتی دارد که در آن جامعه حاکم است. پس همه این مفاهیم در دنیای حقیقت با هم ارتباط مستقیم دارند.
پیشنهاد بنده، بر اساس تجاربی که به دست آوردهام، اول به خودم و بعد به شما، این است که اگر میخواهیم در عرصه سبک زندگی و تمدن اسلام فعال باشیم و میخواهیم در این باره مقاله بنویسیم یا سخنرانی کنیم و ادعایی داشته باشیم و بخواهیم به بقیه بگوییم که چکار کنند، اول از همه باید سبک زندگی اسلامی را در زندگی شخصی خودمان اجرا کنیم. نکته به نکته بررسی کنیم مثلاً ببینیم پولی که میگیریم از کجا میآید. چه اثراتی دارد و هزاران نکته دیگر. از طرف دیگر کسانی که چنین دغدغههایی دارند، وارد پستهای مدیریت حکومتی و خصوصی شوند و تا جایی که از دستشان بر میآید در این مسیر تلاش کنند.