خاطره خوش آژانس شیشهای در به تصویر کشیدن چهرهای درست از بسیج و بسیجی آنقدر برای اهالی جبهه فرهنگی انقلاب شیرین هست که هر فیلمی با این محوریت ساخته شود در اولین قدم آن را با شاهکار ابراهیم حاتمیکیا مقایسه کنند و طبیعتا «دیدن این فیلم جرم است» نیز از این قاعده مستثنی نیست.
کشمکش اصلی «دیدن این فیلم جرم است» مبارزه انسان علیه جامعه است. جامعه ای که مصلحت سنجی، ارزش آقازادگی، رانت خواری و ظلم پذیری در آن جایگزین حقطلبی، عدالت خواهی و شایسته سالاری شده است. جامعه ای که مردم در آن نقشی در تصمیم گیری ها ندارند و قربانی مصلحت ها و بی عرضگی مسئولین شده اند.
در مورد «خانهی دختر» چه بگوییم که خدا را خوش بیاید؟! به نظرم این فیلم را این طور میتوان توصیف کرد: فیلمنامهاش به شدت دچار مشکل و رکیک است. اگر از این فیلم برداشتهایی مربوط به مسائل جنسی داشته باشیم، باید آن را بسیار موهن بدانیم، هر چند در غیر این صورت هم فیلمی غیر اخلاقی است.
ترکیب بازیگرانی همچون صابر ابر، شبنم مقدمی، محمدرضا غفاریان و پانتهآ پناهیها انتظارات مخاطب را از این اثر بالا برده بود، انتظاری که با دیدن فیلمی کشدار با ریتمی فوقالعاده کند و فاقد عنصر تعلیق، تبدیل به یاس میشود.