
به گزارش حلقه وصل، نشست رونمایی از رمان «کتاب زندیق» اثر مصطفی جمشیدی عصر روز گذشته در کتاب فروشی انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
*میتوانیم سرمان را بالا بگیریم بگوییم «کتاب زندیق» ایرانی است
محمدرضا شرفی خبوشان در این نشست با اشاره به کتاب جمشیدی گفت: در این کتاب حکایتها شبیه آدمهاست و جمشیدی شکل روایتهایش را از سرشت و خوی ایرانی گرفته است. ایرانیای که اتفاقات تاریخی را دیده است.
وی افزود: اگر به نقلهای او ظریف شویم به این میرسیم که او به افراد و اتفاقات پیرامون خود دقت کرده بود و از این حیث میتوان گفت آثار جمشیدی یک پیشنهاد به ادبیات داستانی است. این کتابی است که میتوانیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم ایرانی است و از خواندن روایتهایش لذت ببریم. وقتی این کتاب را تمام میکنیم هنوز در درون ما ادامه دارد و تمام نمیشود و به تعبیری باید گفت رمان به مثابه یک جهان میشود.
نویسنده رمان «عاشقی به سبک ونگوک» در ادامه گفت: آدمهای این رمان نقل دارند و میخواهند که حرفشان شنیده شود، نه میخواهند از یأس فلسفی سخن بگویند و نه میخواهند دنیای مهآلودی را تصویر کنند بلکه آدمهای دمدست بوده و ایرانی هستند.
*روشنفکران از مطالعه تاریخ دور شدهاند
خبوشان در بخش دیگری از این نشست گفت: چیزی که روشنفکران ما از آن دور شدهاند مطالعه تاریخ است. باید از آنها پرسید چقدر از اتفاقات کشور را خوانده و به آن حساس شدهاند. باید نگاه کنیم ببینیم چقدر از آثاری که منتشر شده به تاریخ پیوسته است. در همه جای دنیا نویسنده 90 درصد محقق است و 10 درصد مینویسد. در این کتاب روی هر نقطهای دست میگذاریم این کنکاش را میبینیم.
او اضافه کرد: ما نویسندگان انگشتشماری داریم که بنای نوشتنشان روی تحقیق است و مصطفی جمشیدی یکی از آنهاست. نویسنده آدم ویترین نیست و شب و روز در حال ورق زدن و جستوجو کردن است.
این نویسنده ادبیات داستانی در ادامه گفت: این رمان را نمیشود به یک محدوده تاریخی منحصر کرد. علاوه بر هویت غربت هم در این رمان به چشم میآید. آدمها در این رمان غریب هستند. رمان اثری است که باید به آن احترام گذاشت و با تأمل به آن روبرو شد و به شخصیتهای آن توجه کرد.
*رمانی که انتظار خواننده را برآورده میکند
وی با اشاره به رمان «کتاب زندیق» گفت: برای مخاطب بیحوصله این یک رمان سختخوان است ولی اگر خواننده اهل جستوجو کردن باشد این اثر انتظار او را برآورده خواهد کرد. خرده روایتهای این رمان پهلو به جادو میزند و این برای من لذتبخش بود که اوج آن در مسجد جامع است. توصیفهای جاندار این کتاب موقعیتها را باورپذیر کرده است.
شرفی خبوشان گفت: روایت در این کتاب رنگارنگ است و آنچه که روایت را رنگارنگ کرده این است که نویسنده رشته روایت را به دست شخصیتها داده و همین سبب میشود که حوصله خواننده سر نرود و این تکنیک فوقالعاده این کتاب است.
او اضافه کرد: در آثار جمشیدی رمان یک جهان بسته نیست و هیچ وقت وظیفهاش بیان یک طرح از پیش تعیین شده نبود. در این رمان شاهد موضعگیری نویسنده نیستیم البته نویسنده دارای جهانبینی است اما او جای مخاطب فکر نکرده و به قضاوت ننشسته است که این حاصل مطالعات یک نویسنده ایرانی است که سبب شده رمانش ایرانی باشد.
*بدا به حال کارگزاران فرهنگی
وحید موساییان کارگردان فیلم «سرزمین گمشده» در این نشست گفت: در طول 20 سالی که مصطفی جمشیدی را میشناسم تنها چیزی که از او دیدهام نوشتن است اما بدا به حال کارگزاران فرهنگی کشور که نتوانستهاند قدر آثار او را بدانند. روشنفکری در کشور از انجا که در هر دولتی مورد طعنه و نفرین قرار گرفته دیگر تبدیل به یک جسم نحیف شده که همه تقصیرها گردن اوست.
وی افزود: فیلم سرزمین گمشده دوره زمانی را تصویب کرده که در این کتاب شاهد هستیم. در سال 2002 برای نمایش یکی از آثارم در جشنواره فیلم مسکو به آنجا رفته بودم که در میدان سرخ مسکو با پیرمردی روبرو شدم که در میدان سرخ نشسته بود و متوجه شدم که فارسی را با لهجه آذری بیان میکند و کمی که صحبت کردم متوجه شدم از بازماندههای فرقه دموکرات است و من از همانجا دنبال موضوع این فیلم رفتم.
*اگر قحطی تحمیلی در هرجای حهان روی میداد روشنفکران از آن هژمونی درست میکردند
مصطفی جمشیدی نویسنده رمان «کتاب زندیق» در این مراسم ضمن تشکر از برگزار کنندگان گفت: این کتاب رنجنامهای برای پدر است که از زبان مادر نقل شده است.
وی افزود: گرفتاری بزرگ در مورد نویسندههای ما این است که بیراهه میرویم در حالیکه نیاز نیست شعبدهبازی کنیم. آن قحطی بزرگ تحمیلی که 11 میلیون از هموطنان ما را به کام مرگ کشاند اگر در هر جای دیگر دنیا روی میداد روشنفکران آنجا از آن یک هژمونی میساختند. از این رو برایم سخت بود که نسبت به یک قحطی در کشورم بیتفاوت باشم.
نویسنده رمان «کتاب زندیق» گفت: بخش دوم این کتاب از نظر تکنیکال به بخش اول ان غلبه دارد که برای خودم نیز مهم است هرچند ممکن است نظرات متفاوتی پیرامون کتاب وجود داشته باشد. همیشه برایم سئوال بوده که چرا رماننویس ایرانی قضایا را در اغماء میبیند.
او اضافه کرد: در «کتاب زندیق» ما شاهد یک زندگی اردوگاهی هستیم اما به معنای مشخص داستان من حکایت فقدان هویت است.
*رئالیسم مفرط برای هنر خطرناک است
این نویسنده در پایان گفت: امروز ادبیات قربانی ادبیات میشود، به تعبیری باید گفت نویسندگان نوشته را در خدمت فرم قرار میدهند. رئالیسم مفرط گاهی برای هنر خطرناک است و امروز نمونه این مورد را در سینما میبینیم و آنقدر به واقعگرایی روی آوردهاند که مسائل را دمدستی کردهاند از این رو هرگز نخواستم به رئالیسم تخت دل ببندم و به همین خاطر به تخیل و ساختن توجه میکنم. قربانی کردن هنر نکتهای است که از ان مغفول هستیم و خیال را با کتابسازیهای خود میکشیم.