
حلقه وصل: آمریکا به دلایل زیادی که در این مقاله نمیگنجد به بازگشت به دوران برجام نیاز دارد. آنها مترصد بهانهای در حد دست دادن با وزیر خارجه ما به صورت اتفاقی بودند تا به برجام بازگردند. اما نظام در برابر آنها ایستادگی کرد. فرستادن نخستوزیر ژاپن و تماسهای رئیسجمهور فرانسه هم افاقه نکرد. در این صورت بازگشت ترامپ به برجام چه معنایی میتوانست داشته باشد جز ضعف و زبونی؟ با این وضعیت تنها کسی که به عنوان چهره برنده و پیروز از این ماجرا چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران معرفی میشد، کسی نبود جز حاج قاسم سلیمانی.
چرا نکشَد؟
اگر چه در زمان دفاع مقدس هم حاج قاسمها بودند که حمله حزب بعث امریکایی را به خاک ایران خنثی کردند و اگرچه در فتنه جداییطلبی اقوام ایرانی در ابتدای انقلاب هم همین سلیمانیها بودند که نقش ایفا کردند اما از زمان شروع توطئههای بینالمللی آمریکا برای نابودی مکتب اسلام در سراسر جهان این شخص شخیص، میانداری کرده بود.
نابودی حزبالله در لبنان در ابتدای شکلگیری آن در زمان ریگان، نابودی جریانهای مقاومت در عراق در زمان بوش پدر، نسلکشی مسلمانان بوسنی در زمان کلینتون، نابودی هستههای مقاومت در افغانستان و عراق در زمان بوش پسر، طراحی ویروس داعش و امثال آن در زمان اوباما و نهایتا سست کردن پایههای حکومتهای مردمی در منطقه و اعمال تحریم و جنگ همهجانبه علیه یمن در زمان ترامپ؛ همگی مقدمهای از فهرست طولانی برنامههایی است که آمریکا در منطقه داشت و به دست پرتوان حاج قاسم نقش بر آب شده بود.
چه طور جرات کرد؟
چه چیزهایی به یک فرمانده و نیروهای تحت امرش جرات اجرای یک طرح خطرناک را میدهد؟ اولین مساله یک طرح کامل و تمام عیار است. دوم؛ بررسی معادله هزینه-فایده و توان کنترل نتایج است. سوم؛ پشتیبانی همهجانبه لجستیکی، اطلاعاتی و امنیتی از نیروهای خودی است و نهایتا بررسی وضعیت ضعف یا قوت دشمن در صورت حمله است.
هنگامی که آتش دهکده خاموش میشود، گرگها طمع میکنند. وقتی پالسهای ضعف به خارج ارسال میشود، وقتی میدانند پاسخ ایران قابل اختفا خواهد بود و وقتی در نظام محاسباتی آنها یک حاج قاسم به اندازه مثلا دویست سرباز آمریکایی میارزد...
چرا این طرح؟
نه توانست در کرمان کاری بکند نه در لبنان و نه در سوریه. فقط عراق مانده بود. چرا که وضعیت در عراق همچنان وضعیت اشغال نظامی است. تمامی شئونات امنیتی و نظامی در جمهوری اسلامی عراق تحت نظر ائتلاف بینالمللی ضدداعش و به طور اخص ایالات متحده اداره میشود.
واکنش عراق به این فاجعه چه میتوانست باشد؟ اخراج؟ این که آرزوی ترامپ بود. در سوریه و لبنان مسئول مستقیم جنایت، رژیم صهیونیستی قلمداد میشد. ضمن اینکه احتمال برخورد سامانه پدافند هوایی سوریه با جنگندهها به شدت زیاد بود.
فراموش نکنیم که در سالهای قبل تعداد زیادی از پهپادها، موشکها و هواپیماهای رژیم صهیونیستی در سوریه توسط پدافند سوریه سرنگون شده بودند. در لبنان هم ضعف اطلاعاتی مانع بود. میماند ایران که طراحی آنها برای بمبگذاری در حسینیه پدریِ حاج قاسم با شکست روبرو شد و خدا خواست که این جنایت به دست اشقی الاشقیا در عراق رقم بخورد.
اجرای هرگونه عملیات تروریستی هم با توجه به عدم توان سازماندهی و امکان اجرای نامناسب و زنده ماندن حاجی منتفی بود. لذا آنها دست به یک اقدام نظامی در خاک یک کشور تحتالحمایه زدند.
چرا عراق؟
آمریکا از سال ۲۰۰۷ یعنی در زمان اوباما تصمیم راهبردی خود را برای خروج از منطقه آسیای غربی گرفته بودند. چین، ژاپن و کشورهای مشترکالنافع در آسیای شرقی، تبدیل به کابوس آمریکاییها شده بودند. سرمایهگذاری هفت تریلیون دلاری آمریکا در جنگهای بیفایده در منطقه ما دیگر هیچ سودی برای آنها نداشت.
حتی افکار عمومی آمریکا را هم راضی نمیکرد چه برسد به افکار عمومی مردم دنیا که البته برای آنها خیلی هم مهم نیست. خروج از عراق، بهانه میخواست. نه عراقیها حاضر به پرداخت هزینه خروج امریکاییها بودند؛ نه امریکاییها دلشان میآمد از خیر این همه سرمایهگذاری در عراق بگذرند. انجام عملیات در خاک عراق، انجام این پروژه را منطقی میکرد.
رسانه چکاره بود؟
ابتدا ابوبکر بغدادی را کشتند بعد حاج قاسم را در بغداد. ابوبکر البغدادی نامی که به صورت آهسته توسط ترامپ ادا شد، پس از سقوط بوکمال به طور کامل تحت نظر نیروهای آمریکایی بود و آخرین کلیپی که از او منتشر شد در مقر نیروهای آمریکایی در منطقه تنف سوریه فیلمبرداری شده بود. از هر دو به عنوان تروریست یاد شد و واقعیت این است که با اینکه برخی از نخبگان غربی حاج قاسم را در تقابل با داعش و تروریسم منطقه آسیای غربی میدانستند اما برای بیشتر قریب به اتفاق مردم تفاوتی بین آنها نبود. درست مثل وضعیتی که مردم نسبت به داعش و النصره دارند و با اینکه این دو گروه با یکدیگر درگیر بودند، رسانههای ما تفاوتی میان آنها قائل نبودند.
عملیات حمله نظامی یک گروه کامل نیروهای هوایی آمریکا شامل پهپادها، هلیکوپترهای آپاچی، جنگنده و آواکس علیه حاج قاسم سلیمانی به عنوان نماینده رسمی ایران در فرودگاه بینالمللی بغداد انجام دادند در ردیف عملیات کشف و ترور بغدادی قرار گرفت.
عملیات تکمیلی دشمن چه بود؟
پنهانکاری آمریکا در اعلام کشتهها، مشابه اقدام اسرائیل در زمان عملیات انتقام تیفور بود. در آن عملیات در یک اقدام بیسابقه پس از جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل، ده هدف در خاک رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفت. اما اسرائیلیها اعلام کردند هیچ فردی در این عملیات کشته نشده. ایران هم چیزی اعلام نکرد. اما طبق منابع اطلاعاتی، قریب به ۶۰ صهیونیست نظامی آن شب به درک واصل شدند.
واکنش رسانهها مشابه همین ماجرای اخیر بود و ساعت سه و ده دقیقه صبح به وقت محلی سیانان تعداد کشتهها و مجروحین را قابل توجه اعلام کرد. اما پس از تنها ده دقیقه کلیه اخبار بر این مساله تاکید میکرد که هیچ تلفاتی در کار نبوده. تمامی ارتباطات رادیویی و مخابراتی و حتی برق مناطق مورد هدف قطع شد. چرا؟ ما موفق به انتقام شدیم آن هم در شرایط سخت جنگ در سوریه. دشمن پیامهای متعددی از جمله اراده ما به تقابل را دریافت و عدم اراده خود را در پاسخ به این حمله اعلام کرد و ما هزینهای بابت این عملیات پرداخت نکردیم.
در حمله به عین الاسد، شرایط مشابهی داریم. در ساعات اولیه، نیوزویک از ۲۸۰ کشته و زخمی سخن گفت، اما بلافاصله خبرش را از روی خروجی برداشت. خبرنگار هاارتص براساس منابع بیمارستانی در اسراییل عدد ۲۲۴ زخمی را اعلام کرد که بلافاصله حسابش از توئیتر پاک شد. پس از ۲۴ ساعت هنوز رسانههای عراق از استمرار آتشسوزی و صدای انفجارهای مهیب در آشیانهها و زاغههای عینالاسد خبر میدادند و وزارت خارجه انگلیس از زخمی شدن تعدادی از نظامیان خود خبر داد.
طراحی کل حمله توسط صهیونیستها انجام شده و در هر دو مورد دشمن نسبت به پاسخ ما مطمئن بوده است. الگویی که آنها به ایالات متحده پیشنهاد کردهاند مبتنی بر الگوی نحوه برخورد با انتقام تیفور بوده است.
کجا بردیم؟
در معادلات قدرتهای بزرگ جهانی، حمله یک کشور جهان سومی یعنی ایران، به یکی از پایگاههای اصلی آمریکا حیثیت نظام سلطه را لگدمال میکند. در ۷۰ سال اخیر هیچ کشوری چنین جسارتی نداشته است. این حمله نباید با حملات ایذایی گروههای شبهنظامی عراق به پایگاهها مقایسه شود، چرا که ما یک واحد بینالمللی هستیم با مسئولیت بینالمللی و آنها اینگونه نیستند. ما بلافاصله با افتخار مسئولیت حمله را پذیرفتیم. ارزش خبری همین واکنش نظامی رسمی ایران در افکار عمومی جهان خیلی فراتر از تعداد کشتهها است. میتوانید به مقاله لوموند با عنوان پایان جنگ دوازده روزه مراجعه کنید.
کجا باختیم؟
واضح است که جنگ رسانه در داخل را باختهایم. انتخاب نیمه شب به عنوان زمان حمله و ماجرای سقوط هواپیمای اکراینی توسط پدافند هوایی سپاه. فردی که خبر انتقام را داد، همو پس از سه روز در همان مکان قبلی برای خود آرزوی مرگ کرد. برداشتهای شخصی از عملیات روانی و تحقیر متخصصین رسانه در پادگانهای نظامی، نتیجهای جز روح آزرده و بغض فروخورده از یک خشم مقدس در جان تکتک ایرانیان نداشت.