به گزارش حلقه وصل، در روزهای اخیر، کرونا یکبار دیگر توجهها را به موضوع روابط چین با ایران جلب کرده است. رشد اقتصادی چین طی ۳۰ سال اخیر مستمر و بالا بوده بهطوری که نهتنها این کشور از کشوری فقیر و وابسته به یک قدرت اقتصادی تبدیل کرده که طی 30 سال گذشته همه قدرتهای اقتصادی درجه دوم از انگلیس و آلمان و فرانسه و ژاپن را پشت سر گذاشته است. از سال ۲۰۱۵ حجم تولید ناخالص داخلی چین به طور واقعی (برابری قدرت خرید) از اقتصاد آمریکا هم بزرگتر شده است. هرچند بهطور اسمی حجم اقتصاد آمریکا بزرگتر از چین است اما تحولات سالهای اخیر نشان داده اقتصاد چین نه فقط از نظر ارقام واقعی بزرگتر از آمریکا شده، بلکه دیگر دورهای که آمریکا میتوانست به همه نظرش را تحمیل کند، گذشته است.
چین به عنوان اقتصادی مبتنی بر صادرات، در همه مناطق جهان از جمله خاورمیانه به شرکای تجاری مطمئن و نزدیک نیاز دارد، بهخصوص که از نظر انرژی به واردات نفت وابسته است. در ابتدای بهمن ۱۳۹۴ و اندکی پس از اجرای برجام، شی جین پینگ، بهعنوان اولین رهبر یک قدرت خارجی حاضر در ۱+5 با مجموعهای از پیشنهادهای اقتصادی به تهران آمد و آنطور که اعلام شد، قرار بود ایران را بهعنوان مفصلی از پروژه راه ابریشم جدید - یک راه و یک کمربند که شاهراه تجاری قرن بیستویکم خواهد بود- معرفی کند؛ اما در تهران از او استقبال چندان گرمی به عمل نیامد. دولت وقت تصور میکرد بعد از برجام، اروپاییها و حتی آمریکاییها شریک قابل اتکایی برای اقتصاد ایران خواهند بود؛ لذا به هیات بلندپایه چینی گفته شد ما دیگر به شما احتیاجی نداریم، چشمآبیها دارند میآیند.
چین در دور اول تحریمها برای دور زدن تحریم ایران هزینه داده و عملا جلوی آمریکا ایستاده بود اما با این برخورد، رهبر قدرت اول واقعی اقتصادی دنیا طبعا سرخورده شد و هنگامی که آمریکا و اروپا در اجرای برجام، نقض عهد کردند و تحریمها را برنداشتند، مانند دور اول تحریم با ایران همراهی نکرد و به عنوان مثال نه نفت زیادی خرید و نه مانند سال ۹۱، بانکی را معبر تبادل مالی و مامور حمایت از تجارت با ایران کرد. موش دواندن در روابط با چین فقط به ماجرای سفر شی به تهران محدود نمیشود. در سال ۲۰۱۸ زمانی که ترامپ با وضع تعرفه سنگین فولاد وارداتی از چین، جنگ تجاری سرنوشتسازی را با رقیبش در رهبری اقتصادی جهان شروع کرد، چین هم در تلافی، واردات سویا از آمریکا را قطع کرد تا ترامپ را حسابی پشیمان کند.
در این میان، ناگهان ایران از آمریکا سویا خرید! آن هم از مسیر رسمی تجاری در سنگینترین تحریم تاریخ. همه میدانستند خرید سویای آمریکا توسط ایران، چندان تاثیری در جنگ تجاری چین و آمریکا نداشت اما یک علامت خیلی روشن از تهران به پکن بود: در تهران همچنان از شما استقبال نمیشود. ماجرای سویا یک پیام هم برای واشنگتن داشت: ما نمیگذاریم مانند دور قبل، تحریم دور بخورد و تنها قدرت جهانی که تمایل داشت و میتوانست تحریم را بیاثر کند، از ایران دلسرد و دور میکنیم.
چین حتی در فناوری هم دارد جای آمریکا را میگیرد و آمریکا از اینکه متحدان سنتی اروپاییاش هم برخلاف توصیه و خواهش و تهدید او، اینترنت نسل آینده (G5) را از هوآوی خریدهاند، به شدت سرخورده و شاکی است. طبیعی است که آمریکا از چین شاکی باشد اما معلوم نیست برخی سیاسیون داخلی دیگر چرا از چین شاکی و متنفر هستند؟ در موضوع کرونا، در حالی که آمریکا با جدیت تحریم ایران را اعمال میکند و مراقب است کسی به ایران چیزی نفروشد و از ایران نخرد و حتی انگلیس هم محموله بهداشتی خریدهشده ایران را توقیف کرده، چین تنها قدرت جهانی بوده که بیش از 30 هواپیما به ایران تجهیزات پزشکی هدیه داده است. در حالی که رسانههای فارسیزبان دولتهای غربی، تلاش میکردند مردم ایران را در مقابله با کرونا مایوس کنند، رسانهها و دولت چین دائم در فضای مجازی پیام میفرستادند که ایران، قوی باش، با هم کرونا را شکست میدهیم. سلبریتیها و شرکتهای خصوصی برای بیمارستانهای ایران تجهیزات درمانی هدیه میفرستادند.
در چنین فضایی هفته گذشته سخنگوی وزارت بهداشت، در توییتی، تهمت دولت ترامپ به چین درباره دروغگویی چینیها درباره کرونا را تکرار کرد. طبعا عدهای به ایشان خرده گرفتند که حالا که چین به ایران کمک میکند، چرا چینیها را دلسرد میکنید و تنها مسیر واردات تجهیزات پزشکی را به خطر میاندازید؟ این تذکر به سخنگوی وزارت بهداشت، موج عظیمی از اعتراض را برانگیخت؛ موجی که یک سر آن شبکههای تلویزیونی برانداز بودند و سر دیگرش برخی رسانهها و نمایندگان تندروی مجلس که عملیاتهای جنگ روانی نیمهدوم دهه 70 توسط روزنامههای زنجیرهای را در خاطرهها زنده میکرد. درباره تهمتهایی که این رسانهها و سیاسیون به منتقدان توییت سخنگوی وزارت بهداشت زدهاند، یادآوری چند نکته ضروری است: روشن است که چین تجارت هنگفتش با آمریکا را بهخاطر ایران به خطر نمیاندازد اما ما باید طوری رفتار کنیم که از جنگ تجاری این دو، منافع ملی ما حداکثر شود.
حمایت غربگرایان داخلی از مسلمانان چینی دیگر خیلی جالب است؛ افرادی که شعار نه غزه، نه لبنان میدادند، ناگهان وااسلاما سردادهاند که چه نشستهاید، چین دارد مسلمانها را میکشد. ادعای مسلماندوستی این جماعت آنقدر مضحک است که نیازی به پاسخ ندارد. تهمت میزنند ما شیفته چین شدهایم. نه قربان! چین بهجز سختکوشی و شم بالای تجاری، چیز دندانگیری ندارد. نه فرهنگ و خوراکشان با ذائقه ما جور درمیآید و نه اعتقاداتشان. گفتهاند سفیر چین توهین کرده. اولا سفیر و رییس هر کشوری غلط میکند به ایران چپ نگاه کند؛ چه چین و چه آمریکا. ثانیا آنهایی که چنین ادعایی را کردهاند بروند توییتهای سفیر چین را بخوانند.
دست آخر اینکه: دوستان! ما در دوران تحریم باید تا حد توان، برای اقتصادمان راه تنفسی باز کنیم، براندازان و آمریکا میخواهند تحریم کامل و همه راهها قطع شود تا ایران به زانو دربیاید. هموطنان! در تجارت باید با همه کشورها بازی برد-برد راه بیندازیم؛ چه غرب و چه شرق. کلا این مسائل، جناحی نیست، لطفا منافع ملی را درحد دعواهای سخیف سیاسی پایین نیاورید.
منبع: صبح نو