به گزارش حلقه وصل، با روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز پادشاه کنونی عربستان در قدرت این کشور مجموعهای از تغییرات عمیق در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سعودی به وجود آمد که تاثیرات قابل توجهی در سیاستگزاریهای این کشور در قبال مسایل منطقهای و بینالملل داشت. یکی از این متغیرات، رویکرد تدریجی بود که برای حفظ قدرت پادشاهی در خانواده سلمان و انتقال پادشاهی عربستان به نسل سوم خاندان سعودی دنبال شد و با ولایتعهدی محمد بن سلمان فرزند سلمان بن عبدالعزیز و سرکوب مخالفان وی در شاخههای مختلف خاندان سعودی آشکار شد. این تغییر رویکرد تاثیرات قابل توجهی در فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عربستان داشت که یکی از ابعاد آن را که در سیاست خارجی عربستان نمود پیدا کرده، در نوشتار جاری بررسی میکنیم.
سلمان بن عبدالعزیز در زمان نشستن به تخت پادشاهی عربستان، شاخصهای سیاست خارجی سعودی را بر اساس معیارهای زیر تبیین کرد:
تقویت مناسبات با کشورهای حاشیه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان.
رعایت حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر.
حمایت از مناسبات با کشورهای عربی و اسلامی و منافع مشترک آنها.
در پیش گرفتن سیاست بیطرفی بر پایه تعمیق مناسبات همکاری با کشورهای دیگر.
اینها بخشی از مبانی اعلام شده سیاست خارجی عربستان در دوران پادشاهی سلمان بن عبدالعزیز بود و قرار شد سعودیها نرمش بیشتری در گفتمان اعتدالگرایانه دینی و فعالیتهای خیرخواهانه خود در پیش بگیرند. محمد بن سلمان نظریهپرداز سیاست داخلی و بینالمللی عربستان به صورت تدریجی با افزایش قدرت خود در زمینههای سیاسی و اقتصادی، کنترل اوضاع این کشور را در دست گرفت، اما با توجه به رویکردهای شخصیتی که داشت، اقداماتی را آغاز کرد که کاملا در تناقض با سرفصلهایی بود که در زمینه مبانی سیاست خارجی سعودیها مطرح شده بود. به همین علت امروز شاهد آن هستیم که عربستان به جای کاهش تنش با کشورهای منطقه و تعامل مثبت و سازنده با کشورهای عربی و اسلامی همسایه به دنبال بهبود مناسبات خود با رژیم صهیونیستی برآمده و برای اجرای پروژههای آمریکا و اسرائیل جنگ یمن و محاصره قطر و افزایش اختلاف با گروههای فلسطینی تنش با کویت و عمان و اردن و مصر و ... و دشمنی با عناصر محور مقاومت منطقه را در پیش گرفته است.
سعودیها بر خلاف گفتمان اعتدال گرایانهای که مطرح میکردند، سیاست سرکوب خشن مخالفان خود در ابعاد سیاسی، دینی و اجتماعی را در عرصه داخلی این کشور دنبال کرده و به همین علت صدها نفر از فعالان سیاسی و مذهبی را به زندان انداختهاند. علاوه بر اینکه تعداد اعدام مخالفان عربستانی نیز طی سالهای گذشته با رشد فزایندهای مواجه بوده است.
عربستان سعودی طی 4 سال گذشته در دوره حاکمیت جدید خود بحرانهای متعدد بینالمللی را تجربه کرده که عمده آنها در نتیجه سیاستگزاری های غلط مقامات این کشور اتفاق افتاده است. تعدادی از این بحرانها عبارتند از:
مداخله نظامی در یمن در سال 2015 که باعث فرسایش توان نظامی و بودجه مالی عربستان سعودی شده و بحران انسانی را در این کشور پدید آورده که افزایش تنفر عمومی از عربستان در میان افکار عمومی دنیا را به دنبال داشته است.
اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه عربستان در ژانویه سال 2006 که فراتر از یک اقدام داخلی بود و باعث ایجاد دردسرها و درگیریهای منطقهای برای عربستان شد و دروغپردازیهای سعودیها در خصوص رعایت قوانین حقوق بشر بینالمللی را برملا کرد. این اتفاق یکی از زمینههای قطع مناسبات دیپلماتیک میان عربستان و ایران شد.
بحران عربستان سعودی با قطر در ژوئن سال 2017 به قطع مناسبات ریاض با دوحه منجر شد، این اتفاق گرچه قطر به عنوان رقیب سنتی عربستان سعودی را به دردسر انداخت، اما هزینه های زیادی برای عربستان و متحدان این کشور ایجاد کرد که از جمله آنها قطع مناسبات زمینی و هوایی آنها با قطر بود. این بحران در ادامه به بستری برای مداخله بیشتر آمریکا در منطقه و فروش تسلیحات نظامی به دو طرف مناقشه تبدیل شد.
بازداشت و اجبار سعد حریری نخست وزیر لبنان که در نوامبر سال 2017 و در جریان سفر به ریاض انجام شد و در نهایت حریری یک ماه بعد در نتیجه فشارهای بینالمللی آزاد شده و استعفای خود را پس گرفت.
بحران دیپلماتیک با کانادا که در نتیجه انتقاد مقامات اتاوا از وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی ایجاد شد و در نهایت به اخراج سفیر کانادا و تعلیق پروازهای هوایی عربستان و خروج دانشجویان سعودی مقیم کانادا منجر شد.
کشته شدن جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستان در کنسولگری این کشور در ترکیه که اکتبر سال گذشته صورت گرفته و علاوه بر تخریب وجهه عربستان، خسارتهای اقتصادی بالغ بر صدها میلیون دلار به این کشور وارد کرد که در نتیجه خروج سرمایهگذاری های بین المللی از عربستان و تحریمهای مختلف اعمال شده ضد این کشور بود. این در حالی است که یکی از اهداف راهبردی چشم انداز 2030 محمد بن سلمان، افزایش سرمایهگذاری های خارجی در این کشور تعریف شده بود.
درک نادرست رژیم آل سعود از تحولات و خیزشهای مردمی در کشورهای عربی و آفریقایی و مداخله در امور داخلی این کشورها، عمدتا منجر به افزایش خشم عمومی مردم از سیاستهای ریاض شده است.
اینها تنها بخشی از جهتگیریهای اشتباه سیاست خارجی عربستان سعودی بود که منجر به بروز بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای برای این کشور شده و منابع مالی و پتانسیل های انسانی و تحرکات دیپلماتیک و سیاسی سعودیها را به فرسایش کشانده و البته مصیبتهایی را برای امت اسلام رقم زده است.
عوامل سهگانه شکست سیاست خارجی عربستان
نگاهی به عوامل شکست سیاست خارجه عربستان سعودی با وجود شرایط متعددی که فراروی تحلیلگر مسائل منطقهای قرار میدهد، ناشی از سه سرفصل عمده است که به بررسی آن می پردازیم.
سرفصلهای شکست سیاست خارجی عربستان عبارتند از:
الف: تیم جوان و بیتجربه سیاسی.
ب: وابستگی محض به برنامه های سیاسی آمریکا.
ج: سیاستهای افراطی در مورد همسایگان.
الف: تیم جوان و بیتجربه سیاسی
سیستم سیاست گزاری در عربستان سعودی طی چند دهه گذشته از فرسایش و سالخوردگی مقامات سیاسی این کشور رنج میبرد، اما در دوران پادشاهی ملک سلمان طی چهار سال گذشته و در نتیجه تمایل دستگاه حاکمه سعودی و رضایت طرف آمریکایی مبنی بر انتقال قدرت به نسل جدی سعودیها، ولیعهدی محمد بن سلمان رقم خورد و به همین منظور موسسات حاکمه به تدریج تحت اختیار محمد بن سلمان قرار گرفت. در نتیجه این اتفاق موج لجام گسیختهای از جوانگرایی در سیاستگزاری ها و برنامههای اجرایی عربستان سعودی دنبال شد، محمد بن سلمان در شرایطی با کنار زدن رقبای قدرتمند و سنتی حاضر در عرصه سیاسی عربستان نظیر محمد بن نایف پست ولایتعهدی را به دست گرفت که تنها 32 سال سن داشت و با توجه به اینکه سیستم پادشاهی گذشته عربستان اهمیتی برای این قشر از شاهزادگان کمسن و سال خاندان سعودی قائل نبود، غیر از حضور دوساله در عرصه سیاسی عربستان از زمان پادشاهی پدرش هیچ تجربه سیاسی قابل توجهی نداشت.
ناپختگی سیاسی این جوان سعودی ضمن تلفیق با روحیه و شخصیت آرمان گرایانه و بلندپروازیهای محمد بن سلمان، معجونی تلخ از تصمیمهای احساسی و انفعالی را فراروی سیاست خارجی عربستان قرار داد. تصمیماتی که گرچه دستگاه حاکمه سعودی مجبور به توجیه فواید آن در عرصه های نظامی، اقتصادی و سیاسی برای عربستان بود، اما گذشت زمان ناموفق بودن این طرحها را ثابت کرد، طرحهایی که میلیاردها دلار هزینه روی دست سعودیها گذاشته بود. به عنوان مثال لشگرکشی نظامی عربستان به یمن که قرار بود یک ماهه به پایان برسد، در شرایطی وارد پنجمین سال خود شده است که علاوه بر هزینههای سنگین اقتصادی و نظامی، هیچ افقی برای پیروزی عربستان در آن قابل تصور نیست، بلکه برعکس ریاض به دنبال خروج آبرومندانه و سرپوش گذاشتن بر شکست خود در این جنگ است. چشم انداز 2030 و تاسیس شهرک فرامدرن نئوم که با هزینه صدها میلیاردی آغاز شده بود نیز بعد از دو سال شکست خود را به اثبات رساند تا جایی که سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی فروش 5 درصد از سهام شرکت نفتی آرامکو به عنوان عامل مقدماتی اجرای چشم انداز 2030 را متوقف کرد و بنا به برخی مطالب رسانهای، سلطه محمد بن سلمان بر محافل اقتصادی عربستان را کاهش داد.
بررسی نتایج سیاست خارجه عربستان از زمان روی کار آمدن بن سلمان بیانگر این است که تصمیمات اتخاذ شده از سوی شخص وی نه تنها به تقویت روابط ریاض با کشورهای جهان و حتی کشورهای عربی همسایه نیانجامیده، بلکه همواره با تنش و قطع روابط و حتی لشگر کشی نظامی به کشورهای دیگر همراه بوده است.
ترکشهای سیاست خارجه ناپخته بن سلمان هم پیمانان قدیمی عربستان را یکی پس از دیگری از این کشور جدا کرده است. در واقع عامل انحطاط سیاست خارجی عربستان، ویژگی های شخصیتی شاهزاده سعودی است که با توجه به سن و تجربه کم سیاسی زمام امور این کشور را به دست گرفته است. بن سلمان دارای شخصیتی تکرو است که تصمیمات حیاتی را بدون مشورت میگیرد و زمانی که مسألهای او را به خشم آورد، از اتخاذ تصمیمات جنجالی ابایی ندارد.
از سوی دیگر بن سلمان تلاش می کند هر از چند گاهی با ایجاد یک بحران در سطح داخلی یا جهانی توجهها را به خود جلب کند و بدین ترتیب همواره در صدر خبرها یا توجه رسانهها قرار گیرد.
ب: وابستگی محض به برنامه های سیاسی آمریکا
یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار بر سیاست خارجی عربستان سعودی اتکای این کشور به حمایتهای دولتهای غربی به ویژه آمریکا و وابستگی سیاست داخلی و بین المللی آن به برنامه کاری آمریکا در منطقه است. سابقه این مناسبات به دیدار روزولت رئیسجمهور آمریکا با عبدالعزیز بن سعود بنیانگذار دولت جدید آل سعود در عربستان باز می گردد.
هدف اصلی عربستان از محاسباتش روی آمریکا تامین امنیت این کشور و افزایش نفوذ منطقهای آن و تضمین بقای خاندان پادشاهی آل سعود بوده است. عنصر نفت تاثیر اسرار آمیزی بر ایجاد ارتباط میان منافع عربستان سعودی و آمریکا داشت که منجر به تعهد آمریکا به حفظ امنیت عربستان شد.
عربستان با بهره مندی از بخش قابل توجهی از ذخایر انرژی جهان، موقعیت راهبردی بین سه گذرگاه بین المللی دریایی و یکی از بزرگترین بازارهای مصرف برای کالاهای اقتصادی و تجهیزات نظامی، نقش قابل توجهی در استراتژی سیاستمداران آمریکایی به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر همسو بودن اهداف و اولویتهای سیاست خارجی ریاض با ایالات متحده طی چند دهه گذشته اهمیت ویژهای به معادلات و مناسبات آمریکا و عربستان سعودی داده است. در طرف مقابل سعودیها نیز در سایه موقعیت غیردموکراتیک خود و خطرات منطقهای که برای خود تصور میکنند، تضمین بقای حاکمیت آلسعود بر تخت پادشاهی این کشور را متکی به حمایت آمریکا میدانند.
بر اساس این راهبرد، عربستان طی چند دهه گذشته قدرت ایستادگی در برابر راهبردهای آمریکا را نداشت و در جریان جنگ سرد مقابله با رقبای واشنگتن را در پیش می گرفت. این کشور حتی در موضوع فلسطین اشغالی نیز گرچه با مخالفت شدید افکار عمومی داخلی مواجه بوده، اما طی چند دهه سعی کرده با سکوت و بیطرفی، بر جنایتهای اسرائیل سرپوش بگذارد تا مورد عتاب طرف آمریکایی واقع نشود.
عربستان با استفاده از حمایتهای آمریکا نسبت به ایران به تشکیل ائتلافهای جدید در منطقه اقدام کرده و تلاش دارد با افزایش هجمه مالی خود به کشورهای دیگر آنها را به پیشبرد برنامههای منطقهای ریاض و آمریکا قانع سازد.
ریاض در عین وابستگی به سیستم حاکمیتی غرب، تلاش دارد نفوذ قابل توجهی در میان جهان عرب و کشورهای اسلامی برای خود ایجاد کند. این اقدام با استفاده از درآمدهای سرشار نفتی و ایفای نقش فعال در سازمانهای منطقهای نظیر اتحادیه عرب ، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان همکاری اسلامی دنبال میشود.
عربستان سعودی بزرگترین وارد کننده تسلیحات در خاورمیانه است و فرم قابل توجهی از صادرات تسلیحاتی آمریکا را به خود اختصاص داده است. آمریکا با سیاست ایرانهراسی، فروش تسلیحات به عربستان را به یکی از ارکان رونق اقتصادی خود تبدیل کرده است. ریاض با قراردادهای متعدد مالی و تجاری که ارزش آن طی سال های اخیر به رقم بی سابقه 450 میلیارد دلار رسیده است، نقش قابل توجهی در خروج اقتصاد آمریکا از رکود جهانی داشته است.
وابستگی سیاستهای عربستان به آمریکا تا حدی است که تصمیمگیری های راهبردی این کشور حتی اگر مغایر با منافع ریاض باشد، نیز متکی بر دستورات کاخ سفید است. نمونه این موضوع را میتوان در افزایش صادرات نفت عربستان دانست که آمریکا برای جبران کسری ناشی از کاهش صادرات نفتی ایران آن را مطرح کرد و باعث کاهش قیمت نفت شد و در سایه کسری بودجه شدید که ریاض با آن دست به گریبان است، خسارت اقتصادی قابل توجهی به این کشور وارد کرد.
بر اساس گزارش مرکز تحقیقاتی صلح بین المللی گرچه هزینه های نظامی دنیا در سال 2014 نسبت به سال گذشته کمتر از یک درصد کاهش پیدا کرده بود اما این رقم در عربستان سعودی افزایش چشمگیر 17 درصدی را شاهد بود و هزینههای تسلیحاتی عربستان از 62.8 میلیارد دلار در سال 2013 به 80.8 میلیارد دلار در سال 2014 افزایش پیدا کرد.
به علت همین وابستگی محض است که دونالد ترامپ با وجود روابط راهبردی که با مقامات سعودی برقرار کرده، به رفتار تحقیرآمیز و تمسخر مقامات عربستان سعودی ادامه می دهد. رفتار خلاف اصول و تعاملات دیپلماتیک دونالد ترامپ علیه رژیم عربستان سعودی در ظاهر امر، ناشی از رفتار خاص ترامپ است، اما این نوع رفتار نشان میدهد در روابط بین آمریکا و رژیم سعودی، ریاض در موقعیت ضعف شدیدی قرار دارد.
در واقع روابط آمریکا و رژیم آل سعود به عنوان دو رژیم، متکی بر ارزشهای مشترک نیست، بلکه متکی بر رانت و منافع است و در هر مقطع زمانی می تواند متزلزل شود. هدف اصلی آمریکا حفظ امنیت عرضه نفت در بازارهای بین المللی است.
ج: سیاستهای افراطی در مورد همسایگان
حاکمیت ریاض طی سالهای اخیر یکی از اصول اساسی ساختار سیاست خارجی خود را دخالت مستقیم در امور داخلی کشورهای همسایه قرار داده تا از این راه بتواند عربستان را به قدرت اصلی در منطقه تبدیل کند. در این زمینه بن سلمان با ناکامیهای فراوانی روبرو شده است.
هر اندازه که حاکمیت آل سعود در ریاض وابسته به سیاستهای آمریکا در منطقه است، به همین نسبت تلاش دارد هژمونی خود را بر کشورهای عربی و اسلامی منطقه گسترش دهد. محمد بن سلمان در همین رابطه سیاست « همه یا هیچ» را در پیش گرفته و معتقد است که کشورهای همسایه باید برنامههای کاری ریاض را دنبال کنند و در غیر این صورت باید به کلی با آنها قطع رابطه کرد. یکی از مهمترین الگوهای موجود در این رابطه را میتوان در بحران موجود میان قطر و عربستان سعودی مشاهده کرد که در نتیجه اختلافات دو طرف در برخی پروندههای منطقه ای به وجود آمد.
عربستان سعودی که تمام تخم مرغ های خود را در سبد وابستگی به غرب قرار داده، نمیخواهد بر روی پتانسیل اتحاد کشورهای اسلامی منطقه برای پیشبرد منافع مشترک سرمایهگذاری کند، بلکه تلاش دارد راهبرد کشورهای مذکور را منطبق بر برنامههای آمریکایی غربی قرار دهد که در برخی موارد حتی با منافع داخلی عربستان در تناقض است. عامل اصلی این اقدام تلاش برای بقای حاکمیت آل سعود در عربستان است. ترامپ با درک این مطلب و بهره برداری از آن بارها اعلام کرده ریاض بدون حمایت آمریکا حتی یک هفته نمیتواند در برابر مخالفان داخلی و منطقهای خود ایستادگی کند.
نحوه تعامل عربستان سعودی با ایران یکی دیگر از شاخصهای این سیاست برتری طلبانه و استبداد منطقهای است. هر اندازه که تهران برای رسیدن به همگرایی مطلوب و تعامل با ریاض در پروندههای منطقهای از خود نرمش نشان داد، اما ریاض بر سیاستهای خصمانه خود اصرار کرد. طبعا آمریکا فضای موجود را برای افزایش فروش تسلیحاتی خود به عربستان، امارات و دیگر رژیم های وابسته حاشیه خلیج فارس مدیریت میکند.
این رویکرد استبدادی را در حمله نظامی عربستان تحت پوشش ائتلاف جنگی ضد یمن نیز میتوان مشاهده کرد. ریاض با مداخله آشکار در امور داخلی یمن به حمایت از رئیس جمهور فراری تحت حمایت خود در این کشور که از اعتبار مردمی برخوردار نبود، وارد جنگی 5 ساله ضد یمن شد که دهها هزار نفر را به خاک و خون کشیده و بزرگترین فاجعه انسانی تاریخ معاصر را به جای گذاشته است.
همچنین محمد بن سلمان نتوانست حزب الله لبنان را از طریق تلاش برای ساقط کردن دولت لبنان تضعیف کند و نتوانست تشکیلات خودگردان فلسطین را متقاعد کند که طرح دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا موسوم به «معامله قرن» را بپذیرد.
عربستان در برههای تلاش کرد این برنامهها را از طریق ائتلاف راهبردی با برخی کشورهای منطقه نظیر امارات و بحرین محقق کند، البته با توجه به رویکردهای عربستان و برنامههای کاری متفاوت این کشورها در برخی پروندهها، انسجام بین دولتمردان امارات و عربستان سعودی ممکن نیست. امارات گرچه از فنآوری مدرن و تسلیحات نظامی پیشرفته برخوردار است، اما از جایگاه کافی و مناسب برای حفاظت از منافعش در خارج برخوردار نیست.
یکی از مولفههای بن بست سیاست خارجی عربستان را می توان در تغییر صورت گرفته در پست سفارت عربستان سعودی در آمریکا مشاهده کرد. ریما بنت بندر بن سلطان زن جنجالی عربستان سعودی که طی ماههای گذشته با دریافت پستهای مختلف دولتی به دستمایهای برای رسانههای مختلف تبدیل شده، به عنوان دختر بندر بن سلطان کهنه کارترین سفیر عربستان در آمریکا پست سفارت عربستان را از خالد بن سلمان آل سعود برادر کوچکتر و 30 ساله محمد بن سلمان تحویل گرفت.
مدت کم اشتغال خالد در سفارت عربستان و نقش کمرنگ طی این دو سال وی در مناسبات ویژه عربستان و آمریکا نشان میداد که وی عملکرد مناسبی در این پست نداشته و لزوما انتساب به خاندان پادشاهی نمیتواند توجیه خوبی برای توزیع پستهای دولتی باشد.
بر کسی پوشیده نیست که انتخاب ریما به عنوان سفیر این کشور در آمریکا علاوه بر وابستگی که وی به سیاستهای محمد بن سلمان دارد، در چارچوب تلاش ریاض برای بهبود وجهه عربستان در زمینه ارائه آزادی های بیشتر به زنان این کشور دنبال میشود. این در حالی است که دهها تن از فعالان سیاسی زن که سالها برای رسیدن به حداقل حقوق زنان در رانندگی و مسافرت مبارزه کردهاند، در زندانهای آل سعود هستند و شدیدترین شکنجهها را تحمل می کنند.
شرایط کنونی مأموریت سختی در انتظار سیاست خارجی عربستان سعودی قرار داده است. ریاض امیدوار است بتواند خسارتهای به وجود آمده در نتیجه سیاستهای غلط خود را جبران کند. یکی از این اشتباهات ترور جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی بود که شهروند آمریکا بود و در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه کشته شده و جنازهاش نیز مثله شده و در نهایت به آتش کشیده شد.
ریاض در مورد این پرونده با انتقادات زیادی مواجه شده و تحلیلگران اعتقاد دارند که با وجود اینکه آمریکا به علت قراردادهای چند میلیارد دلاری که با عربستان دارد نسبت به این مسئله سکوت در پیش گرفته، اما با توجه به فشار افکار عمومی و انتقادات مخالفان دولت و اینکه خاشقجی شهروند آمریکا بوده، نمیتواند تا مدت طولانی به سکوت خود ادامه دهد.
علاوه بر اینها تنشهای منطقهای در پروندههای مختالف به اوج خود رسیده و عربستان نیز در بخش قابل توجهی از این پرونده ورود مستقیم کرده و نمی تواند برون رفت آبرومندانهای برای خود طراحی نماید. شاید انتخاب دختر بندر بن سلمان به عنوان سفیر جدید عربستان در آمریکا و تغییر وزیر خارجه تلاشی برای رسیدن به این برونرفت باشد، اما بعید است که این تغییرات نیز موفقیتآمیز باشد. یکی دیگر از چالشهای فراروی عربستان، قانع کردن مخالفان قراردادهای تسلیحاتی ریاض با غرب و آمریکا است.
علاوه بر اینکه سیاست خارجی عربستان در نحوه تعامل با پرونده جنگ یمن به بن بست رسیده است و نمی تواند افکار عمومی دنیا را در این زمینه قانع کند. قطعاً یکی از اولویتهای اصلی کادر جدید دیپلماتیک عربستان، تلاش برای بهبود وجهه این کشور در افکار عمومی دنیا خواهد بود که در نتیجه ترور جمال خاشقجی و جنایتهای جنگی صورت گرفته در جنگ یمن و سوریه و بحرین و عادیسازی روابط با عربستان به شدت مخدوش شده است.
گرچه عربستان با این تغییرات تلاش دارد ویترین سیاست خارجی و فعالیتهای دیپلماتیک خود را تغییر دهد، اما تحلیلگران اعتقاد دارند که مناسبات عربستان سعودی و آمریکا در نتیجه این تغییرات دستخوش تغییرات خاصی نخواهد شد. بسیاری از ناظران محافل بینالمللی میگویند که تصمیمگیری ها در زمینه پرونده مناسبات بینالمللی عربستان در سطوحی بالاتر انجام میشود و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان این مناسبات را مدیریت میکند و تغییر سفیر یا وزیر خارجه گرچه تغییری موقت در ویترین دیپلماسی ریاض ایجاد میکند، اما با استمرار سیاستهای افراطی بن سلمان نمیتواند اعتبار عربستان را بازگرداند.
محمد بن سلمان گرچه به دنبال بسیج رژیمهای عربی حاکم بر منطقه برآمده، اما سیاستهایش نتیجه عکس داده و بسیجی مستحکم از افکار عمومی را ایجاد کرده که انزجار خود را نسبت به سیاستهای منطقهای، سرکوبگری ها و جنایات عربستان در منطقه اعلام میکنند. این کشور در نتیجه سیاستهای غلط، خود را در چندین جبهه درگیر کرده که حتی پشتیبانی دلارهای نفتی سعودی نیز نمیتواند هزینههای این جنگها و رقابتهای غیر حساب شده را تامین کند. در حال حاضر تقریبا تمامی قدرت های منطقهای از ترکیه گرفته تا ایران، قطر، سوریه، عراق و حتی مصر، خصومتی آشکار یا پنهان با ریاض دارند. بن سلمان نه تنها بیش از حد توان خود، برای عربستان دشمن تراشیده، بلکه متحدان خوبی نیز انتخاب نکرده است. او برای تقابل با این روند اشتباه دیگر خود را مرتکب شده و مسیر خطرناک عادی سازی روابط با اسرائیل را آغاز کرده است. اما ولیعهد جوان سعودی با این تصمیم در معرض انتقادات بیش از پیش افکار عمومی قرار دارد و موقعیت رقبای خود را در منطقه تقویت میکند.
تحلیلگران معتقدند تمامی شاخصها نشان می دهد که اگر بن سلمان به این روند ادامه دهد، احتمالاً نه تنها شانس رسیدن خود به پادشاهی عربستان را از دست خواهد داد، بلکه چه بسا آینده سیاسی خاندان سعودی را نیز به مخاطره بیندازد.
منابع:
مرکز مطالعاتی واشنگتن:
http://cutt.us/DsBwt
سایت خبری الجزیره:
http://cutt.us/KqFlE
خبرگزاری آناتولی:
http://cutt.us/w8l2p
مرکز مطالعاتی دموکراتیک عربی:
http://cutt.us/AUIGv
سایت خبری العالم:
http://cutt.us/UUf74
پایگاه خبری انباء تونس:
http://cutt.us/5Alqu