به گزارش حلقه وصل، حال و روز این روزهای "محیط زیست" کشورمان اصلاًً خوب نیست و با آمدن عیسی کلانتری در دولت دوم حسن روحانی به سازمان محیط زیست، این وخامت حال محیط زیست به حد خطر و اعلام قرمز نیز رسیده است.
متأسفانه طی سالیان اخیر، اقدامات و تصمیمات ضد محیط زیستی متعددی در دولتی که داعیه محیط زیستی بودن داشته، صورت گرفته که هر یک زخمی کاری بر پیکره محیط زیست کشورمان بوده، از اجرای طرحهای مخربی مانند "بایو جیمی در تالاب انزلی و طرح انتقال آب خزر به سمنان، شکارفروشی تا تخریب مناطق حفاظت شده و توسعه صنایع مخرب در دل ذخیرگاههای ملی کشورمان."
اما متأسفانه در مقابل این یکهتازیهای کشنده و مخرب، مجلس فعلی هیچ بروز و ظهور موثری و بدردخوری نداشته و نهایت انفعال و بیخیالی را در مقابل فجایع محیط زیستی از خود نشان داده است!
علت این انفعال مجلس در مقابل موضوعات کلان و بسیار حیاتی محط زیستی چه بوده؟! آیا عدم حضور نیروهای متخصص و مسلط به موضوعات محیط زیستی باعث این مسئله بوده یا ایجاد برخی مناسبات و تبانیهای مفسدهبرانگیز بین نمایندگان مجلس و متولیان محیط زیست را باید علت این امر ارزیابی کرد؟!
وضعیت وخیم امروز کشور در حوزه محیط زیست در حالیست که این حوزه ارتباط تنگاتنگی با سطح معیشت، اقتصاد و سلامت توده مردم دارد و هر چه اوضاع محیط زیستی کشور تخریب و تهدید شود عملاً باید شاهد وخیمتر شدن معیشت، اقتصاد و سلامت مردم نیز باشیم!
مقام معظم رهبری بارها به این مسئله تأکید کردهاند: « قضیّه محیط زیست خیلی قضیّهی مهمّی است. خلاصهی اهمّیّت این قضیّه عبارت است از مسئولیّت انسان در قبال طبیعت؛ باید احساس مسئولیّت کند. همچنانکه در قبال انسانها احساس مسئولیّت میکنیم، در قبال طبیعت هم باید احساس مسئولیّت کنیم. اسلام و ادیان الهی خواستهاند تعادل میان انسان و طبیعت را حفظ کنند؛ این، آن هدف اساسی و اصلی است.»
با توجه به اهمیت مضاعف نقشآفرینی مجلس شورای اسلامی در موضوعات محیط زیستی، گفتوگویی با سرکار خانم "مهندس سمیه رفیعی" کاندیدای لیست شورای ائتلاف اصولگرایان داشتیم که در ادامه میخوانید:
ما در مجلس فعلی هیچ تحرک و اقدامی برای جلوگیری از ضربات وارده به محیط زیست شاهد نیستیم؛ به نظر شما آیا ما در مجلس چهرههای محیط زیستی درخوری نداریم یا اینکه آنها هم وارد برخی روابط ناسالم با متولیان محیط زیستی شدهاند؟ نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
اگر بخواهم از اول شروع کنم باید بگویم که آقای روحانی با انتخاب آقای کلانتری و طرحهایی که ایشان تصویب میکنند به جامعه فعالان محیط زیست دهنکجی کرد؛ حرف او برای محیط زیست فقط شعار بود؛ شعاری که میخواست فقط رای جامعه محیط زیست ایران را به خودش جلب کند؛ اما نه تنها اقدامی در حوزه حفاظت از محیط زیست نکردهاند، بلکه مهم ترین طرحها و تخریبها در زمان ایشان اتفاق افتاد؛ نمیتوانیم هم بگوییم که آقای روحانی در جریان این طرحهای مخرب نبوده است و قطعا این زد و بندها برای ایشان انجام شده است.
اگر بخواهم آسیب شناسی کنم مسئله محیط زیست را در ایران، متأسفانه در حوزه محیط زیست سیاستگذاری های درستی نداریم؛ یعنی خط مشی ما مشخص نیست که میخواهیم از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم و بر اساس چه چیزی کشور را هم اداره کنیم و هم پیشرفتش را تضمین کنیم؛ ما در حوزه قوانین بالا دستی خوب هستیم؛ ما سیاستهای کلان محیط زیست را داریم که به درستی توسط مقام معظم رهبری بیان شده است و همه ابعاد آن دیده شده بود که ابلاغ شد و همچنین حجم خیلی زیادی از مقررات و مصوبات که در این حوزهها وجود دارد خوب هستند؛ اما قوانین هنوز نتوانستهاند به ما خطی مشی درستی در عرصه کلان محیط زیست بدهند؛ لذا دچار سردرگمیها، رهاشدگی ها و تخریبها میشویم؛ زیرا هر رئیسی بر اساس نگاه فردی و سلیقهای خودش به این مسئله ورود میکند.
آیا این اشکال به مجلس بر میگردد؟
دقیقاًًً! این اشکال به مجلس و شان نظارتی مجلس برمیگردد؛ مجلس هیچگاه نباید اجازه میداد که مدیران در عرصه محیط زیست کشور اینقدر برخورد سلیقهای داشته باشند؛ علت گفته من این است که وقتی محیط زیست تخریب شد، تخریب شده است و قابل جبران نیست؛ سیاستهای مالی، پولی و اقتصادی، همه اینها در نهایت با فشار باز خواهد گشت، اما وقتی محیط زیست را از دست دادی چگونه میخواهی جبران کنی! وقتی میگویم محیط زیست یعنی محیط زندگی، یعنی تأمین زندگی درست مردم، تأمین امنیت مردم، تأمین مسائل اجتماعی مردم، تأمین مسائل اقتصادی مردم و همه اینها در کنار هم حرکت میکنند؛ محیط زیست یکی از مولفههای مهم حقوق عامه است اما ما مراعات نمیکنیم؛ مجلس هم چون تاکنون در حوزه محیط زیست به صورت تخصصی ورود واقعی و جانبهنگر نداشته است، بنابراین ضمانت اجرایی درستی برای ما وجود ندارد؛ خود نماینده ای که نشسته و این طرح ها را تصویب کرده است، بعداً از سازمان نپرسیده است؛ برای مثال قانون تالابها یکسال است که تصویب شده و ابلاغ شده است، اما در همین یکسال چقدر اجرایی شده است؟! ناراحت کننده تر این است که بگوییم همین قضیه وحشتناک "بایوجمی" در همین یکسالی که این قانون ابلاغ شده است، اتفاق افتاده است! خب الان جایگاه مجلس کجاست؟ چون آن تخصصی گرایی و آن دید عمیق پشت این قضیه نبوده این اتفاق افتاده است؛ چرا باید نمایندههای مجلس ما از دید از سر واکنی به این قضیه نگاه کنند! قضیه این است که باید پیگیری جدی صورت بگیرد.
یعنی مجلس رصد دقیق و نیروی متخصصی در موضوعات محیط زیستی نداشته و ندارد؟!
دقیقاًً همینطور است؛ فقط در قضیه بایوجمی بخواهیم در نظر بگیریم، دفاع جانانهای که قوه قضاییه از بحث محیط زیست و حفاظت محیط زیست انجام داد، سازمان محیط زیست با شان و اسم این سازمان انجام نداد؛ یعنی کار سازمان محیط زیست را دقیقاًً قوه قضاییه انجام داد؛ جا دارد تشکر کنم و دست مریزاد بگم به دادستان محترم بندر انزلی و مجموعه قوه قضاییه که پشت این موضوع تخصصی و کارشناسی ایستادند، اما این خود مجلس بود که قانون حفاظت از تالابها را تصویب کرد! دارد یک اتفاقی برای تالاب انزلی میافتد، نباید کوچکترین صدایی از مجلس درآید؟! و صرفا به گزارش های ارائه شده سازمان محیط زیست بسنده کرد.
نمایندههای مجلس ما وقتی بحث بایوجمی مطرح شد، خواب بودند؛ صدا از احدی از آنها در نیامد؛ زیرا آن تخصص وجود ندارد، نگاهشان نگاه تخصصی نیست؛ فقط یک فقرهاش بایوجمی است و بسیار مسائل محیط زیست کلانی که دارد اتفاق میافتد و جداً آینده سرزمین و آینده مردم را دارد به خطر میاندازد.
همین نماینده های مردم در مقابل این به خطر افتادن آینده مردم خواب هستند؛ بودجه بحث تالاب انزلی و بایوجمی از چه ردیف بودجهای دارد در نظر گرفته میشود؟! از ردیف بودجه " مبارزه با خشکسالی و حوادث غیر مترقبه! این نقض غرض است که دارد تالاب خشک میشود و ما مثلاً آن را احیا کنیم؛ نه تنها که این را خشک میکنیم، احیایش هم نمیکنیم و تازه سمیاش هم میکنیم! خیلی ناراحت کننده است که بگویم دانشگاههای دنیا سر قضیه بایوجمی گفتهاند که مسئله ورود بایوجمی به تالاب انزلی مثل واقعه "چرنوبیل" میماند! مثل این میماند که ما داریم در تالاب انزلی بمب شیمیایی استفاده میکنیم؛ همه جامعه علمی داخلی و متخصصهای محیط زیست، شیمی، سرطان شناسی، گوارش و پزشکی صدایشان درآمده است؛ بعد نماینده های مجلس کجا هستند؟! جامعه علمی خود را به در و دیوار زده است اما صدا از اینها در نمیآید؛ هم سیاستگذاریها، سیاستگذاریهای درستی نیست و هم متأسفانه مجلس جای احزاب شده است؛ احزاب بشینند سهمهای خودشان را با هم تبادل کنند و متأسفانه چیزی به نام "استیضاح" دارند؛ انتظار من این بود که درباره فجایعی که در حوزه و عرصه بزرگ طبیعت اتفاق افتاده، حداقل یک سؤال از رئیس جمهور پرسیده شود؛ برای هیچ کدامشان مسئله محیط زیست مهم نبود که یک سوال از رئیس جمهور بپرسند.
مجلس برای ورود به پروندههای مختلف نگاه میکند به موجی که بین افکار عمومی و کف جامعه ایجاد میشود یعنی اگر این موج مردمی را نبیند، ورودی هم نمیکند! به نظر شما این معضل را چگونه باید حل کرد؟
متأسفانه از مجلس اول تا به مجلس دهم رفتهرفته به جایی رسیدیم که مجلس عملکرد فعال در حوزه خودش نداشته باشد، درد است؛ مجلس اگر مقهور سیستمهای رسانه ای شده باشد واکنش به قانون گذاری میکند، اما اگر مقهور رسانهها نشده باشد کاملاً منفعل است؛ اسم این مجلس نیست، اسم این را می گذارند "موج گرایی"، میگذارند "کار رسانهای"؛ مجلس رسانهها بوده است نه مجلس مردم ایران.
بحث شأنیت و بحث قانونگذاری خود مجلس باید به گونهای باشد که به رسانهها خوراک بدهد و آنها را مدیریت کند؛ در حال حاضر بر عکس است و این رسانهها هستند که مجلس را مدیریت میکنند؛ در همه حوزهها هم مانند "برجام"، "اف ای تی اف"، "توافق پاریس"، مسئله همین "بایوجمی"، "پالرمو" و غیره این رسانهها هستند که عقلانیت و تصمیمگیریهای مجلس را تحت شعاع قرار دادند؛ این خیلی بد است که خود مجلس شورای اسلامی ایران باید در راس امور باشد، در لایههای پایین رسانهها بسته میشود؛ مجلس باید به جایگاه خود که مفهوم نماینده ملت بودن و راس امور بودن است، بازگردد؛ مسئله دوم این است که مردم مطالبه نمیکنند.
حتماً مدیریت کشور با حضور فعال و موثر مردم باشد؛ اگر مردم همراهی نکنند مدیریت صحیح اتفاق نمیافتد؛ متأسفانه طی سالهای اخیر حد انتظار مردم از محیط زیست را به اندازه یک برگ درخت و سگ و گربه بازی تقلیل دادهاند؛ من فکر میکنم که عامدانه این کار صورت گرفته است که سطح مطالبات مردم را در حد سگ گردانیها و مناقشات دسته چندم بی ارزش کاهش دهند؛ چرا این کار اتفاق میافتد؟ چون ما آگاهی بخشی درستی به مردم انجام ندادهایم و نگفتیم که اگر هوا آلوده شد چه اتفاقی برای تو خواهد افتاد! تاکنون به مردم خوراک و آموزش درست رسانهای بابت گره خوردن سلامت محیط زیست ندادهایم؛ فقط به عارضه چسبیدهایم و علت چرایی را به مردم توضیح ندادهایم؛ ایناها تا حدی برمیگردد به نقشههایی که سر مردم را گرم کنیم، آگاهی بخشی درستی انجام ندهیم تا مردم از ما مطالبه نکنند؛ من مدیر محیط زیست، من وزیر بهداشت پس فردا خیالم راحت باشد و پاسخگوی جدی به مردم نباشم.
بارها گفته شده که اول روشنگری کنید و بعد مطالبه گری و این حرف بسیار درست است؛ اما چقدر در حوزههای سلامتی مردم خصوصاً و حوزههای محیط زیست به مردم آگاهی درستی دادهاند! یک کمپینی راه میاندازند و سر مردم را با مسئلههای سطحی به ظاهر محیط زیستی گرم میکنند؛ بنابراین آن آگاهی بخشی باید حتماً صورت گیرد؛ وظیفه ما این است که باید طوری انتخاب کنیم، طوری ورود کنیم که مجلس ما مجلس متخصصی باشد؛ مجلس منتظر نباشد که مثلاً من کف مطالباتم چه است و مجلس بخواهد رسانهای طور و کاملاً جوگیرانه آن را پیگیری کند؛ امیدوارم که با انتخاب درست هر آنچه که تصمیم سازی های غلط است تمام شود و مردم با یک بینش صحیحی به نمایندگان رای دهند تا نظارهگر مطالبات و پیگیری نماینده مربوطه در حوزههای مربوط به سلامت مردم و کشور باشیم.
آیا علت اینکه تا به امروز مجلس شورای اسلامی در ادوار مختلف از چهرهها و متخصصان حوزه محیط زیست خالی بوده، به این دلیل نبوده که هنوز بسیاری از مردم، حوزه محیط زیست و مسائل مبتلابه آن را حوزهای "لوکس" تصور میکنند و متوجه اهمیت و ارتباط این حوزه و ارتباط تنگاتنگ مسائل محیط زیستی با معیشت، اقتصاد و سلامت خود نیستند؟!
بله متأسفانه! مردم ما هنوز محیط زیست را یک حوزه لوکس میدانند در حالی که اصلاً اینگونه نیست و در بسیاری از موارد محیط زیست علت تمام اتفاقات ناگواری است که ما امروز در زندگی روزمره با آنها مواجه هستیم.
در کشورهای پیشرفته محیط زیست گراها، میتوانند با قدرتی که دارند حاکمان را تغییر دهند اما در ایران اهمیت لازم به مسئله محیط زیست داده نمیشود؛ در این وضعیت مردم چندان مقصر نیستند زیرا مسئولان نتوانسته اند برای مردم جا بیندازند که اگر محیط زیست خراب شود اقتصاد کشور هم دچار مشکل میشود و در نقطه مقابل اگر به محیط زیست توجه شود اقتصاد جامعه نیز روزهای خوبی را خواهد دید؛ هر قدر که در جامعه ای میزان تخریب محیط زیست بالاتر باشد میزان فقر نیز تشدید میشود، این یک شاخص علمی پذیرفته شده در دنیاست.
متأسفانه در سال های اخیر در حوزه محیط زیست فقط به یک سری مسائل سطحی پرداخته ایم و برای مردم توضیح نداده ایم که اگر محیط زیست و سرمایه های ملی مورد تخریب قرار بگیرند چه خسارات زیانباری در انتظار جامعه است؛ آسیب های اجتماعی، مهاجرت، گسترش فقر و... از جمله خسارات بی توجهی به محیط زیست است؛ ما معمولاً پس از اینکه اتفاقات تلخی همچون سیل و سایر بلایای طبیعی رخ میدهند به فکر مدیریت بحران میافتیم، در صورتی که باید پیش از این اتفاقات هوشیاری به خرج دهیم و دلایل آن را بررسی کنیم و آن را به اطلاع مردم برسانیم؛ در 2 دهه اخیر تنها 10 درصد از بودجه وزارت جهاد کشاورزی به آبخیزداری تخصیص پیدا کرده و این یک فاجعه است؛ به نظر من مجلس شورای اسلامی نیاز به یک انقلاب محیط زیستی دارد، درست است که مجلس باید قانون گذاری کند اما امروز ما نیاز به "قانون برداری" داریم؛ مثلاً قانون حفاظت از محیط زیست باید اصلاح شود و یک بند از این قانون(بند 7) که در تناقض با اصل پنجم قانون اساسی است باید به طور کامل برداشته شود؛ طبق قانون اساسی هیچ مسئولی در هیچ شرایطی حق ندارد تصمیمی بگیرد که به محیط زیست لطمه وارد کند اما در حال حاضر رئیس جمهور، معاونان و حتی فرمانداران میتوانند نظر شخصی خود را اعمال کنند؛ متأسفانه مجلس در دوره های اخیر اصلاً به شیوه اجرای این قانون ورود نکرده است.
نمایندگان مجلس باید بدانند که هر تصمیم آنان نه فقط در حوزه انتخابیه و شهرشان بلکه در کل کشور تأثیر میگذارد، این تأثیر تنها محدود به حال نیست و آیندگان نیز تحت تأثیر این تصمیمات قرار خواهند گرفت؛ اگر نماینده ای از اهمیت تصمیمات مجلس آگاه نیست حق ندارد کرسی نمایندگی را اشغال کند؛ در مجلس دهم شاهد تقلیل مسائل ملی به مسائل قومی و منطقه ای بودیم و کشور از اینگونه اشتباهات برخی از نمایندگان ضرر کرد؛ اگر چهره های متخصص که بینشی همه جانبه نگر نسبت به مسائل مختلف دارند به مجلس ورود پیدا کنند می توانند شرایط را تغییر دهند. چرا باید هزینه ناکارآمدی ها و بی تدبیری های مسئولان را مردم بپردازند!
توسعه متوازن مسئله بسیار مهم کشور ماست، توسعه متوازن یعنی یک شهرستانی باید از همه شاخص های رفاه، سلامت و اقتصادی که یک تهرانی برخوردار است برخوردار شود؛ توسعه باید مبتنی بر استعدادهای جوانان باشد نه اینکه با بی تدبیری آنها را به سمت مشاغل کاذب سوق دهیم؛ نماینده مجلسی که امروز در تهران مینشیند و بدون علم و آگاهی و تخصص و تعهد برای همه مردم تصمیم میگیرد در مجلس آینده جایی نخواهد داشت؛ مردم از شعارهای پوچ نمایندگان خسته شده اند و در مجلس بعدی تخصص، تعهد، عمل گرایی و شفافیت حرف اول و آخر را میزند.