حلقه وصل: نعمتالله سعیدی/ در جمهوری اسلامی عادت کردهایم که نزدیک برگزاری هر انتخاباتی، یک سری از موارد دوباره تبدیل به بحث روز شود. مثلا در تمام طول ایام سال مهمترین موضوعی که مردم به آن بسیار اهمیت میدهند اخبار اختلاسها و فیشهای حقوق نجومی و کلا بازتاب مفاسد و جرایم اقتصادی است. به عنوان مثال، کوچکترین خبری مبنی بر اختلاس یک رئیس بانک فورا در سطح وسیعی باز نشر میشود و تقریبا همه از بیکاری و گرانی و موارد اقتصادی بحث میکنند.
اما همزمان با نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری معمولا بحثهای فرهنگی پررنگ میشود و مواردی چون گشت ارشاد و قانون حجاب و آزادیهای شهروندی و ... نقش تعیینکنندهای پیدا میکند! تا جایی که انگار مردم ایران هیچ مشکلی ندارند غیر از لزوم برخورد با «سختگیریهای افراطی» در مورد حجاب و غیره.
همه میپرسند، چه ضرورتی دارد که حالا یک دختر خانم چند تار مویش بیرون از روسری ماند، فورا گشت ارشاد بیاید و همان جا گردنش را بزند؟! چرا باید سر تمام چهارراهها بدحجابها را شلاق بزنند و سیخ داغ در چشمهایشان فرو کنند؟! این صحنههای خشن آیا به اسلام رحمانی صدمه نمیزند و مردم را از دین زده نمیکند؟!
چرا صدا و سیمای خودمان را کنترات ندهیم به صدای آمریکا و شبکههایی مثل من و تو؟! آیا مخالفان حق ندارند روزی هشت وعده به تمام مقدسات انقلاب و اسلام فحشهای ناموسی بدهند؟! پس آزادی بیان یعنی چه؟! چه فایدهای دارد که گاهی تیتر اول 60 – 70 درصد نشریات رسمی داخل کشور دقیقا همان مواضع براندازانی باشد که وقت و بیوقت در خیابانها جمع میشوند و برای اینکه حوصلهشان سر نرود چند پمپ بنزین هم آتش میزنند!؟ بگذریم...
همچنین مناقشه در نظارت استصوابی نیز یکی از آن مواردیست که غیرممکن است انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک باشد و تبدیل به بحث روز نشود! خلاصه حرف منتقدین نیز این است که نظارت استصوابی مساوی است با دیکتاتوری...
خلاصه حرف زیاد است و فرصتمان کم. اجمالا فقط عرض میکنم که اگر بخواهید بدانید چرا در بسیاری از روایات «حیا» و «ایمان» را لازم و ملزوم یکدیگر و از یک جنس دانستهاند، پیشنهاد میکنم به عنوان یک حزبالهی در فضای مجازی با افراد ضدانقلاب و یا بیدین گفتگو کنید! قطعا مفهوم سخن قبلی را با تمام وجودتان درک و احساس خواهید کرد...
***
برخی از گفتگوهایی که در ادامه میآید پیاده و تخلیص شده چند وویس است. البته با توجه به حجم مطالب و متنها تمام بحث در یک نوبت قابل ارائه نبود. مثلا فرصت نبود اشاره کنیم که: در کدام نظام سیاسی مردمسالارانه، خود کسانی را که بناست توسط مردم انتخاب شوند، ناظر اصلی همان انتخابات میکنند؟!
فعلا گلچین شده بخشهای مهمتر را در این مطلب تقدیم میکنیم.(طبق معمول، بسیاری از توهینهای طرفین مخالف قابل انتشار نبوده و حذف شدهاند. بحث از آنجا آغاز شد که نگارنده متنی را در کانال شخصی خود قرار داد).
*** *** ***
قطعا در تمام ایام سال، بازتاب و ضریب دادن و اعتراض به وجود مفاسد و رانتخواری و خیانت مسئولان و فیشهای نجومی و ... یکی از مهمترین پروژه های رسانه ای دشمنان نظام است.
دشمنانی که تلاش میکنند با حداکثر توان این موارد را به ذهن و قلب مخاطبان خود پمپاژ و فرو کنند.
ضمنا همه میدانیم که نوع رویکرد بازتاب چنین مفاسدی دعوت و مطالبه برای اصلاح نیست. بلکه اتفاقا و دقیقا ماجرا برعکس است! یعنی دعوت به ناامیدی و القای این مطلب که درست شدن این وضعیت غیر ممکن است...
و ظاهرا افکار عمومی نیز از این ماجرا استقبال کرده و کوچکترین اخبار راست و دروغی را که از این جنس بشنوند و ببینند ، برای یکدیگر بازنشر میکنند.
و شاید برخی تصور میکنند سواد سیاسی یعنی همین اطلاع از مقدار دزدیها و مفاسد! و ظاهرا هر کس موارد بیشتری را بتواند اسم ببرد ، سیاستمدارتر است!
در بدترین حالت ، بیایید فرض کنیم این حرفها درست است! از این بیشتر که نیست؟!
نتیجه طبیعی و منطقی این وضعیت چیست؟ و مهمترین کاری که باید در این زمینه انجام داد کدام است؟
شما وقتی در تمام ایام سال میشنوید کلی مسئول خائن و فاسد داریم ، نخستین راهکاری که به ذهن تان میرسد چیست؟
آیا تمام ملت قهرمان و شهید پرور ما دزد و خائن تشریف دارند؟
یا مشکل اینجا ست که گزینش و انتخاب مسئولان نظام مشکل دارد؟!
مگر غیر از این است که باید مطالبه تمام جامعه برخورد با این موضوع باشد؟
مگر غیر از این است که از نهادهای حکومتی بخواهیم در انتخاب و گزینش کسانی که بنا ست مسئولیت های خطیر را در این کشور اشغال کنند ، حداکثر سختگیری را انجام دهد؟!
مگر غیر از این است که توقع داشته باشیم در نظارت و انتخاب این طیف حداکثر دقت صورت گیرد که افراد خائن و فاسد وارد نظام نشده و پستهای حساس را اشغال نکنند!؟
اعتراض به نظارت استصوابی شورای نگهبان چقدر با این این موضوع اخیر سازگار است؟!
آیا دقیقا در خلاف جهت موارد قبلی نیست؟!
منتقدان نظارت استصوابی به تساهل و عدم سختگیری شورای نگهبان اعتراض دارند ، یا دقیقا برعکس!؟
چطور رسانه ها و تریبون هایی که همواره اصرار دارند تعداد زیادی از مسئولان نظام فاسد هستند ، درست در مقاطع انتخابات به نظارت و سختگیری نهادی اعتراض دارند که کارش همین است؟! و اتفاقا یکی از مهمترین ملاک و معیارهای گزینش آن همین پاک دستی و دوری از شائبه ی فسادهای اقتصادی است...
این دو رویکرد رسانه ای چطور با هم جمع میشوند؟!
چون اگر این دو مواضع را با هم جمع کنیم ، نتیجه این میشود: بسیاری از مسئولان نظام فاسد هستند. اما برای انتخاب آنها چرا سختگیری میکنید؟
چرا به هر کسی که نامزد انتخابات میشود اعتماد نمیکنید؟!
کسی پاسخی برای این تناقض دارد؟!
*** ***
کیوان:
جناب سعیدی خوشامد میگویم به شما.
بفرمایید دفاعیات خودتان را از این متن خودتان و قانون مضحک و دیکتاتورانه نظارت استصوابی شروع کنید.
سعیدی:
سلام بر همگی و عرض ادب خدمت جناب کیوان. ممنونم از دعوت تان و امیدوارم بحث خوبی داشته باشیم.
قاعدتا کسانی که منتقد نظارت استصوابی هستند باید از ابتدا طرح مساله کنند. وگرنه «مضحک» این است که بنده به عنوان مدافع، پاسخ نقدهایی را بدهم که هنوز مطرح نشده!
اما حسب الامر ملوکانه شما (!) بنده جمع بندی مختصری از بحث قبلی را تقدیم میکنم. موافق ید؟
فرید:
مضحک خودتی و اون ... رهبر {توهین به مقدسات انقلاب و اسلام}
کیوان:
جناب سعیدی! هروقت دفاعیات شما تمام شد قطعا نقدها نیز مطرح میشود. بفرمایید جمع بندی خودتان را ارائه کنید.
سعیدی:
قاعدتا دفاعیات یک متهم بعد از تفهیم اتهام است! شما باید بفرمایید چه نقدی به نظارت استصوابی یا متن بنده دارید که بنده هم آنها را توضیح بدهم.
کیوان:
چه دفاعی از قانون دیکتاتوری نظارت استصوابی دارید آقای سعیدی؟! تعجب میکنم از شما که میخواهید از آن دفاع کنید!
شما ادعا دارید نظارت استصوابی درست است ، نه ما! بنابراین خودتان هم باید ادعایتان را ثابت کنید گرامی!
سعیدی:
موضوع این نیست که بنده نخواهم از نظارت استصوابی دفاع کنم. منظور این است که ابتدا باید مخالفان بگویند چه نقدی دارند ... تا مدافع توضیح بدهد.
مثلا شما تا به حال دیده اید کسی یک روز صبح سرش را بیندازد پایین و برود دادگاه کیفری و شروع کند به توضیح دادن اینکه من قاتل نیستم؟! من دزد نیستم!
اما برای اینکه بحث بهتر و سریعتر باز شود ، بنده با اجازه شما و اعضای گروه توضیحات مقدماتی خودم را ادامه میدهم.
اگر از بین مخالفان هم یک نفر نماینده شود ، بحث بهتر جلو میرود. موافق ید؟
کیوان:
بفرمایید.
سعیدی:
ممنون. موضوع: شورای نگهبان و نظارت استصوابی
میدانیم اختلاف نظر در این موضوع یکی از موارد بسیار شایع است. به این عنوان که:
1- از نظر قانون گذاری اساسش مورد نقد است. یعنی مشروعیت ندارد. (مشروعیت به معنای جمع عقلانیت و مقبولیت.) چه بگوییم عقلانی نیست و چه بگوییم مقبول نیست.
برخی بیشتر روی غیر عقلانی بودن آن مانور میدهند و برخی آنرا غیر مقبول میدانند. به این معنا که متن قانون اساسی و آن چیزی که به تصویب رسیده (تصویب شدن در اینجا به معنای همان مقبولیت یافتن) این گونه نبوده است.
به عبارت دیگر: شورای نگهبانی که بنا ست بر تفسیر از قوانین اساسی نظارت داشته باشد ، خودش در درک وظایف خودش ناتوان است! (طنز جالبی در اینجا ست که امیدوارم بهتر باز شود)
2- باعث شکل گرفتن دیکتاتوری در کشور شده است. و تمام انتخاباتها زیر سوال است (یعنی مشروعیت دارد اما یک نوع مشروعیت دیکتاتورانه)
3- و برخی نیز (با وجود موافقت با این نوع از نظارت) در عمل آن را ناموفق میدانند...
(یعنی توقع دارند شورای نگهبان بیشتر سخت گیری کند)
مشکل نظارت استصوابی در افکار عمومی
الف) تصور رد صلاحیت بر اساس گرایش سیاسی اعضای شورای نگهبان
ب) مهندسی انتخابات
تا اینجا نکته ای هست؟
کیوان:
خب پاسخ خودتان به این نقدها چیست؟ البته نقد ما خیلی جدی تر از اینها ست...
مخوصا خود مجلس خبرگان
سعیدی:
پاسخهای مقدماتی:
سوال: شما یک نظام و حکومت مردمسالار (اعم از دمکراسی دینی و غیر دینی) سراغ دارید که بر صلاحیت نامزدهای انتخاباتی (از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس و ...) نظارت نکند؟؟
یعنی هر کسی با هر پیشینه و طرز فکری بیاید و مثلا کاندید ریاست جمهوری شود!؟
پاسخ: خیر. هیچ نظامی چنین کاری نمی کند.
کسی هست ادعایی غیر از این داشته باشد؟ {بیشتر از ده دقیقه میگذرد و کسی پاسخ نمیدهد}
سعیدی:
در بحثهای قبلی موضوع نفوذ مطرح شده بود. پرسیدیم آیا هر نظارتی مساوی با اعمال نفوذ در جهت منافع شخصی و حزبی ست؟
پاسخ: قطعا خیر. یعنی احتمال این وجود دارد که گاهی در نظارت اعمال نفوذ شود. اما هر نظارتی اعمال نفوذ نیست...
(مثلا هر تربچه ای گیاه است. اما هر گیاهی که تربچه نیست!)
آیا سیستمی قابل تصور هست که کلا احتمال «نفوذ در جهت منافع شخصی و حزبی» را از جانب نهاد نظارتی به صفر برساند؟؟ پاسخ: خیر . چنین ایده الی ممکن نیست. (چون نهایتا ناظران انسان هستند و جایز الخطا و ... معصوم از کجا بیاوریم برای نظارت؟؟ ملاک و معیارهای نظارت نیز بیشتر کیفی ست. کمیت پذیر نیست...)
پس جمع بندی بنده تا اینجا:
1- در هر نطام مردم سالارانه ای وجود یک نهاد نظارتی ضرورت دارد. موافق ید؟
2- و در هر نظام ... احتمال خطا ممکن نیست به صفر برسد. (چون چنین چیزی یک ایده ال تقریبا غیر ممکن است) موافق ید؟
3- هر نظام مردم سالارانه ای با توجه به مفاهیم، ارزشها و مبانی خود، حداکثر تلاشش را می کند که نهاد نظارتی به ایده ال های آن نظام فکری و سیاسی نزدیکتر باشد. (یعنی رابطه یک نظام سیاسی با ملاکهایی که دارد. این محور خیلی مهم است) موافق ید؟
4- می ماند این موضوع که: حالا نهاد نظارتی در نظام جمهوری اسلامی ساختارش چیست و چه مشکلاتی دارد؟
فرید:
اولا گفتم مضحک و مسخره خودتی و هفت جد و آبادت...
روشن شد؟!
شما چرا تمام مردم رو مث خودتون بی شعور فرض میکنید؟ چرا شورای نگهبان اجازه نمیده آزادانه همه کاندید بشن و مردم خودشون انتخاب کنند؟
سعیدی:
اولا موضوع نظارت را نیز قطعا نمیتوان به خود رای دهندگان سپرد. این میشود «دور» باطل. درثانی از بین قوای سه گانه، قوه مجریه و قوه مقننه هم توسط مردم انتخاب میشوند.
(نمیشود موضوع نظارت را به نهادهایی سپرد که خودشان باید توسط مردم انتخاب شوند و مستقیما در این ماجرا ذی نفع هستند)
در نظام ما (بدون اینکه قانون گذاران اولیه بدانند بناست از این به بعد چه کسانی رهبر یا عضو مجلس خبرگان و ... شوند. که بعدا بیشتر توضیح میدهیم) این گونه قانون را گذاشته اند که به 12 فقیه و حقوقدان شورای نگهبان... زیر نظر رهبری که او هم توسط دهها مجتهد فقیه اسلام شناس مجلس خبرگان (تا حد ممکن بدون سابقه کیفری و شهرت به فسق و فساد و ... عادل و معتقد به اسلام و ...) نظارت میشود ، بهتر و بیشتر میتوان اعتماد کرد.
یعنی مورد وثوق ترین نهاد را برای نظارت و صیانت از انتخابات در نظر گرفته اند.
تا اینجا مطلبی هست؟
کیوان:
مطالب تان اگر تمام نشده فعلا ادامه دهید
سعیدی:
ممنون. پس شورای نگهبانی که:
1- از بین نهادهای موجود، کمترین نفع و ضرر را نسبت به مثلا رئیس جمهور شدن یک شخص یا جریان داشته باشند. (چون انتخاب اعضای این شورا را نهادهای دیگری تعیین میکنند و شکست یا پیروزی مثلا یک نامزد یا جریان سیاسی، کمترین سود و زیان را متوجه آنان خواهد کرد_ برعکس بسیاری از نظامهای دیگر... که ممکن است نهاد نظارت کننده حتی غیر مستقیم ذی نفع باشد.)
پس عملا اینکه چه کسانی بنا ست رئیس جمهور یا نماینده مجلس شوند، تقریبا هیچ سود و زیانی را متوجه اعضای شورای نگهبان نمیکند. مثلا اگر تمام مجلس و دولت نیز در جمهوری اسلامی اصلاح طلب شوند یا اصولگرا ، تقریبا هیچ تفاوت خاصی به حال اعضای شورای نگهبان نخواهد کرد.
اما مثلا اگر بنا بود یکی از نهادها یا وزارتخانه های تحت امر دولت یا مجلس این نقش را داشته باشد، طبیعتا احتمال اعمال نفوذ بیشتر وجود داشت. (چون نتیجه آن انتخابات مستقیما به پست و مقام خود این افراد ارتباط داشت)
برای همین در اکثر نظامهای مردمسالاری این مسئولیت را مثلا به قوه قضائیه و یا دیوان عالی کشور سپرده اند.
شورای نگهبان نیز متشکل از شش حقوقدان و شش مجتهد در واقع دقیقا همین نقش را دارد. موافق ید؟
2- احتمال اعمال نفوذ و فساد وقتی باشد که یک رهبر و یک مجلس تشکیل شده از خبره ترین اسلام شناسهای موجود... (محلس خبرگان) به اضافه یک مجلس از منتخبان مردم (مجلس شورای اسلامی، که باید به نیمی از اعضای شورای نگهبان رای اعتماد بدهد) همه با هم فاسد شده باشند!
طبیعی ست که در شرایط عادی چنین چیزی تقریبا غیر ممکن است.
3- نظارت این نهاد حتی المقدور، حداقلی باشد. یعنی فقط اعلام احراز صلاحیت ، یا عدم آن ... (نه تعیین قطعی صلاحیت، یا رد آن)
به عبارت دیگر ، شورای نگهبان هیچ کس را رد نمیکند. فقط عدم احراز صلاحیت را اعلام میکند. (نمیگوید فلانی صلاحیت ندارد. بلکه میگوید برای ما فعلا این صلاحیت احراز نشده...)
تا اینجا نکته ای هست در خدمتم.
مجید:
خخخخخخخخخخخخ
رکورد بیست دقیقه سکوت خیلی باحال بود! جناب سعیدی شما که تیر خلاص را زدید قربان! جایی برای نقد مخالفین نماند...
سعیدی:
محبت دارید. شاید دوستان منتقد به زمان بیشتری نیاز دارند. خب این هم طبیعی ست.
اما توصیه میکنم گام به گام پیش برویم. یعنی تا در موارد قبلی به توافق نسبی نرسیده ایم سراغ محورهای بعدی نرویم. نخستین گام این بود:
شما یک نظام و حکومت مردمسالار (اعم از دمکراسی دینی و غیر دینی) سرغ دارید که بر صلاحیت نامزدهای انتخاباتی (از ریاست جمهوری گرفته تا مجلس و ...) نظارت نکند؟؟
اگر کسی سراغ دارد عنوان کند
مهاجر:
یعنی در هیچ نظامی خود دولت ناظر اصلی انتخابات نیست؟ پس چطور این روزها دقیقا خلاف این را مطرح میکنند؟!
به چه نکته خوبی اشاره کردید! عالیییی جناب سعیدی.
سعیدی:
احسنت! بله... معمولا یک نهاد زیر نظر قوه قضائیه در این زمینه مسئولیت مستقیم دارد. خود دولت و یا مجلس که بنا ست توسط مردم انتخاب شوند ، چطور ممکن است این نقش را داشته باشند؟!
فرید:
چه کسی به شما اجازه کنفرانس داده؟! این اراجیف تان را جمع کنید...
انتخابات وقتی دمکراتیک خواهد بود که تمام گرایشهای فکری یک ملت بتوانند نماینده بدهند. نه اینکه تمام مخالفان را از ترس فلان جای تان همان اول رد صلاحیت کنید!
این مزخرفات فقط بازی با کلمات است. بچه گیر آورده اید؟!
خوبه همه میدانند که اسلامیست ها وقتی کم بیاورند می آیند سراغ افرادی چون شما که با لفاظی ماست مالیزاسیون کنید!!
دست تان برای همه رو شده
سعیدی:
تا الان داشتید با کسی دعوا میکردید؟ یا بعد از این میخواهید بروید جایی دعوا؟!!
این چه طرز گفتگو کردن است بنده خدا؟!
فرید:
حرف مفت نزن بابا! کدوم خدا؟؟!
M G
اسم این آقا را گذاشتیم وکیل مدافع شیطان !!
فقط میخاد مچ همه رو بخابونه. اخوندا دست کمی از شیطان ندارند.
سعیدی:
مگر به شیطان اعتقاد دارید؟
فرید:
شما لازم نکرده فضولی کنید.
جواب داری بده نداری خودت برو پی کارت. من گنده تر از امثال تو رو کردم توی قوطی...
انتخابات وقتی دمکراتیک خواهد بود که تمام گرایشهای فکری یک ملت بتوانند نماینده بدهند. نه اینکه تمام مخالفان را از ترس فلان جای تان همان اول رد صلاحیت کنید!
پاسخ؟
منتظرم.
وگرنه ادعای بیخود کرده اید باید سایلنت شوید
اینجا وقت برای امثال تو نداریم
سعیدی:
یعنی منظورتان این است که از سازمان منافقین خلق گرفته تا کومله ها و باقی احزاب جدایی طلب و طرفداران ربع پهلوی و ... حتی داعش کاندید معرفی کنند؟!
فرید:
آخه میگم شعور نداری بیخود نمیگم!
نفهم! داعش توی این مملکت رای میاره؟! چرا مغالطه میکنی و بازی با کلمات راه میندازی؟!
آره... داعش هم باید بتونه نماینده بده!
مگه اینهایی که رای میارن از داعش بهترند؟ داعش همون جاعش ... شما ست
سعیدی:
آرام! یک نفس عمیق بکش و با دقت پاسخ بده...
پرسیدم شما که شعور داری منظورت این است که تمام احزاب برانداز هم بتوانند کاندید معرفی کنند؟ و اگر به فرض محال رای آوردند قبول است؟
فرید:
اگه از ترس ... تون نیس خب بذارید کاندید معرفی کنند
ملت ایران به جدایی طلبها رای نمیدن. به داعش هم رای نمیدن. اما مثلا اگه به پهلوی یا حزب دیگه ای رای بدن چه اشکالی داره؟ دمکراسی یعنی چی؟؟؟!!
اگه رهبرتون از ... {توهین های وقیحانه}
بهت گفتم اینجا جای ..... نیست! گفتم هیچ پخی نیستی... مناظره میکنی؟ تا بهت ثابت کنم. جراتش رو داری؟؟
M G
آفرین دکتر جان! خوب جایی گیرش آوردی. نذار از دستت فرار کنه...
اجازه نده بحث را اعتقادی کنه
وگرنه از اون سفسطه بازهای درجه یکه.
این ادم حتی از ارتداد و حجاب هم دفاع میکنه! رو که نیس سنگ پای قزوینه! برای دفاع از این نظام ... {توهین های وقیحانه} همه کار میکنه...
فرید:
گروه قفل میشه. کسی تکست نفرسته تا من حال این اقا را جا بیارم.
سعیدی:
مثل اینکه هر قدر مراعات حال شما را میکنم بدتر میشود!
گروه را چرا قفل کردید؟ موضوع مناظره مان چیست؟ خیال میکنید حرف و موضع تان خیلی منطقی و محکم است؟!
فرید:
چرت و پرت تحویل من نده! حالم از امثال شما به هم میخوره ...
جراتش رو دارید احزاب برانداز کاندید بدن؟!
شعور داری بفهمی سوالم چیه؟!
اگر جواب داری بده. نداری ساکت شو برات دمکراسی را تعریف کنم...
منتظرم...
سعی نکن با اسم بردن از داعش مغالطه کنی. اگر احمق نباشی دیگران را احمق حساب نمیکنی. داعش رای میاره که مثال میزنی؟
اون وقت میگن چرا به یک سری از افراد توهین میکنید؟!
سعیدی:
داعش را مثال زدم که هم شما قبول داشته باشید حق نماینده داشتن ندارد هم امثال بنده. اگر داعش رای می آورد که آنرا مثال نمیزدیم! متوجه شدید؟ تا حالا به گوش تان نخورده در مثل مناقشه نیست؟! بگذریم...
پرسیدم شما یک نظام سیاسی سراغ دارید که مثلا کمونیستی باشد و با انتخابات سرمایه داری شود؟!
یک کشور و نظام پارلمانی سراغ دارید که با انتخابات پادشاهی شود؟!
حالا چون عصبانی هستید که بنا نیست حرفهای غیر منطقی و مضحک بزنیم!
فرید:
ادعا کردی باید پاسخگو باشی.
وقتی ی مشت پیر و پاتال ... (توهین های وقیحانه} شورای نگهبان هر کسی رو که دلشون بخاد و رهبر... {توهین های وقیحانه} تعیین کنه انتخاب میکنن ، اصلا این یعنی انتخابات؟!
چرا نظام ... شما جرات نداره یک بار به یک حزب مخالف اجازه بده که در انتخابات شرکت کند؟!
مگر ادعا نمیکنید دمکراسی دارین؟! جواب لطفا...
فکر کردی میزارم قثر در بری؟؟
سعیدی:
نه قثر در میروم و نه قسر!
یعنی منظورتان این است که مثلا سازمان منافقین یا سلطنت طلبان یا آتئیستها و کمونیستها و ... کاندید ارائه کنند و اگر رای آوردند بروند مجلس و برای مردم قانون گذاری کنند؟! یا رئیس جمهور شوند؟!
منظورتان دقیقا این است؟!
فرید:
اراجیف تحویل نده اقای سعیدی! مغلطه هم نکن که بد جایی گیر افتادی!
مردم ایران نه به سازمان فاحشه های مریم رجوی رای خواهند داد نه نظام سلطنتی را که استفراغ کرده است دوباره میخورد! با مغالطه نمیتوانید از دست من قسر در برید.
بگویید چرا جرات ندارید یک بار هم که شده به یکی از احزاب مخالف اجازه بدین خودشان را در معرض رای و انتخاب مردم قرار بدن؟!
تا ببینی این .... {توهین های وقیحانه}
سعیدی:
خیلی دارید توهین میکنید! دقت کنید ادعای تان چیست!
یعنی مخالفان اصل و ماهیت یک نظام سیاسی کاندید معرفی کنند؟ دو حالت دارد:
یا میدانیم که قطعا رای نمی آورند. (که در این صورت نفی غرض است. وقتی یقین داریم یک گروه رای نمی آورند مگر خودمان را مسخره کرده ایم؟ این همه هزینه و احتمال ایجاد چالش و غیره ... برای کسانی که یقین داریم رای نمی آورند؟ معنی میدهد یک چنین چیزی؟!)
و یا اینکه احتمال دارد رای بیاورند. درست است؟ حالت دیگری هم وجود دارد؟
فرید:
برای آخرین بار هشدار میدم که اراجیف تحویل من نده! جرات دارید یک بار به یک گروه یا حزب مخالف جاعش تان اجازه بدهید نماینده معرفی کنند؟
مگه مردم نباید رای بدهند؟ چرا خیال میکنید مردم مثل خودتان بی شعور هستند؟!
سعیدی:
کدام آدم بی شعوری به شما گفته که با انتخابات میشود تغییر نظام داد؟!
و کدام بی شعورتر از اویی ادعا کرده دمکراسی یعنی این؟!
با انتخابات میشود تغییر نظام سیاسی داد؟!
الفبای سیاست را نمیدانید مجبورید حرف بزنید؟!
قفل گروه را باز کنید و دیگر هم ریپلای نکنید. بنده عمرم را از سر راه نیاورده ام که بخواهم با امثال شما کل کل راه بیندازم و محکومتان کنم...
فرید:
بی شعور خودتی و هفت جد و آبادت. درست حرف بزن!!
جواب من چی شد؟ جرات دارید؟!
سعیدی:
انجام کار غیر منطقی و ابلهانه نیاز به خریت دارد ، نه جرات!
پرسیدم کدام ابلهی که با الفبا و حداقل های علم و فلسفه سیاست آشنا ست ، جرات دارد چنین چرندیاتی را مطرح کند؟!
پسر خوب! هر کسی که میخواهد در یک نظام سیاسی نامزد یکی از مسئولیتها شود ، مگر نباید قاعدتا آن نظام سیاسی را قبول داشته باشد؟!
مگر بنا نیست مشروعیت خودش را از همان نظام کسب کند؟!
و برای اینکه مطمئن شویم همین طور است ، در تمام نظامهای دمکراسی جهان... بلا استثاء ...
نهاد یا مجموعه ای وجود دارد که صلاحیت نامزدها را احراز و تایید کند.
اگر غیر از این است ، یک نظام نام ببرید که این گونه نیست!
یک نظام نام ببرید جمهوری باشد و با انتخابات مثلا پادشاهی شود!
یک نظام دمکراسی در جهان سراغ دارید که بدون نظارت اجازه بدهد کسی کاندید مسئولیتی در آن کشور و نظام سیاسی شود؟ دارید؟! نام ببرید! منتظرم ...
فرید:
تو فقط یک ادمی هستی که با کلمات ذهنت بلدی چطور بازی کنی. از نظر من هیچ پخی نیستی.
فقط برای همین اسم در کردی.
مزدورهای کثیفی مثل تو که سنگ این نظام آخوندی ... را به سینه میزنند چرا باید اینجا هم پیداشون بشه؟!
سعیدی:
مگر شما موقع حرف زدن با یک چیز دیگه ت بازی میکنی؟ خب آدم با کلمات ذهنش حرف میزنه دیگه!
یک نظام سیاسی در کل جهان و کل تاریخ سراغ دارید که با انتخابات تغییر نظام بدهد؟ مثلا جمهوری باشد و با انتخابات پادشاهی شود؟ کمونیستی باشد و با انتخابات سرمایه داری شود؟ سراغ دارید؟ اسم ببرید! کی و کجا؟
فرید:
بازی با کلمات حرف زدن نیست دادا. ی وقت یابو برت نداره ... هستی. هیچی نیستی.
من صد تای مثل تو رو آدم حساب نمیکنم
سعیدی:
توقع داشتی پانتومیم بازی کنم؟!
فرید:
گفتم برای من با کلمات بازی نکن.
شماها ی مشت مزدور کثیف رژیم هستین که پول میگیرن میاین از عنقلاب ... تون دفاع کنین.
همین روزا ست که از ته به تیر برق آویزونت کنیم.
سعیدی:
خیلی بی ادبی!
خب آدم حسابی! الان توقع داری پانتومیم برات بازی کنم؟
وگرنه شما هم کمی تلاش کنی میتونی مثل آدم و بدون توهین گفتگو کنی. خیلی سخت نیست.
یک نظام سیاسی سراغ دارید که با انتخابات عوض شده باشد؟
یک نظام دمکراسی سراغ دارید که بر کاندیداها نظارت نکند؟ نام ببرید... منتظرم
سعیدی:
میخواهید به بحث ادامه بدهید؟
کیوان:
{بیست دقیقه بعد} جناب دکتر انلاین هستید؟
ادمین:
دارند تایپ میکنند جناب کیوان!
فرید:
شماها با همین ادب ظاهری مردمو گول میزنید. من گول حرف زدنت رو نمیخورم.
من ... توی اون افکار پوسیده تون و ...
من ... به سر تا پای ... گرفته تا ... این رژیم
عرب پرستهای آشغال!!!!
آرزوی فریب خوردن منو به گور میبرین
قفل گروه را باز کنید. من با این موجودات نجس دهن به دهن نمیشم
سعیدی:
خب برو هر چی دوست داری بخوری بخور.
شما ... با این نوع حرف زدنت!
بیشتر از نیم ساعت ست کل یک گروه را معطل نگه داشته اید که همین ها را تحویل بدهید؟! به جای اینکه یکی در میان از کلمات مترادف مدفوع استفاده کنید ، به این سوال دقت کنید:
در کل تاریخ و تمام جهان ، مردم و کشوری را سراغ دارید که با انتخابات تغییر نظام سیاسی بدهند؟ (یا بر انتخابات نظارت نکنند؟!)
وگرنه لطفا دیگه ریپلای نکن! 40 دقیقه از وقت گروه را سر یک ادعای بی اساس تلف کردید
ادمین:
اخطار!!
بدون توهین و کل کل گفتگو کنید. تکرار بشه یک ضرب شوت میشین بیرون اقای نعمت اله...
مدیریت گروه به شما یک نفر هیچ ربطی نداره
سعیدی:
ایشان دارند مدام فحاشی میکنند. به بنده اخطار میدهید؟!
ادمین
در این گروه مزدورهای آشغال نظام حق ندارند فحاشی کنند. یا مثل آدم بحث کنید یا ساکت باشید
سعیدی:
یکی از ادمین های خودتان بنده را ادد کرده است در این گروه مزدورهای آشغال...
اگر بحثی هست در خدمتم. وگرنه قصد ندارم مزاحم تان باشم. (مرزهای وقاحت را جابجا کرده اید!)
ادمین
سوال میکنند که چرا با کلمات بازی میکنید. اگر میتوانید جواب شان را بدهید. وگرنه سکوت! ادامه ندهید سنگین تر ید.
همه دیدیم که حرفی برای گفتن نداشتید...
سعیدی:
برای حرف زدن شما پانتومیم بازی میکنید؟ بدون استفاده از کلمات چطور جواب ایشان را بدهم؟!
کیوان:
جناب سعیدی در این گروه اعضای فیک نداریم. تعدادمان فعلا زیر هزار نفر است. اما همه اهل اندیشه و صاحب نظر هستند. شما را برای همین دعوت کردیم.
من خواهش میکنم اخطار شما این بار پاک شود
سعیدی:
محبت دارید. نخیر. عرض کردم مشکلم اخطار نیست. چون اصلا بنا نیست خیلی خدمت تان باشم.
کیوان:
جناب سعیدی گروه ما تازه تاسیس شده و از بسیاری از دانش آموختگان فلسفه و کارشناسان و ازاداندیشان هم دعوت شده.
دکتر فرید نیز یکی از دانش آموختگان دانشگاه های معتبر اروپایی ست. کمی امروز زیاده روی کرد قبول دارم...
famori
شما به این میگویید زیاده روی؟! با این همه ادعا و گستاخی گروه را قفل کردند و فقط مزخرفات تحویل دادند... حتی نتوانستند جواب یک سوال را بدهند!
شما خودتان باعث میشید امثال همین مزدورها گنده شوند
من با اجازه دوستان لفت میدم. اعصابم خورد شد ...
famori
اما جناب سعیدی! ادعای بی ربط ایشان باعث نمیشه افتضاحی تحت عنوان نظارت استصوابی را ماست مالی شده فرض کنید.
شانس آوردید یک مخالف بی سواد طرف حساب شما بود. حالا کسی با این سطح سواد ادمین یک گروه باشه ، امیدی به اون نیست... بدرود
کیوان:
جناب سعیدی حاضرید بحث را ادامه دهیم؟
من اول گزیده ای از متن های مخالفین را تا اینجا به گروه ارسال میکنم که بحث روشن تر بشه:
: پیرو این موضوع از باب نقد وارد میشم. درمورد اینکه نوعی مشروعیت دیکتاتوری است، بنظر میاد که همینطوره. رهبری یک عده رو طبق سلیقه و تفکر و معیار خودش انتخاب میکنه، بعد اینا در امر انتخابات، خواه ناخواه این سلیقه و تفکر رهبری رو اعمال میکنن.
: همین باعث میشه در جایی مثل خبرگان اساس دموکراسیش زیر سوال بره. چرا که اگر کسی فقیه و مجتهد و اینها باشه اما منتقد رهبری هم باشه، قطعا جایی دربین کاندیداها نخواهد داشت. مثل اینه که من غیرمستقیم رفقا و علاقه مندانم رو ناظر بر عملکردم قرار بدم. خب هر کار کنم اونا صداشون درنمیاد.
: حالا همین امر برای انتخابات دیگه هم هست. اینکه چقدر اعمال میشه و چقدر میشه مثال نقض براش آورد به کنار. حرفم اینه کلیت امر اینجور به نظر میرسه که این سیستم جوری تعبیه شده که نظر رهبر وقت، در انتخابات مختلف جاری باشه.
مورد سوم که درعمل ناموفق بوده هم که فراوان جای حرف داره که باشه برای بعد.
: خب نظارت استصوابی قطعا توی قانون اساسی هست. ما منکر این نیستیم. برا همین میگیم مشروعیت داره. اما بحث اینه که نوعی دیکتاتوری محسوب میشه رو چجوری میخواین با قانون اساسی توجیح کنین وقتی این دیکتاتوری از خود اون قانون ناشی میشه
: ماهیت رو از حرفای جناب بهادری اینجور برداشت میشه که چیز کاملی نیست ولی همینی که هست. اینکه جواب نشد!
: اینکه ناظر باید قدرت داشته باشه چرا انقدر قطعی میگی؟ یعنی هیچ راه دیگه ای نمیتونه باشه؟
اینکه گفتی دربحث خبرگان تایید نمیکنه فقط رد میکنه، خیلی فرقی با تایید کردن نداره، باز هم پالایشه دیگه...
: خب اینکه نشد که جمهوری اسلامی سرنوشتش باری به هرجهت تعیین بشه
پس میگین بهترین راه همینه؟ واقعا راه دیگه ای نیست یا به ضرر حاکمه؟
مثلا یه رفراندوم چند سال یبار نمیتونه میزان باشه؟ جای خبرگانی که اینجور انتخاب میشه.
: ولی درکل این قانع کننده نیست که قبول کنیم ضعف داره ولی ناچاریم
: تجربه نشون داده که معصوم هم از دوپینگ متافیزیکی در عرصه حکومت استفاده نکرده تا اونجایی که من میدونم
در این نوع نظارت منافع فردی و حزبی رو هم خواه ناخواه در بر میگیره.
مگر اینکه حرف جناب سعیدی را ملاک قرار بدیم. خب بله...
شورای نگهبان منافع حزبی نداره. چون وابسته به هیچ حزب و گروهی نیست.
: ببینید! حکومت مهدوی آنچه باید اتفاق بیافته است و تا شرایط جور نباشه اتفاق نمی افته ولی حکومت علوی با توجه به شرایط موجودش اتفاق افتاده و ما هم با توجه به شرایط موجود حکومت داریم ولی باید به سمت حکومت ایده آل که حکومت مهدویه بریم...
منظور من این بود که در عیب های حکومت، عصمت آنچنان دخیل نیست. یعنی امام علی (ع) هم حکومت کرد و هم عصمت داشت اما یقینا حکومت بی عیب نبود ولی عیب از حاکم نبود...عیب از شرایط دیگه بود
: این اتفاقاتی که در متن نقد اول گفتم در ظاهر این قانون وجود داره،
اما شما میگین درشرایط حاکمیت غیرمعصوم این اشکالی نداره.
: من از دید یه معترض به نظام که اومده خیابون داره فحش میده به ولایت فقیه و امامان رو هم قبول نداره اگه بخوام نگاه کنم، آیا جواب قانع کننده ای برام وجود داره؟
: خیلی تاکید دارین توی الفاظ بمونید. به هرحال منظور رسیدن به پاسخی برای یه مخالف جدی بود. نیازی به کنکاش در عبارات من نیست واقعا
: من از اول تر میگم. گفتین تو آمریکا هم همینجوره. آیا چون آمریکا اینجوره پس حتما چیز خوبیه؟
البته حرف استاد سعیدی را رد نمیکنم. بله این موضوع یک واقعیته. اما آیا آمریکا داره ناخواسته یه سیستم اسلامی رو پیاده میکنه که خیلی اتفاقی ما هم همون رو اجرا میکنیم؟
: خب شما مدام میگین باید از دیدگاه اسلامی به قضیه نگا کرد تا درست بنظر بیاد. چون دموکراسی اساسا مال حکومت اسلامی نیست.
من اتفاقا میگم باید از دیدگاه جمهوری بهش نگاه کرد. این انقلاب توسط مردمی ایجاد شد که خیلیاشون حتی مسلمان هم نبودن، بخشیشون حتی به جمهوری اسلامی آری هم نگفتند. ولی بعنوان اینکه عبارت جمهوری رو یدک میکشه، پس باید برای همه این افراد توجیه داشته باشه. آیا داره؟
: قوانین نظام های مختلف رو نمیدونم ولی عقلا بعیده همچین چیزی وجود داشته باشه. نظارت باید باشه موافقم
: شما قایل به این هستید که اجرای این سیستم در جمهوری اسلامی با حاکمیت ولی فقیه فرق داره با اجرای همین سیستم در سایر نظام های دموکراسی؟
تا اونجایی که من میدونم دموکراسی حکومت خام توسط مردمه...یعنی حکومت توسط مردم بدون پیش شرط و چارچوب
جمهوری نه...جمهوری دارای چارچوبه...جمهوری اسلامی هم یعنی جمهوری ای که در چارچوب اسلامه...یعنی هم نظر مردم مهمه و هم نظر اسلام
این فرق رو خیلی از سیاستمدارا هم نمیدونن ولی تو فلسفه سیاسی این فرق وجود داره...به قول ارسطو اگه اشتباه نکنم، جمهوری حکومت مردم به شیوه ی خوبه و دموکراسی حکومت مردم به صورت بده و بدترین حکومتم هست
: خب وقتی رد صلاحیت میکنه، چه تفاوتی داره با تایید صلاحیت. نوعی دیگر از اعمال نفوذه.
تازه از خبرگان هم که بگذریم دربقیه موارد چطور؟
هرچند نمیخوام از بحث خبرگان کاملا بگذریم
: نه. اعضای شورای نگهبان منافع حزبی ندارند. قبول. ولی درین سیستم منافع شخص رو هم کنار نمیذاره
: نمیتونم بگم قطعا هست یا نیست. متفکر میطلبه. میشه گفت قطعا چنین سیستمی نیست؟ نظارت ضروریه. گفتم در این بحثی ندارم.
: موافقم ولی ده ها مجتهد فقیه اسلام شناس هم در کار هست؟ یا فقط زیر نظر رهبره؟
تازه از خبرگان هم که بگذریم دربقیه موارد چطور؟
هرچند نمیخوام از بحث خبرگان کاملا بگذریم
خب شما مدام میگین باید از دیدگاه اسلامی به قضیه نگا کرد تا درست بنظر بیاد. چون دموکراسی اساسا مال حکومت اسلامی نیست.
من اتفاقا میگم باید از دیدگاه جمهوری بهش نگاه کرد. این انقلاب توسط مردمی ایجاد شد که خیلیاشون حتی مسلمان هم نبودن، بخشی شون حتی به جمهوری اسلامی آری هم نگفتند. ولی بعنوان اینکه عبارت جمهوری رو یدک میکشه، پس باید برای همه این افراد توجیه داشته باشه. آیا داره؟
وگرنه قبول دارم که با توضیحات جناب سعیدی خب بله. ظاهرا نظارت استصوابی از تمام انواع دیگه ای که در فرانسه و امریکا بررسی شد بهتره
اما حرفم اینه که چرا بهتر از این نباشه؟ مگه خودتون نمیگید نظام ما از تمام نظامهای موجود مردمسالاری بهتره و اینجا دمکراسی واقعی هستش؟!
: تسلیم جناب سعیدی! براندازها حرفی برای گفتن ندارند...
اما حرفم اینه که بالاخره منتقدین جایی درین سیستم پیدا میکنن؟
میشه کسی منتقد رهبری باشه و بعنوان کاندید خبرگان مطرح بشه؟ یا اینها فقط کلماتی هستند در متن. و این دور همیشه هست؟
پایان نظرات مخالفین
کیوان:
خب آقای سعیدی! من سعی کردم مهمترین نقدهای مطرح شده در بحث قبلی را بیارم. پاسخهای ابتدایی تان را نیز بفرمایید که دوستان و اساتید نقد کنند. مخصوصا موضوع رهبری.
توضیح دهید چطور یک نهادی که مستقیما زیر نظر رهبر است میتواند در مورد صلاحیت دیگران تصمیم بگیرد و از بین شان انتخاب کند؟
سعیدی:
باید به تفکیک بحث شود. بنده رفع زحمت میکنم. اگر نماینده ای انتخاب شد اطلاع دهید درخدمتم
کیوان:
چون تعداد اعضا کم است میخواهید بروید؟
سعیدی:
موضوع تعداد کم شما نیست. مشکل بنده تعداد گروه های زیادی ست که در آنها عضو هستم. اصلا همین الان هم نمیرسم ماه به ماه خیلی هایشان را باز کنم.
شما بنا بود فقط لینک بفرستید. اما زحمت کشیدید و خودتان هم بنده را عضو کردید.
گفتید در این گروه وویس آزاد است و برای بحث نظارت استصوابی دعوت کردید. ممنونم از دعوت تان و درخدمت هستم که بحثی هست مطرح کنید و سپس رفع زحمت کنم.
این آقا آمده و با این همه وقاحت ، مدام دارد توهین و بی ادبی میکند. آن وقت ادمین شما در کمال بی انصافی به بنده اخطار میدهد!
لااقل مراعات ظاهر را نمیخواهید بکنید؟!
جسارت بنده را ببخشید. اما عادت نکنیم به این قدر بی انصافی و وقاحت!
فحش دادن اگر جای فکر کردن را میگرفت الان همین آقا ابوعلی سینا بود...
محمود
آقای سعیدی از اساتید فضای مجازی هستند و محترمانه بحث میکنند.
این طرز برخورد شما اصلا درست نیست. من به سهم خودم از ایشان عذرخواهی میکنم.
آرزو:
ندیده بودم دکتر فرید اینقد عصبانی باشه
منم باهاتون موافقم. اگر مخالف نداشته باشیم که گروه به درد نمیخوره
فرید:
همین امثال شما هستند که فریب ظاهرا این افراد را میخورن. ایشون مگه کدوم خریه؟!
من همین طوری حرف میزنم. ریاکاری بلد نیستم مثل اینا
دوس داشت بمونه نداشت هرررررررری
آرش:
اتفاقا فرید جان من با شما کاملا موافقم. ما مثل اینها ریاکار نیستیم
کیوان:
دکتر جان ملایمتر هم میشه بحث کرد.
سعیدی:
مشکلی نیست. بنده پاسخ متنهای ایشان را نمیدهم. چون معتقدم ادب داشتن وسیله نیست ، هدف است. هر طیف فکری که بتوانند حرف منطقی بزنند و برهان و استدلال داشته باشند ، کمتر متوسل به فحاشی و جوسازی میشوند.
کسی که حرفی برای گفتن دارد از آرامش استقبال و از هوچیگری پرهیز میکند. که فضا برای شنیده شدن حرفش بهتر فراهم شود.
حالا معتقدید ایشان خوش فکر است؟ قبول. طرفین مقابل اگر لازم دیدند متن ایشان را برای بنده کپی کنند
به شرط اینکه محتوای آنرا کاملا قبول داشته باشند
در غیر این صورت همان قسمتی را که دقیقا قبول دارند بازنویسی کنند.
وگرنه کسی که این قدر بی چاک و دهن است ، بعید میدانم بویی از تفکر و منطق برده باشد.
بحث را در همان گروه قبلی نیز میتوانیم ادامه دهیم و اینجا همزمان بازنشر شود. نیاز به وویس بود میآییم همین گروه. موافق ید؟
آرزو
خب جناب سعیدی! مخالفانی مثل ما باید چه کار کنند؟
شما گفتید هیچ کشوری با انتخابات نظامش تغییر نمیکنه. خب درست حق با شما ست.
این حرف شما منطقی بود و ما میپذیریم.
اما منظور دکتر و امثال خود من اینه که آیا ما شهروندان همین جامعه نیستیم؟ آیا نباید حق رای دادن داشته باشیم؟! اگر این نظام اسلامی را نخواهیم باید به قول معروف کی رو ببینیم؟! چطور بگیم؟ اگه به خیابان ها بیاییم که میگید آشوب طلب ید. صدها هزار نفر رو به تیربار میبندید.
در انتخابات هم که شورای نگهبان تون اجازه نمیده غیر از کسانی که رهبر اکی کرده تایید بشوند! پس ما که این نظام را دوست نداریم چه کار کنیم؟
سعیدی:
صدها هزار نفر را به رگبار میبنده؟! بگذریم.
اما اولین کاری که باید بکنید همین کاری ست که الان شما انجام دادید!
یعنی محترمانه گفتگو کردن و برای مخالف فکری خود ارزش قائل بودن...
واقعا فکر نمیکنم کار سختی باشد!
بارها گفته ام که گفتگو مامای تفکر است. مردمی که گفتگو کردن منطقی را بلد نباشند ، فکر کردن را هم بلد نخواهند بود.... باز هم بگذریم.
در درجه بعدی مخالفت با اصل یک نظام نیز قواعد خود را دارد. در بحثهای قبلی دیدیم که نباید معترضان یک نظام را مخالفان اصل آن به شمار آورد. اعتراض را معمولا همه کم تا زیاد دارند.
بعد هم دیدیم که شما هنوز هم حتی به یک نظام جایگزین مشخص نرسیده اید. این که تقصیر دشمنان شما نیست؟! در این شرایط براندازی غیر ممکن است که هیچ...
اگر هم به فرض محال اتفاقا بیفتد ، احزاب و گروه های مخالف موجود تازه اول درگیری و اختلافات و دشمنی کردن شان با هم فرا میرسد. همه سهم خود را از قدرت خواهند خواست و سیاست با هیچ کسی شوخی ندارد. اینها یعنی در یک کلام هرج و مرج و فروپاشی ملی...
بعد از آن هم ، شما چطور توقع دارید یک نظام سیاسی به کسانی که حتی قانون اساسی آن کشور را قبول ندارند ، اجازه بدهد کاندید شوند و در پست های حساس و خطیر آن نظام جای بگیرند؟! دو حالت بیشتر نداریم:
یا این نظام بهترین نظام موجود در کل جهان و کل تاریخ است که توقع دارید این همه انعطاف غیر منطقی از خود نشان داده و به مخالفانش اجازه براندازی با انتخابات را بدهد...
که در این صورت چرا باید بخواهیم بهترین و مهربان ترین نظام سیاسی موجود را برکنار کنیم؟
و یا بدترین نظام موجود جهان است. آن وقت چطور شما ار بدترین و دیکتاتورترین نظام جهان توقع دارید با مخالفان خودش این قدر منفعل و ذلیلانه برخورد کند؟!
و در هر دو صورت ، چطور توقع دارید بر انتخابات نظارت نکند؟!
ملاحظه میکنید کسانی که این بدیهیات ساده را انکار میکنند ، چقدر نادان ، یا وقیح هستند؟ نظام جمهوری اسلامی واقعا مظلوم است...