به گزارش حلقه وصل به نقل از الجزیره پیش از پایان دوره قدرت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و در کنار آن «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی٬ آنها در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ بخش سیاسی طرح موسوم به صلح آمریکا در خاورمیانه را تحت عنوان « معامله قرن» به نمایش گذاشتند.
این طرح ظاهرا به اعتبار یک توافق میان طرف فلسطینی و صهیونیستی٬ با عنوان معامله قرن شناخته شده؛ اما نتیجه آن به این صورت بود که ما اکنون در برابر یک طرح یکجانبه آمریکایی که سازماندهی کننده آن یک تیم با روابط بسیار نزدیک با جناح راست اسرائیل است٬ قرار گرفتهایم.
در این راستا ۵ سوال درباره گذشته و حال و آینده معامله قرن مطرح میشود:
۱-چرا معامله قرن دراین زمان اعلام شد؟
«دیوید فریدمن» سفیر ایالات متحده در سرزمینهای اشغالی وعده داده بود که قبل از پایان سال ۲۰۱۹ جزئیات معامله قرن اعلام خواهد شد؛ اما موکول شدن زمان آن به اواخر اولین ماه ۲۰۲۰ به گفته تعدادی از منابع٬ در نتیجه خلاءسیاسی موجود در حاکمیت صهیونیستی بر اثر حالت فروپاشی آن در دسامبر ۲۰۱۸ و عدم موفقیت صهیونیستها در تشکیل کابینه در دو دوره انتخابات٬ اتفاق افتاد.
اما علت اعلام جزئیات معامله قرن در این زمان تنها به این عامل باز نمی گردد؛ مجموعهای از عوامل داخلی مربوط به بحران وضعیت سیاسی «دونالد ترامپ» و «بنیامین نتانیاهو» مهم ترین علت این امر است.
در این راستا «سامی العریان» مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور بینالمللی تاکید کرد که دلایل زمانبندی اعلام معامله قرن از یک سو مربوط به وضعیت ترامپ است که در معرض تهدید عزل و برکناری بوده و میخواهد با تحریف مباحثات٬ جلوی این تهدید را بگیرد. العریان ادامه داد که این زمانبندی همچنین از سوی دیگر به شرایط نتانیاهو که به دنبال نجات از اتهام فساد در میان صهیونیستها بوده و احتمال شکست وی در انتخابات آینده نیز وجود دارد٬ بر میگردد؛ نتانیاهو میخواهد در انتخابات پیش رو چیزی برای ارائه کردن داشته باشد.
۲-ابعاد و اهداف سیاسی معامله قرن چیست؟
دولت آمریکا عهده دار سیاست خارجی طرح معامله قرن بوده و رفتارهای سیاسی آن در خصوص این طرح مبهم است؛ به این صورت که به شکل تدریجی از جزئیات آن رونمایی کرده و پیش از اعلام رسمی آن٬ از طریق تحمیل مجموعهای از واقعیتها روی زمین در رابطه با موضوعات اصلی این طرح همچون موضوع قدس اشغالی و آوارگان و مرزهای فلسطین و بحث حاکمیت و... که به عنوان مسائل راه حل نهایی شناخته میشود٬ یک محیط خالی و مناسب برای ارائه این طرح خود ایجاد کند.
این یک تصویر قبلی از شکل رویکرد آمریکا و طرز تفکر دولت ترامپ درباره مسئله فلسطین بود که در هماهنگی کامل با چشمانداز جناح راست صهیونیستی صورت گرفته است.
کاخ سفید پس از اعلام طرح موسوم به معامله قرن٬ یک چشمانداز مفصل در ۱۸۱ صفحه درباره آن مطرح کرد که به دو بخش مجزا تقسیم شده و بخش اول در یک چارچوب سیاسی شامل ۲۲ بخش و قسمت دوم آن هم در چارچوب اقتصادی این طرح است که البته این بخش قبلا منتشر شده بود.
با یک بررسی و ارزیابی دقیق در معامله قرن متوجه میشویم که این طرح به شکل روشن و بارز از همه منابع سیاسی سنتی در راستای سازش میان طرف صهیونیستی و فلسطینی تجاوز کرده؛ منابعی مانند قطعنامههای سازمان ملل٬ توافق اسلو٬ طرح سازش عربی و سایر معاهدههای منعقد شده میان سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی که این امر نشاندهنده یک کودتای آمریکایی در مسیر سازش میان این دو طرف ضد آرمان فلسطین از دهههای گذشته است.
این موضوع همچنین طبق گفته تعدادی از ناظران٬ یک کودتای بینالمللی در سازوکارهای برخورد با موضوعات مربوط به درگیریهای میان فلسطینیها و صهیونیستهاست که به سمت مسیر تحمیل یکجانبه این طرح حرکت میکند.
طرح موسوم به معامله قرن بر اساس بندهای آن که یک طرح یکجانبه و کاملا ضد فلسطین و آرمان آن است٬ تنها در محدوده موضوعات مربوط به فلسطین منحصر نشده و تاثیرات آن در همه خاورمیانه به ویژه در عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به وضوح قابل مشاهده است.
دولت آمریکا در ابتدای سال ۲۰۱۹ تلاش زیادی کرد تا «کنفرانس ورشو» (این کنفرانس از جانب آمریکا و به ادعای آن با هدف صلح در خاورمیانه طی روزهای ۱۳ و ۱۴ فوریه در لهستان برگزار شد) که در اواسط فوریه این سال با حضور تعدادی از کشورهای عربی که روابط خود را با رژیم صهیونیستی علنی نکردهاند برگزار شد٬ به موفقیت برسد.
در این راستا مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور بینالمللی معتقد است که هدف نهایی آمریکا از ارائه این طرح موهوم به صلح خود٬ به شکل بارز و آشکار حذف کامل مسئله فلسطین است که در چارچوب آنچه موسوم به حل نهایی موضوع قدس اشغالی٬ آوارگان٬حق بازگشت ٬حاکمیت ٬مرزها شهرکسازی و عادیسازی است٬ گسترش مییابد. به گفته العریان درواقع آمریکا به دنبال حل این مسائل به شکل یکجانبه و در راستای منافع رژیم صهیونیستی است.
۳-نقش بخش اقتصادی در معامله قرن چیست؟
اما بخش اقتصادی طرح معامله قرن در تاریخ ۲۵ و ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹ تحت عنوان «صلح برای اقتصاد» در کنفرانسی که در «منامه» پایتخت بحرین برگزار شده بود مطرح شد. کشورهای بزرگی همچون روسیه و چین این کنفرانس را تحریم کرده و همانطور که پیش بینی می شد٬ کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در آن مشارکت داشتند.
هزینه این چشمانداز اقتصادی آمریکا در طرح موهوم به صلح خود٬ ۵۰ میلیارد دلار برآورد شده بود که طبق این طرح باید در مدت ۱۰ سال میان فلسطینیها و مصر و اردن و لبنان (که مسئول اسکان آوارگان فلسطینی میشدند) تقسیم شود.
اساس بخش اقتصادی این طرح که در مسیر برنامهها وپروژههای آمریکایی-صهیونیستی است٬ در راستای تحقیر ملت فلسطین و کشورهای عربی اطراف آن بوده و البته آمریکاییهای سازماندهی کننده این بخش٬ نسبت به ماهیت درگیری میان فلسطینیها با رژیم صهیونیستی نادان هستند که گمان میکنند٬ با دادن وام و اجرای پروژههای موسوم به توسعه در سایه وخامت اوضاع انسانی فلسطینیها٬ میتوانند آنها را به سمت پذیرش این طرح سوق دهند.
یکی از بزرگترین شکافهای موجود در این طرح٬ مربوط به چگونگی اجرای این چشمانداز است؛فلسطینیها چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری باید با آن موافقت کنند که این امر محال بوده و ملت فلسطین آن را رد میکنند. همچنین شاخصهایی مبنی بر احتمال پذیرش این طرح از سوی فلسطینیها نیز وجود ندارد و علاوه برآن نمی توان این طرح را بدون وجود ثبات سیاسی اجرا کرد. بنابراین طرح معامله قرن این شرایط را تحت شعاع قرار داده و منجر به افزایش تنش ها خواهد شد.
۴-واکنش فلسطینی ها به معامله قرن چیست؟
کاملا مشهود است که همه طرفهای فلسطینی مخالف این طرح بوده و کاملا آن را رد میکنند و از همه طرفهای منطقهای و بینالمللی خواسته اند تا موضع مخالف با معامله قرن اتخاذ کنند. در سایه این اتفاق نظر برای رد معامله قرن٬ اشتیاق و موضع مثبت برخی کشورها نسبت به این طرح که در یک فضای بیپرده و البته با حضور سفیران سه کشور عربی (امارات و عمان و بحرین) برگزار شد٬ کم خواهد شد.
در همین راستا «ابومازن» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین پس از اعلام معامله قرن٬ طی یک سخنرانی اظهار داشت :«قدس فروشی نیست و معامله توطئه آمیز شما اجرایی نخواهد شد و ملت فلسطین آن را رد میکند. حقوق اسرا و مجروحین ما حفظ خواهد شد و هیچکس آن را معامله نخواهد کرد.»
همچنین «باسم نعیم» از رهبران جنبش حماس نیز اعلام کرد که حماس از زمان مطرح شدن این طرح در دو سال قبل٬ موضع خود را در رد آن اعلام کرده و علت امر آن است که :
۱-این طرح٬ حقوق اصلی ملت فلسطین در استقلال و تعیین سرنوشت و حق بازگشت آوارگان را از آنها سلب میکند.
۲-هرگونه چشمانداز و امید در احتمال حل درگیریها با روشهای سیاسی و بر اساس قانون بینالمللی عادلانه در حق ملت فلسطین از میان میرود.
۳- امنیت و صلح بینالمللی با نقض قانون بینالمللی و استناد به افسانهها و اساطیر تورات برای حل درگیریها٬ در معرض تهدید قرار گرفته و به قانون جنگل و آشوب باز میگردیم.
در سطح ملی نیز همه گروههای فلسطینی در شکست دادن معامله قرن اتفاق نظر داشته و معتقدند که فلسطینیها باید گامهای عملی خود را با هدف آزادی از همه توافقهای پیشین که موسوم به صلح میان طرف صهیونیستی و فلسطینی هستند مانند توافق اسلو و بندهای امنیتی و اقتصادی آن دنبال کرده و برای متوقف کردن فوری هماهنگی امنیتی برخی با صهیونیستها اقدام کنند.
فلسطینیها همچنین تاکید دارند که باید بر سر یک رهبری واحد که یک استراتژی ملی برای بازگشت وحدت و تقویت مقاومت ترسیم کند به توافق برسند.
سامی العریان نیز معتقد است که شکست دادن معامله قرن با وحدت فلسطینیان آغاز میشود؛ بنابراین میتوان گفت که اصلیترین چالش پیشروی تاثیر تحرکات فلسطین و رساندن این تحرکات به مرحله عمل٬ اختلاف و عدم هماهنگی و ثبات تصمیمگیری در سطح سیاسی فلسطین است.
۵-سناریوهای پیش روی آینده معامله قرن کدام است؟
درحال حاضر ۳ سناریو را میتوان برای آینده معامله قرن پیشبینی کرد:
-سناریوی اول این است که طرح معامله قرن موفق به جلب اعتماد فلسطینیان برای بازگشت به میز مذاکره شود که البته این سناریو بسیار ضعیف است؛ چرا که فلسطینیها همچنان با توجه به شرایط و بندهای مطرح شده در این طرح و به ویژه بند مربوط به دولت مجمع الجزایری فلسطین و یا خلع سلاح حماس و جنبش جهاد اسلامی و البته سایر بندهایی که تماما به نقض حقوق ملت فلسطین اشاره دارد٬ به رد معامله قرن و نیز رد ورود به مذاکرات در این خصوص ادامه خواهند داد.
-سناریوی دوم درباره شکست کامل این طرح در تحقق اهداف کلی و جزئی آن است؛ زیرا آسیبهایی که در حال حاضر هم به مسئله و آرمان فلسطین وارد شده٬ در نتیجه تحمیل یک سری واقعیتها بر روی زمین و نیز تلاش برخی کشورهای عربی برای ادغام حاکمیت صهیونیستی در محیط منطقهای به اضافه برخی تغییرات در مواضع کشورهای عربی و منطقهای و بینالمللی در هماهنگی با موضع آمریکا ضد مسئله فلسطین بوده است.
-سناریوی سوم که محتملترین سناریو به شمار میآید٬ به شکست جزئی این طرح و عدم موفقیت در اجرای جزئیات آن در سایه ادامه موضع یکپارچه فلسطین در رد معامله قرن و تلاش عملی برای شکست آن اشاره میکند. علاوه بر آن تنظیم و طراحی شتابزده بندهای این طرح منجر به بروز هرج و مرج در مرحله اجرایی آن شده و نیز برای دولت آمریکا بسیار دشوار است که آنها را بازنویسی کند.