حلقهوصل: هادی محمدیان به عنوان کارگردان و حامدی جعفری به عنوان تهیهکننده با دو انیمیشن باکیفیت شاهزاده روم و فیلشاه در جامعه ما شناخته شدهاند. انیمیشن فیلشاه این روزها بر روی پرده سینماست و حلقهوصل به این مناسبت گفتوگویی با هادی محمدیان و حامد جعفری انجام داده است و در این گفتوگو حواشی این روزهای پیرامون فیلشاه را مورد واکاوی قرار داده است.
آقاي محمديان! در تيزرهاي تبليغاتي انیمیشن فیلشاه تاکید ميشود که «فرزندانتان را آسودهخاطر به سينما بياوريد» اين اطمينان از كجا ميآمد؛ حوزه کودک حوزه پرمسئولیتی است آقاي محمديان چقدر كارهاي پژوهشي در حوزه كودكان انجام داده است که با اين اطمينان خاطر عنوان ميكرد كه كودكانتان را به سينما بياوريد؟
محمدیان: اين شعاري است كه هنر پويا انتخاب كرده است و برآمده از كار يك تيم است، كار فردي نيست. من به تنهایی كار تحقيقاتي نميكنم، چون فيلمسازي براي كودك و نوجوان نياز به جمع دارد. این جمع خيلي جامعتر از يك نفر است. در این جمع هنرشناس، جامعهشناس و كودكشناس حضور دارند و تصميم ميگيرند. اين جمله ماهعسل يك تيمي كه فكر كردند و به اين جمله رسيدند. قطعا آنها پارامترهايي داشتند براي اينكه بگويند علت اين اطمينان چيست يا نقطه مقابل چه بوده است كه ما آنها را نديديم. در بیشتر انيميشنهايي كه در دنيا ساخته ميشود، سبك زندگيای را ترويج ميكند که ما در كشورمان دوست نداريم این سبک زندگی را داشته باشيم. نكته مهم این است. يا برخی از این انیمیشنها درباره مسائلي صحبت ميكنند كه ما نسبت به این مسائل موضع داريم يا براي گفتنه شدن این مسائل برای کودکان را در تربیت دینی و ایرانی خودمان خط قرمز ميدانيم. شرايطی كه جامعه ما در مسائل جنسي و تربيت جنسي و هم در روابط و تربيت اجتماعي و... دارد با جامعههاي ديگر متفاوت است. نکات و پارامترهايي داريم كه فقط براي خودمان است. از این جهت فكر ميكرديم كه انیمیشن فيلشاه میتواند بچهها را سرگرم کند و خوراك خوبي به آنها بدهد و درعينحال خيال پدر و مادرها از اين جهت كه خوراكي که به بچههایشان ميدهد خوراك مناسبي است، راحت میکند. سينما رفتن سرگرمي خيلي جذابي براي خانوادهها و مخصوصا پدر و مادرهاست. خانوادههای سینمارو تاوقتي كه بچه به دنيا بيايد، خيلي راحت به سينما ميروند، ولي به محض اينكه بچه به دنيا ميآيد كار سخت ميشود. چون آنها دیگر تبديل به يك خانواده بزرگتری ميشوند و همه افراد خانواده اهميت پيدا ميكند؛ یعنی دیگر نمیتوانند تنها تفريح كنند و همه چيز خانوادگی ميشود. فيلمهاي اجتماعي ما معمولا فضايي را دارند و مسائلي را مطرح ميكنند كه مخاطب بزرگسال نمیتواند با بچه پای این فیلم بنشیند. اين هم نكته مهمي است. ما ميتوانيم اين ادعا را بكنيم كه فيلشاه نسبت به فيلمهاي اجتماعيای که در سینمای ما اكران ميشود، فضاي مناسب براي كودكان و نوجوان دارد. از اين جهت در شعارمان گفتيم كه کودکانتان را آسوده خاطر به سینما بیاورید. ولي قطعا ما هم داريم آزمون و خطا ميكنيم. رسانه ما رسانهاي است كه قبل از ما نبود و سينماي انيميشن تا قبل از شاهزادگان براي كودك و نوجوان وجود نداشت. بالاخره ما داريم این فضای جدید را تجربه ميكنيم. سعيمان این است که آسیبها را به كمترين حد ممكن برسانیم و تجربيات ما تبديل به معضل نشود و خانوادهها نگويند كه اين تجربه چرا باید روي كودك ما داشته باشد. لذا داريم با تمام قدرت کار را كارشناسي ميكنيم و از نظرات صاحبنظران در اين حوزه استفاده ميكنيم تا بتوانيم در مسير درستي حرکت کنیم.
خود شما به عنوان سازنده فلیشاه، فيلشاه را عيدي برا كودكان ميدانسنید يا برای خانوادهها خانوادهها. چون در خیلی از برنامههای کودک ما دغدغه بزرگسالان مطرح میشود و از دغدغههای کودکانه در آن خبری نیست؟
محمدیان: فرقی نميكند. چون وقتی ما خانواده ميگويم، تعریف خانواده از نگاه من فیلمساز اين نيست باید فرد فرد خانواده را در نظر بگيرم و بگوييم كه چون اينها زير يك سقف هستند خانواده ميشوند. فرد وقتي ازدواج ميكند، دیگر فرديت كاملا از بين ميرود؛ يعني انگار پدر سه نفر است، بچه سه نفر است، از اين بيشتر هم باشند كه چه بهتر. ميخواهم بگويم ما كودك را در خانواده و خانواده را جزعي از وجود بچه ميديديم؛ يعني علاوه بر اينكه كودك در فيلم ما سرگرم میشود، به خانواده هم در مسائل مختلف تربیتی كمك میكنيم. در دنيا سينمايي وجود دارد كه در آن سينماي كودك و نوجوان و سينماي پدر و مادر به آن سنجاق ميشود؛ يعني بچه در سينما فيلم را ميبيند و سوالاتي برايش پيش ميآيد كه پدر و مادر آنها را جواب ميدهند يا مسائلي را مطرح ميكنند كه خانواده از گفتن آن عاجز است. چون خيلي از مسائل را در قالب كلام نميشود به بچهها آموزش داد. در اینجا سینما كمك آموزشي و كمك تربيتي براي خانوادهها ميشود و یک فضاي تربيتي براي خانواده دارد و یک فضاي شاد و سرگرم كننده براي بچهها. ما هر دو سوی این را در نظر گرفتیم.
آقاي جعفري از چرایی اعتراض شما در نشست خبری جشنواره نسبت به اکرانهای جشنواره شروع کنیم. شما در نشست خبری گفتید که «مسئولین فقط میخواند یک انیمیشن در ویترین جشنواره باشد» و اعتراضتان نسبت به اکرانهای جشنواره را به نهادهای فرهنگی تعمیم دادید. شما از نهادهای فرهنگی متولی چه انتظاری دارید؟
جعفری: ما به عنوان یک مجموعه توليد کنند، بر روی نهادهای فرهنگی متولی حسابي باز نكرديم و این انتظار را نداریم که فضاي فرهنگي بايد براي ما كار ويژهاي انجام دهد. در زمان شاهزاده روم این حساب را كرديم ولی بعد متوجه شديم که اشتباه كرديم. در مورد فيلشاه این حساب را باز نكرديم. این به معنای این نیست که هیچ توقعي وجود ندارد. نهادهاي فرهنگي وظيفهشان است از چنین مسائلی حمایت کنند، ولی اینکه ما روي آنها حساب باز كرديم يا نه، يك بحث جدایی است که ما حساب باز نكرديم. حسابی که ما باز کردیم روی تيم خودمان بود تا این كار توليد شد. اما نهادهاي فرهنگي كساني كه مدعي هستند دارند كار فرهنگي بايد اتفاق بيفتد، بايد كار فرهنگي در حوزههاي بكر را تسهيل كنند؛ يعني وقتي شاهزاده روم ساخته شد، سال بعد هشت كار انيميشنی متقاضي جشنواره فجر شدند. اين نشان میدهد که كاري موفق ميشود، دیگران هم اقبال خوبی نشان میدهند. به نظر ميرسد اينجا جا داشت كه نهادهاي فرهنگي كشور بيايند و شرايطي را فراهم كنند تا كارهاي متناسب با مخاطب كودك و نوجوان توليد شود. وقتي ما حرف از حمايت ميزنيم، معني غلطش اين است كه يك گوني پول برداريم و به اين و آن بدهيم ولی معني درست حمايت اين است كه بياييم ببينيم وقتی يك كار درست سينمايي شناخته ميشود، چه جاهايي براي حمايت کردن وجود دارد. مثلا يكي از محلهايي كه دولت و نهادهاي فرهنگي ميتوانند حمايت كنند، تبليغات فيلم است. اگر قرار است فيلم خوبی عرضه شود، شهرداري میتواند بگويد من بيلبرد در اختيار اين فيلم قرار دهم، دولت میتواند بگويد من زمينه اكران آن را تسهيل ميكنم. اگر به سانسهای اكران فيلشاه دقت کنید، ميبينيد بیشتر سانسهاي صبح است و معمولا از سانسهای صبح در سينما اقبالي وجود ندارد و سانسهاي پراقبال از سوی مخاطب بعدازظهر است و فيلشاه عملا از سانسهای بعدازظهر خيلي سهم ندارد. دليلش اين است كه نگاه ويژهاي به اين حوزه وجود ندارد. چيزي كه ما را در جشنواره ناراحت و نگران كرده بود، همين اتفاق بود. ما ميديديم جشنواره فجر متقاضي حضور فيلشاه بود، وليكن پلاني كه ميگويد من ميخواهم از اين كار حمايت كنم، وجود نداشت و فقط براي اين بود كه ما را در جشنواره بياورد و براي بعد از آن هيچ برنامهاي نداشتند. آن نگراني كه ما داشتيم، بعدا ديديد که نگراني به جايي بود. در عين اينكه داوران قرار بود فيلمي را كه در بخش مسابقه وجود دارد داوري كنند، ولی فیلشاه را نديده بودند. در عين اينكه پيشنهاد داوران اين بود كه از فلیشاه مجزا تقدير شود، ولی جشنواره تقدير نكرد. همه اينها را وقتي كنار هم ميگذاريم، مشخص است كه تصور ما درست است؛ يعني دوستان فقط براي ويترينشان يك انيميشن نياز داشتند و در حد همان ويترين هم به آن توجه كردند و هيچ شرايطي اتفاق نيفتاد. چيزي كه به نظر من نگران كننده میرسید، همین اتفاقها بود. مگرنه اینکه فيلمي مثلا حمايت مالي را از آن گرفته یباشد و در اين برهوت محصولات فرهنگي یک کاری تولید شود عملا دردي را دوا نميكند و مهم ريلگذاري آن مسيري است كه سرمايهگذار خصوصي ببينيد و بداند اگر در این زمينه سرمايهگذاري كند، احتمال بازگشت سرمايهاش بالاتر از اين است كه برود در يك فيلم رئال سرمايهگذاري کند. اين تصوير چگونه شکل میگیرد؛ زماني كه مثلا سرگروه خاصی در سينماها براي آن قائل شویم، زمانی که براي بيننده فيلم كودك سينماها سانسهاي ويژه ميگذاريم. بعد دولت اين را براي سينما گرانتي ميكند. کمکهایی از این جنس كمك ميكند كه اين جريان شكل گيرد.
هفتهنامه همقلم، در گزارشی سرمایهگذاران فیلمهای بخش مسابقه سیوششمین جشنواره فجر را بررسی کرده بود و گفته بود که در این فهرست حضور محصولات ارگانی گل درشت است و در این گزارش انیمیشن فیلشاه را محصول مشترک فارابی و سازمان رسانهای تصویر شهر دانسته بود. روابط عمومی فیلشاه در واکنش به این گزارش گفت که فیلشاه آخرین محصول گروه هنرپویاست که به صورت کاملا مستقل و با هدفگذاری کیفی و محتوایی خود اقدام به تولید این انیمیشن کرده است. و عنوان کرده بود که این سازمانها جمعا سهمی 50 درصدی در تولید نسخه فارسی انیمیشن داشتند. سرمایهگذاران فلیشاه را برای ما تشریح کنید و بگویید که در نسخههای عربی و انگلیسی و فرانسوی چه افراد یا نهادهایی سرمایهگذار بودند؟
جعفری: حمايت معنياش در فضاي فرهنگي كشور كاملا مشخص است. يك خَلط مبحثی در این مسئلهای كه شما فرموديد فارابي و تصوير شهر از فيلشاه حمايت كردند، صورت گرفته است. كسي در ساخت فيلشاه به معنايي كه شما فرموديد، حمايت نكرده است. من اكران را كاري ندارم، ولي در ساخت فيلشاه هيچ كس حمايت نكرده است. هر كسي اين حرف را زده است، حرف غلطي زده است. وليكن بله، بنياد فارابي و موسسه تصوير شهر به جهت سابقه موفق فيلم شاهزاده روم تمايل داشتند كه بخشي از سهام اين فيلم را خريداري كنند. خريد سهام با حمايت كاملا دو چيز مجزا از هم است. حمايت معنايش چيست؟ معنايش اين است كه شما يك پولي را در اختيار كسي ميگذاريد يا اينكه ميآييد اگر قرار است هزار تومان دهيد، دو هزار تومان ميدهيد و يك كار ويژهاي انجام ميدهيد. ولي فيلشاه اگر 1000 تومان ميارزيد، دوستان 500 تومان دادند؛ يعني اينطور نبود بيايند و ارزش بالاتري قائل شوند. ميخواهم بگويم اینها از ارزش همان زمان هم كمتر بها براي خريد سهامش پرداخت كردند. نکته دوم اینکه هم فارابي و هم تصوير شهر بعد از شروع توليد پروژه وارد شدند. چون يك جايي خواندم كه يكي از مسئولين فرهنگي گفته بود از صفر در تولید فیلشاه حضور داشتيم، اين حرف هم صحت ندارد و غلط است. وقتي بيناد فارابي وارد فيلشاه شد، تقريبا شش ماه از شروع توليدش ميگذشت و زماني كه تصوير شهر وارد شد، تقريبا يك سال از شروع توليد فیلشاه ميگذشت. معني سرمايهگذاري كاملا مشخص است؛ یک وقت پولي بلاعوض ميدهند و میگویند اين كار شما مثلا 2000 تومان ميارزد ما 5000 تومان ميدهيم. هيچ كدام از اين اتفاقات برای فیلشاه نيفتاده است. فضای سرمایهگذاری در فیلشاه به این شکل بود همه آنها میگفتند چون ما سابقه اين را داریم كه يك كار موفقي عرضه کردیم، بیایند و در اين موفقيت سهيم باشند. اين فضا بود. اين معناي حمايت ندارد. اما سرمايه فيلشاه از كجا تامين ميشود؟ بخشي از آن آدمهاي حقيقي هستند و عمده سرمايهگذاري فيلشاه توسط آدمهاي حقيقي تامين ميشود. كساني كه به اين موضوعات و به اين فضاها علاقمند هستند و به اثرگذاري فرهنگياش معتقدند و تجربه موفق شاهزاده روم را هم ديدند و در شاهزاده روم هم بودند با اينكه ريسك بالايي داشت و فكر ميكردند كه پولشان سوخته و از بين رفته است، خوشبختانه پولشان سوخت نرفت. اینها آمدند و در كار بعدي ما سرمايهگذاري كردند. يك گروه اينها هستند. يك بخشي را خود هنر پويا كه توليدكننده اثر است، سهامي را در آن دارد و يك بخشي هم سهامي است كه ما به غير واگذار ميكنيم. يعني فرض كنيد كه ما سهام نسخه عربي كار را واگذار كرديم یا بخشي از نسخه بينالمللي كار را واگذار كرديم. اينها شركتهاي خارجي هستند که آمدند این سهام را خريدند. اينها محلهاي تامين سرمايه ماست.
در خبرها شنيديم كه برای نسخه عربي فیلشاه اتفاقات خوبی افتاده است و فروش خوبی در لبنان داشتید. چه اتفاقی رخ داد که این اقبال صورت گرفت؛ یعنی روند رسیدن به این نتیجه خوب را برای من شرح دهید و بگویید که قرار است برای نسخههای انگلیسی و فرانسوی فیلشاه چه اتفاقی بیفتد؟
جعفری: دوبله نسخه فرانسوي و انگليسي فیلشاه هنوز به تمام نرسیده است. دوبله عربي تمام شده و در حال اكران است. نسخه عربی در اردن و عراق در حال اكران است و انشاءلله در امارت هم بنا است كه از چند روز آينده اكرانش شروع شود. شرايط ما به اين نحو است كه سرمايهگذاري كه علاقمند به اين حوزه است، در كار توليد فيلشاه ورود كرد. این ورود از زمانی بود که ما داشتیم فيلشاه را ميساختيم. این سرمایهگذار نسخه عربي را پيشخريد كرده است. سعي كرده است كه يك جاهايي هم به ما مشورتهايي دهد. چون كاري كه براي كودك ساخته ميشود، خودبهخود ادبياتش بينالمللي است و همان خط قرمزهايي كه ما اينجا براي بچههايمان قائل هستيم، چند درجه بيشترش را در خارج از ايران هم براي حوزه كودك قائل هستند. ما به يك استوديويي در روسيه رفته بوديم و داشتيم كارهايمان را نشان ميداديم، يكي از دوستان كاري را نشان داد كه يك جسم تيز در آن داشت. كار ديگري هم بود. گفت كه كار خوبي است و تا جايي كه رسيد به اينجا كه يك داس مانند دست روباه بود. گفت ما نميتوانيم اين را پخش كنيم. گفتيم چرا؟ گفت اين كار خردسال است و نشان دادن جسم تيز براي خردسال در تلوزيون ما ممنوع است. دقتها را شما ببينيد! پس ناخودآگاه وقتي ما داريم در حوزه كودك كار توليد ميكنيم، كارمان بينالمللي است. كار ما يك نقاطريزي هم دارد كه ما بايد دقت كنيم و در این زمینه از مشورت همين دوستاني كه لايسنس عربي كار را خريده بودند، استفاده كرديم. الحمدالله موفقيت هم داشت.
آقاي محمديان شما فيلم را با مردم ديديد و واكنش منتقدان را هم در نشست خبری جشنواره در خاطر دارید. ميخواهم ارزيابي خودتان را از اين دو نگاه برای ما بگویید؟
محمدیان: تفاوت این دو نگاه طبيعي است. كار منتقد، انتقاد است و كارش هم درست است. نياز به موضوع است كه نقد سازنده باشد و حب و بغض در آن نباشد و فرانقد نباشد. از نقدهایی که در جشنواره بود یا جاهای دیگر میخواندیم استقبال ميكرديم. بعضيها نسبت به موضوع بغض دارند، بعضیها نسبت به ما بغض دارند و اينها را در متن نقدشان ميآورند كه اين بحث ديگري است. برآیند نگاهها در جشنواره مثبت بود؛ يعني نگاه مثبت هم داشتيم. ولي جشنواره براي مخاطب خاص است و نگاه كودك و نوجوان که مخاطب اصلی فیلم ماست در آن خيلي كم است. فیلشاه وقتي وارد اكران شد و مخاطب اصليش را پيدا كرد، ما ديديم كه در این فضا تفاوت زيادي دارد و آن حس و حالي كه ما در زمان اكران در جشنواره پيدا كرديم با اينكه در اكران است، خيلي فرق ميكند. حقيقتش را بگويم بعضي وقتها من خودم دلسرد ميشدم. اينكه حالا چرا انيميشن؛ نه كسي اهميت ميدهد، نه كسي ميآيد ببيند، نه تايم درستي دارد. اين چه كاري است كه ما داريم ميكنيم؟! اصلا سينما هيچ ارزشي برای این کار قائل نيست. ولي وقتي وارد سينماها شدم و اين ذوقزدگي و شگفتي بچهها را ديديم، خندهها و صداهاي دسته جمعي كه ميخنديدند، واقعا خستگيام در رفت و از همه مهمتر اينكه انگيزه پيدا كرديم. با حامد خیلی جاها فیلشاه را دیدیم، در سینما کوروش رديف آخر ايستاده بوديم و جا نبود. بچهها لحظه به لحظه به مادرشان گزارش ميدادند كه اينجا را ديديم اينطور شد... همه شوخيها را متوجه ميشدند و ما هم خدا را شكر كرديم كه اين مسيري كه ميرويم درست است. هدف ما اين بود كه براي كودك و نوجوان انیمیشن بسازيم و اين كودك و نوجوان الان پيام فيلم را گرفته است و آن لذتي كه دوست داشتيم در سينما ببرد، دارد ميبرد و فيلم را ديده و بيرون آمده ولی باز خواستار اين است كه دوباره برود و ببيند. خيليها خواستار سيدي فیلشاه هستند. چون فرهنگ مطالبهگري در سينمای كودك و نوجوان نيست، ولي فرهنگ خريد سيدي هست. آن هم به این بر میگردد که سينماي كودك نداشتيم. اينكه سيدي فلیشاه را ميخواهند، دفترش را ميخواهند، لوازم و تحريرش را ميخواهند، خيلي جذاب است. از طرفي هم در فضاي مجازي به هر شكلي پيام برايمان ميفرستند که ما در شهرمان سينما نداريم و بچهمان خيلي دوست دارد كه اين را ببيند. ميخواهم بگويم كه فيلشاه توانسته است مخاطب خودش را پيدا كند. هدفگذاري كه هنر پويا داشت و اين بود كه اولويت ما كودك و نوجوان است و براي اين هدف بايد کار کنیم. وقتی يك فيلم رئال ساخته ميشود، چقدر دست و كف و سوت ميزنند و چقدر با آن پز ميگيرند كه فلان فيلم را در فضاي سينما ساختيم، ولي ما واقعا به سطح عامهاي از مخاطب نگاه ميكرديم و براي آنها فيلم ميسازيم.
در ابتداي كار خیلی طبیعی و درست بود که تبليغ ميشود «فیلشاه، تازهترين محصول سازندگان انيميشن شاهزاده روم»، ولی امروز که فیلشاه اکران شده و ماهیت خودش را پیدا کرده مشکلی با این ارجاعات ندارید و فکر نمیکنید که از اهمیت فیلشاه کاسته شود. چون فلیشاه به لحاظ کیفی به مراتب بالاتر از شاهزاده روم است؟
محمدیان: الان كه فيلشاه دارد اكران ميشود، به قول گفتني شاهزاده دم كشيده است؛ يعني اكران شده است، در تلویزيون بارها پخش شده است و مردم بارها ديدند و لوازم و تحريرش آمده و خودش تبديل به يك برندي شده است كه خيلي از مردم آن را ميشناسند. ولی فيلشاه تازه دارد اكران ميشود. ما به شاهزاده روم افتخار ميكنيم. اولين فيلمي بود كه در هنر پويا ساختيم. تمام تلاشمان را هم به كار برديم و شاهزاده روم براي ما خيلي باارزش است. اگر بعد از دهمين كارمان هم دوباره بگويند شاهزاده روم، باز هم خوشحال ميشويم. ولي براي فيلشاه هنوز مسير زيادي مانده است تا تبديل به يك فيلمي شود که در ذهنها و در تاريخ بماند و ثبت شود. شاهزاده روم اين توفيق را داشت و خدا هم كمك كرد. يادم است همين وسعتي كه در فیلشاه دستمان نسبت به خودمان باز است به بركت شاهزاده روم است و در شاهزاده روم اين طور نبود. آن زمان اصلا در فضاي سينمايي كسي باور نميكرد كه بتوانيم یک انیمیشن سينمايي بسازيم كه بشود آن را اكران کرد و بعد بدون هيج سوپرستاری سومين فيلم پرمخاطب سال شود. اواسط كار شاهزاده روم نااميد بوديم. همهاش ميگفتيم نميشود يا ميشود؟! يكي از دوستان ما كه مشاوره ما در اين پروژه تاريخي بود، میگفت شما داريد براي اهلبيت كار ميكنيد و اهلبيت به مادرشان حساس هستند، شما داريد درباره امامي اين كار را ميكنيد كه زنده است. قطعا ايشان از خجالت شما درميآيد و زير بار دين شما نميماند. البته اگر ديني باشد و ديديم كه چطوري آن فيلم بين همه محبوب شد. بزرگترين بركت شاهزاده روم اين بود كه مسير را براي ما باز كرد تا بتوانيم فيلشاه را بسازيم. درواقع ما در مجموعه هنرپویا يك نگاه ديگري هم داريم و ميگوييم در اين مجموعه يك اهداف فرافيلم داريم؛ یعنی اهدافی داریم که برايمان ارزشمند است و به ما انگيزه ميدهد. من فكر ميكنم اين انگيزه فيلشاه شد و فیلشاه را مجموعهاي ساخت كه قبلا شاهزاده روم را ساخته است. انشاءلله بعد از 10 تا كار اين مجموعه تبديل به مجموعه و گنجينه با ارزشي ميشود براي بچههاي نسلهاي بعد كه بتوانند فيلم خوب و با ارزش ببينند.
در این راه با مشکلات زیادی هم دست و پنجه نرم کردید و کمبود امکانات هم کمی کار را سختتر کرده بود و اگر اشتباه نکنم در حوزه رندر گرفتن با کمبودهایی روبهرو هستیم و شما هم رندر کار را خارج از کشور گرفتید.
محمدیان: نه اين طور نبود، ظاهر يك بخشي كوچكي از کار در خارج از کشور بود.
جعفری: تقريبا 50 و خردوهای از درصد کار اينجا انجام شد و چهل و خوردهاي از آن در خارج بود. آن هم به خاطر زمان بود.
محمدیان: چون ميخواستيم كار را زودتر پردازش و جمع كنيم.
جعفری: از اين قضيه ناراحت هستيم؛ يعني خوشحال نيستيم كه در خارج از ايران بخشي از آن را رندر كرديم. دوست داشتيم كه در اينجا فضا با اين هزينهها فراهم بود و هزينههاي هنگفتي كه دستگاههاي فرهنگي طلب ميكنند نبود و همینجا فضا فراهم بود تا همينجا رندر ميكرديم.
محمدیان: من بايد اين نكته را بگوييم كه رندر كردن فقط سختافزار است؛ يعني ما هيچ نيروي انساني را در خارج از ايران نفرستادیم که رندر را آنجا انجام دهند. آن پردازش قسمتی بود بار روي سيستم بود؛ يعني ما كار را تمام كرديم. يك تايمي بايد روي سيستمي به تصاوير نهايي تبديل شود و بخشي از کار را که ميگويند 40 و خردهای درصد است به اكراين برديم. اين بخشي از مشكلات ما در بخش توليد است، ولی بزرگترين مشكل ما اين است كه ما داريم با كارهاي خارج از ايران قياس ميشويم، با محصولاتي كه كمپاني بزرگ دنيا بعد از 100 سال تجربه دارند ميسازند و هزينههاي هنگفتی که در این عرصه میکنند. اين رقابت ناعادلانه و نابرابري است. اين بزرگترين مشكل ماست. چون آنها دستشان در توليد خيلي باز است. فقط در سختافزار، در تكنولوژي و كار نيست، آنها تجربه وحشتناكي در این زمینه دارند. 100 سال است كه دارند انجام ميدهند. سالي يك فيلم دارند اكران ميكنند. كمپاني هاليوود تقریبا سالی 100 تا انيميشن ميسازد و از این بین ده دوازده تا در سال مطرح ميشود. ما داريم با آنها رقابت ميشویم و مخاطب ما ذائقهاش خيلي قوي شده است. كوچكترين اشتباهي در بخش توليد كنيم، لو ميرود. چون داريم قياس ميشويم. اين باعث ميشود كه زحمت خيلي بيشتري بكشيم و نياز به تكنولوژي روز دنيا داشته باشيم كه متاسفانه با اين وضعيت اقتصادي كه وجود دارد مشكل وجود دارد. الان براي تامين سختافزار مورد نيازمان دچار مشكل هستيم. نهادهاي حكومتي و خصولتي و دولتي و... اینجا بايد به كار بيايد. چون نبود زيرساخت بزرگترين مشكل در توليد انيميشن با كيفيت سينمايي است. اگر بخواهم يك بحث كوچك تخصصي درباره انيميشن بگويم، اينكه ما در ايران مثلا رندرمان 2k هم نیست full HD است، اگر بخواهیم تبديل به 2k كنيم یا حتي تبدیل به 4k و بالاتر كنيم، نميتوانيم. زمان رندر يكدفعه يك سال طول ميكشد. مشكل ما سختافزاري است. در حوزه محتوايي و مخاطبشناسي هم هيچ چارهاي جز تجربه كردن نداريم. يعني ما تا فيلم نسازيم تا خراب نكنيم قلق نگيريم، هيچ راه ديگري نداريم. اينكه شما بگوييد به من یک فرمول در انیمیشن بدهيد که من با اين فرمول انیمیشن بسازم و مطمئن باشم فیلمم پرمخاطب خواهد شد، اينطوري نيست. تنها راهش اين است كه از راهي كه شما فكر ميكنيد درست از فیلم بسازيد، اكران كنيد و با مردم و بچهها بنشينيد نگاه كنيد، آن به آن فيلم را با آنها چك كنيد. فقط راهش اين است و هيچ فرمول ديگري ندارد. الحمدالله ما داريم اين تجربهها را ميكنيم. در بحث تكنولوژي و سختافزاری مشكل داريم كه آنجا هم نياز به حمايت داريم. چون واقعا هزينههاي سرسامآوري دارد.
من وقتی فیلشاه را میدیدم تم اصلی داستان من را یاد رمان «ریشهها» میانداخت. داستان این رمان واقعی است و از جنگلهای آفریقا شروع میشود. قهرمان اصلی داستان «کونتا کینته» در دهکدهای مسلمان و در باختر قاره آفریقا زاده میشود و بعد روزی که در جنگل میگشت توسط بازرگانان برده او را میربایند و با بدترین وضع آنها را با کشتیهای بردهکشی به آمریکا میبرند و میفروشند و... در این مسیر خیلی از بردهها میمیرند و به آب انداخته میشوند. آیا شما آشنایی با این داستان داشتید؟
محمدیان: الگوهايي كه در قصهنويسي به كار ميرود، الگوهاي ثابتي است. علماي نمايشنامهنويسي مثل افلاطون و ارسطو ميگويند بيشتر از هفت هشت مورد الگو براي نوشتن قصه نداريم. همه در اين الگوها تكرار ميشود. اين طبيعي است. من این كتاب را نخواندم ولي حتما ميخوانم. اين طبيعي است كه ما از الگويي استفاده كنيم كه تكراري باشد. اگر الگويی تكراري باشد اشكالي ندارد، مهم نوع پرداختش است. نكته بعدي اينكه ما نميخواهيم از اول چرخ را اختراع كنيم؛ يعني اين الگو در دنيا جواب داده است و همه دارند از اين كار استفاده ميكنند و الگو ميگيرند. ما هم براي اينكه به قهرمان برسيم، داريم تجربه ميكنيم. در كار جديدي كه الان داريم كار ميكنيم، يك مدل يا الگوي ديگري استفاده كرديم. حتي در كار بعدي كه انشاءلله هنر پويا دارد استارت ميزند، يك الگوي متفاوتتر داریم.
آقاي جعفري به عنوان سوال پاياني شما دستاوردهاي شاهزاده روم را براي فيلشاه تشريح بفرماييد؟
جعفری: شاهزاده روم اولين كار سينماي جدي ما بود كه با هدف اينكه اكران كنيم، ساختيم. خيلي از چيزها را ما در آن تجربه كرديم، به عنوان اينكه كار انيميشن خارج از كمپاني شكل نميگيرد. ما وقتي شاهزاده روم را ميساختيم در ذهنمان بود که هنر پويايي را شكل دهيم و اين هنر پويا قرار است شکل یک كمپاني را براي خودش پيدا كند و جلو برود. با همين نگاه ميتوانم بگويم مهمترين دستاورد شاهزاده روم، تثبيت و تعيين دورنماي كار هنر پويا بود و اتفاقي كه ما در هنر پويا داريم رقم میزنیم اين است كه ميخواهيم در طی 10 تا كار به نقطهاي برسيم كه بتوانيم بگوييم كه هر سال يك كار سينمايي براي بچهها آماده اكران در سينما داريم و فضايي را ايجاد كنيم كه برای خانوادهها و بچهها قابل برنامهريزي باشد. در يك تايمي از سال كاري از هنر پويا اكران شود. با اين نگاه فيلشاه نقطه اول پلن 10 ساله ماست. شاهزاده روم جزء آن پلن نبود، مسیر را تسهيل كرده است تا اين اتفاق افتاده است. پس مهمترين دستاورد شاهزاده روم اين اتفاق بود. شاهزاده روم منهاي اتفاقاتي كه براي هنر پويا داشت، يك اتفاقاتي براي دنياي انيميشن كشور هم داشت؛ يعني به عنوان پرفروشترين انيميشن كشور، اين فضا را ايجاد كرد تا سرمايهگذاران به اين فكر افتادند كه اگر در حوزه انيميشن سرمایهگذاری کنند، ميتواند بازخورد درستي بگیرند؛ يعني بركات شاهزاده روم، به مجموعه ما محدود نميشود. شما ميبينيد بعد از شاهزاده روم هشت تا كار به جشنواره ميآيند و بعد سرمايهگذاريهاي ديگر اتفاق ميافتد واين مسير دارد ادامه پيدا ميكند. همه اينها از بركاتي است كه در شاهزاده روم اتفاق افتاد و اقبالي كه مخاطب به اين نشان داده است. شاهزاده روم بين فيلمهاي سينمايي كه پرمخاطبتر بودند، چهارمين فيلم پرفروش سال شد.