
سرویس حاشیه نگاری _ علی مرادخانی: اگر سینمای دفاع مقدس را تنها ژانر مستقل و اصیل سینمای ایران ندانیم و اگر این سینما را برگ برنده جریان سینمای بعد از انقلاب به حساب نیاوریم اما به هر حال کتمان این حقیقت امکانپذیر نیست که سینمای دفاعمقدس در موارد متعددی برگ زرین تاریخ سینمای ایران بوده و پرداختهای مختلف و داستانهای متفاوت و گوناگون آن همواره جزو اتفاقات خجسته هنر این سرزمین به حساب میآید.
مردم هم بارها ثابت کردهاند که گوششان به انتقادهای- بعضاً- تند و بیملاحظه منورالفکرهای هنری بدهکار نیست و هنوز هم که هنوز است سینمای دفاعمقدس را به سایر تولیدات سینمایی ارجح دانسته و هنوز هم پرفروشترین آثار سینمای ایران در انحصار ژانر دفاع مقدس است. حالا کار جدیدی در حوزه سالهای جنگ تحمیلی ساخته شده است: «پی 22».
فیلم سینمایی «پی 22» پیش از آنکه خودش بخواهد جلب توجه کند نام کارگردانش قابل تامل است. کارگردانی که جزو دفاع مقدسیترین کارگردانهای سینما و تلویزیون ایران است و پیش از این هم نشان داده راه جلب مخاطب عام را خوب میداند.
حتی اگر همین الان کسی از مردم عادی بشنود که «پی22» کار جدید کارگردان سریال «سیمرغ» است، حتما دلش میخواهد حاصل کار را از نظر بگذراند. چه آنکه «سیمرغ» با روایت مطلوب و بدیع زندگی شهید شیرودی و شهید کشوری، روزگاری جزو ماندگارترین آثار تلویزیونی کشور به حساب میآمد و اصطلاحاً جزو سریالهای خیابانخلوتکن بود.
به هر حال «حسین قاسمیجامی» با آثاری مانند «چشم شیشهای»، «تا مرز دیدار»، «زیر آسمان» و در رأس آنها سریال «سیمرغ» روزهای سرفرازی را در دهه 70 تجربه کرده و اکنون بعد از گذشت 2 دهه از آن روزها فیلم جدیدش را هم در حوزه دفاعمقدس و این بار درباره رشادتهای رزمندگان ایرانی در خلیج فارس جلوی دوربین برده است.
اما آیا «پی 22» جزو کارهای قابل دفاع سینمای ایران است؟
«پی 22» ملودرامی دفاعمقدسی است که براساس داستان واقعی ماجرای ناوچه جوشن ساخته شده است. رویدادی که جزو آخرین نبردهای جدی دفاعمقدس در تقابل مستقیم میان ایران و آمریکاست و وجه تمایزش هم وقوع آن در دل دریاست. همین نکته شاید اولین وجه تمایز این فیلم با سایر تولیدات دفاعمقدسی سینمای ایران است.
پرداختن به نیروی دریایی و وقایع متعدد و جذاب آن که کمتر درباره آن دیدهایم و چه بسا تاریخ سینمایی دقیق و جامعی از آن سراغ نداریم. فیلم جدید جامی اما سراغ همین نقطه مغفول رفته و بختش را در بهکارگیری این ظرفیت بزرگ آزموده است. فیلم مانند بسیاری دیگر از تولیدات همنوعش تلاش میکند ملودرام باشد و استخوانبندی فیلمنامه نیز بر پایه کنشهای عاطفی و اجتماعی در زمان امروز و فلاشبک به حادثه ناوچه جوشن در سال 67 پایهریزی شده است.
فیلمنامهای که هم سیر منطقی آن میتواند به تفاوت نسلها و لزوم توجیه نسل جدید پیرامون تاریخ معاصر اشاره کند، هم نیمنگاهی به وضعیت کنونی خانوادههای شهدا داشته باشد و هم از طریق این گذر زمانی، آیندهای را هم برای مخاطب خود ترسیم کند. فیلمنامهای که گزاف نیست اگر هسته و ایده آن را منطقی و معقول بدانیم.
در کنار روایت مطلوب داستان و روند منطقی قصهگویی اما دیالوگها به اتفاقی دچار میشوند که بسیاری از تولیدات دفاعمقدسی دیگر نیز بدان مبتلا شدهاند: شعار! اتفاقی که شاید بزرگترین دلیل اقبال مردم به فیلمهایی نظیر «لیلی با من است» و سهگانه «اخراجیها» بوده است.
در واقع در بعضی بخشها بویژه ابتدای فیلم دیالوگهایی که قرار است به موضوع تفاوت نسلها و نگاه نسل سوم به دفاعمقدس، رزمندگان و شهدا بپردازد، اسیر شعارزدگی میشود و در جایگاهی که میتواند در برخوردهای میان شخصیت جوان فیلم با شخصیت هادی که نماینده رزمندگان دفاعمقدس است، برخوردی کامل و بیپروا با این موضوع جدی، حساس و عمیق داشته باشد، اسیر افراط در صراحت میشود و حاصلش چیزی است که شاید بهترین توصیف برایش باورناپذیری و شعارزدگی است. موضوع البته در برخورد هادی با دخترش وضع بهتری دارد اما موضوع تفاوت نسلها و لزوم توجیه کامل نسل سوم نسبت به دفاعمقدس و خانوادههای شهدا و ایثارگران، هر چند مورد توجه جدی فیلمنامه و کارگردان بوده اما آنطور که باید نتوانسته به طور ملموس و جذاب به موضوع بپردازد. شاید میشد آن را بهتر از آب درآورد.
صحنههای اکشن اواسط فیلم اما به کمک لوکیشنهای جذاب و کمتر دیده شده داخل ناوچه و البته تبحر واقعی بازیگر نقش هادی که ایفای آن با هادی ساعی قهرمان سابق تکواندوی جهان است، چشمنواز است و میتواند مخاطب را راضی کند. چه آنکه لوکیشنهای جذاب روی آب و داخل ناوچه و اتاقهای مختلف آن مانند اتاق عملیات، عرشه و... مواردی است که مخاطب ایرانی مشابه آن را کمتر دیده و همین موجب جذابیت بیش از پیش این سکانسها میشود. البته داستان ناوچه جوشن و رشادت دلیرمردان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در آن حادثه چنان جذاب است که مخاطب تا پایان فیلم را با دقت و فعالانه دنبال و ذهن خود را درگیر فیلم کند.
به هر حال راوی پرواز شیرودی و کشوری در «سیمرغ» این بار «پی22» را جلوی دوربین برده است و رشادت دلیرمردان کشورمان در دریا و خلیجفارس را نشان میدهد؛ اتفاقی که با همراهی موسیقی بجا و زیبای مجید انتظامی و لوکیشنهای متفاوت و جذاب و موارد دیگر از این دست میتواند سرمایهگذار فیلم را به بازگشت سرمایه در گیشه امیدوار کند.
به نظر میرسد «پی 22» هر چند جزو شاهکارهای سینمای ایران قلمداد نمیشود و اساساً چنین ادعایی هم ندارد اما از بسیاری از تولیدات این روزهای سینما خوشاحوالتر است و قابل دفاعتر. حال باید دید روایت دریایی حسین قاسمی در «پی22» میتواند مانند روایت آسمانی او در «سیمرغ» در خاطر مردم باقی بماند؟