نظریهپردازان بسیاری در غرب، مانند تحلیلگر روزنامه گاردین معتقدند رویای قرن آمریکایی به پایان رسیده است. اما پایان قرن آمریکایی را نباید صرفا در ضعف نظامی و پسرفت نفوذ آمریکا در کشورها دید.
رشد اسلامگرایی در سوئد و نگرانی از افزایش مهاجرت به این کشور و فشار بر سیستم رفاهی آن، منجر به قدرت گرفتن احزاب دست راستی و تلاش برای اسلامستیزی بیشتر در این کشور شده است.
امروز جمهوری اسلامی ایران از ابعاد مختلف در شرایط خاصی از جهت داخلی و بینالمللی قرار دارد که کمتر در تحلیلها مورد توجه است.
فهم اینکه آیا ما جزء رسانههای میدان از باب صیانت از نظام با رویکرد امر به معروف و نهی از منکر هستیم یا نه! مهم است. باید دید در کجای انجام وظیفه مراقبت دائمی از انقلاب و مراقبت از وحدت ملی و انسجام اسلامی هستیم.
افزایش تصاعدی تعداد معترضان به اصلاحات قضایی با وجود تصویب بخش مهمی از آن در کنست، محاسبات وحشتناک و اشتباه نخستوزیر رژیم صهیونیستی را نشان داد. وی نشان داد نه تنها از واقعیتهای جاری در منطقه و نظام بینالملل چیزی نمیداند، بلکه فاقد درک حداقلی از مدیریت خطر و بحران در اراضی اشغالی است.
روزنامه اعتماد در تیتر اصلی خود، از قول یک نماینده مجلس مدعی شد: جریان انحرافی در دولت، مجلس و ساختار مدیریتی نفوذ کرده است!
برخلاف صحنهسازی غرب در کودتای 28 مرداد، هدف کودتاچیان نه تنها برکناری «محمد مصدق» و حتی ساقط کردن یک دولت نبوده، بلکه جلوگیری از نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران هم نبوده است.
ماهیت اسلام توحیدی است و اگر پیرایههای تحمیلی بر آن را بزداییم، قابلجمع با مکاتب مادیای که غرب مروج آنهاست، نیست.
بسیاری از کسانی که در دهه 1370 در روزنامههایی مثل سلام مدعی بودند حکومت جمهوری اسلامی مثل سایر حکومتها، عرفی است و موافقت و مخالفت با آن ذیل واجب و حرام یا مستحب و مکروه قرار نمیگیرد، از رسانههای وابسته به سرویسهای انگلیس و آمریکا سر درآوردند و بعضی سردمدار رسانههایی مثل ایران اینترنشنال شدند.
بدست آوردن سهم بیشتر و نزدیک شدن به موقعیت شایسته و تراز ایران عزیز، مرهون آگاهی بیشتر به تحولات در پیش، اراده قویتر برای کسب جایگاه بهتر و تدبیر و تلاش روزافزون برای تقویت نقاط قوت و از بین بردن یا کاهش نقاط ضعف بویژه در حوزه اقتصاد است.
«خودبراندازی»، روایت تحریفیِ تازهای است که نیروهای لیبرال از آن برای بیان نقدهای خود به منطق حکمرانی در نظام جمهوری اسلامی به کار بردهاند و بر اساس آن معتقدند که نظام با دست خویش، در حال تولید و بازتولید شکاف دولت و ملت است.
حسن روحانی یا علی لاریجانی و چهرههایی از این دست سالیان متمادی در پستها و مناصب مختلف حضور داشتهاند و دیگر حضور این افراد جذابیت چندانی ندارد تا جایی که از حضور آنها در عرصه انتخابات استقبال نمیکنند.
یکی از بزرگترین شیرینکاریهای رسانههای دشمن «مهندسی وهم و مدیریت خیال» کسانی است که سرآشتی با ملت ندارند و خواب براندازی را میبینند.
بدون هیچ لکنتی باید گفت که اگر خون پاکان و نیکان ما بر زمین میریزد، دست تمام کسانی که در این سالها پیش و پس فتنهها از آن حمایت کردند به آن آلوده است. همه کسانی که با زبان رعب سخن گفتند و امنیت را در پشت دیوارها محصور کردند و شهر را قُرق کردند برای انتحاری داعشی.
من برای حادثه شاهچراغ نوشتم دشمن واقعی است، باورش کنیم، امروز نیز با اینکه روان مردم آرام است، مجددا میگویم، دشمن را جدیتر بگیریم. دشمن، موجودی پشت مرزهای ما نیست، دشمنی دشمن فقط محدود به چند درگیری مرزی محدود نیست. این حادثه جای زخمهایمان را دوباره فشرد و گفت دشمن همین حوالی است، اگر جدی نگیریم.
یک سری از این غربگراهای امتحان پس داده هم هستند که صبح تا شب تکرار می کنند: «چرا با آمریکا مذاکره و توافق نمیکنید؟» اما هنگامی که توافقی حاصل شود، میگویند این که نشد توافق؛ مبادله غذا و دارو است، پولها با واسطه به دستمان می رسد و فلان و بهمان!
برای نظام اسلامی حضور جوانان یک فرصت است که می تواند در بستر ثبات تغییراتی در ساختارها و سیاست ها ایجاد کند. پیش کسوت های سیاسی معمولا دل در گرو ساختارها و سیاستهای گذشته دارند اما جوان ترها اهل تحول و تغییر هستند.
مگر امکانات و ظرفیتهای مورد استفاده پلتفرمها متعلق به نظام نیست؟! بنابراین چرا مالکیت و مدیریت آنها نباید در اختیار نظام نباشد؟! میفرمایند به نیروی کارآزموده نیاز است. بسمالله! مگر مدیران کنونی این پلتفرمها شقالقمر میکنند؟! توان و هوشمندی نیروهای متعهد و پا به رکاب ایران اسلامی را دستکم نگیرید.
اصلیترین خطی که نیروهای ریزشکرده و پشیمان انتخاب میکنند، جایگزینسازی «ادعاهای روشی» با «استحالۀ ارزشی» است؛ به این معنی که هر چند دچار دگردیسی فکری شدهاند و از مسیر و مدار انقلاب بریدهاند، اما طلبکارانه مدعی میشوند که «منطق حکمرانی»، غلط است و انقلاب به بیراهه افتاده است.
توافق ایران و آمریکا برای مبادله زندانیان و همچنین آزادی ۶ میلیارد دلار از منابع بلوکه شده ایران در کُره جنوبی، موضوعی بود که ظرف یک سال گذشته حاصل شده بود، اما طرف آمریکایی چند بار حرفش را عوض کرد.