حلقه وصل- شنیدن برخی حرف ها و اظهار نظرهای مسولین کشور جز غم و غصه و عصبانیت چیزی برای مردم این سرزمین ندارد. حرف هایی که با خنده و قیافه های حق بجانب و وقیحانه از سوی مسولان و آقازاده یشان زده می شود تا نمک باشد روی زخم دل مردم شهید داده ای که این روزها از بابت سوء مدیریت همین آقایان پرمدعا، در بدترین اوضاع اقتصادی بسر می برند. مردمی که پای این نظام و برای استقرار آن جوانهای دسته گلشان را تقدیم کردند. جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و جانباز شدند اما نه برای خودشان حقی قائل شدند نه گذاشتند که بچه هایشان با سوء استفاده از این مجاهدت ها، پورشه سوار شوند و اقامت آمریکا بگیرند....
حرف های محمدرضا داورزنی معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان در رسانه ملی درد آور بود. با شنیدن این حرف ها حالا می توان راحت تر نتیجه گرفت که چگونه این همه فساد در ورزش کشور وجود دارد. حرف این است که چگونه یک مسئول بلند پایه که ادعای حضور در دوران شکوهمند دفاع مقدس را دارد و مردم را به ضدیت با آمریکا و مبارزه با استکبار جهانی دعوت می کند، همزمان با وقاحت تمام از حضور فرزندش در ماساچوست می گوید و از گل پسر ایرانی که با او ازدواج کرده!
پیش از همین عملیات مرصاد که آقای داورزنی مدعی حضور در آن هستند که حتما حضور داشته اند، جوانان دسته گلی از این دیار توسط جنایتکارترین گروهک تروریستی جهان که اتفاقا کشور محل سکونت فرزند و داماد آقای داورزنی حامی شماره یک آنهاست، زنده زنده سوزانده و مثله شدند اما ایستادند تا ایران اسلامی سربلند بماند و جالب توجه جناب داورزنی که نه بابت این جانفشانی ها پولی گرفتند، نه پست و مسندی و نه اقامتی در ینگه دنیا. همین حالا فرزند شهیدی از شهدای عملیات مرصاد را می شناسم که شرافتمندانه در بخش تولید کشور کارگری می کند و با افتخار در یکی از جنوبی ترین نقاط پایتخت زندگی می کند و البته همه خوب می دانیم که از این دست فرزندان و خانواده های شهدا و جانباز کم نداریم. اینها هنوز هم به کاری که کردند افتخار می کنند و با عزت و اقتدار می گویند که باز هم حاضرند در این راه از جان و مالشان بگذرند اما ...
اما حرف های داورزنی و امثال او تیری است زهرآگین بر قلب این مردم؛ بر قلب خانواده های شهدا؛ بر دل پر غصه فرزند شهیدی که شاید حتی پدر را ندیده باشد. حرف های داورزنی و بقیه مسئولانی که با افتخار از حضور و اقامت فرزندانشان در امریکا و انگلستان می گویند، دردآور است؛ فرزندانی که با رانت آنها هر بلایی که دلشان خواسته، طی این چند دهه گذشته بر سر مردم آورده اند. به راستی که این حرف ها از تیر و بمب و موشک بعثی ها و آمریکاییها دردناکتر است. حرف هایی که متاسفانه با افتخار هم پخش می شود و باز هم با تاسف اینقدر تکرار می شود که قبح آن نیز در حال فراموشی است و این آقایان دیگر بدون ابا از چیزی از رانت خواریها و سوء استفاده ها و وقاحت خود و فرزندانشان حرف می زنند.
این روزها، روز خبرنگار است و رسالت قلم به ما حکم میکند که از این همه خودبزرگ بینی و این همه فساد حاکم بر ورزش بگوییم؛ از ورزشی که مسولان ارشدش اینگونه مایه عذاب و عصبانیت مردم هستند و اینگونه بر سر این مردم مظلوم منت می گذارند که ما چه کردیم و با وقاحت خاص خودشان، رانت خواری فرزندانشان را حاصل زحمات و تلاشهای خودشان قلمداد می کنند.
و کلام آخر اینکه جناب داورزنی حداقل اگر دردی از ورزش کشور دوا نمی کنید و ثمره ای برای مردم رنج کشیده کشور ندارید، حداقل با حرف هایتان و به رخ کشیدن پورشه سواری و اقامت فرزندانتان در ینگه دنیا که رفاه آنها به زعم شما حاصل تلاش خود آنهاست، مایه عذاب مردم نباشید. بروید با فرزندانتان خوش باشید که این مردم از شما و امثال شما نه توقع جنگیدن دارند و نه خدمتی که منت آن را سرشان بگذارید. حداقل با حرفهایتان باورهای مردم را خدشه دار نکنید. این شاید کمترین کاری باشد که می توانید بکنید.
* فریدون حسن (سردبیر بخش ورزشی روزنامه جوان)