به گزارش حلقه وصل: حنیف غفاری در یادداشتی نوشت: بحرانهای داخلی در اراضی اشغالی به اندازهای پیچیده و گسترده شده که پای لابیهای صهیونیستی در آمریکا را نیز به تل آویو باز کرده است. از توماس فریدمن، روزنامهنگار مشهور نیویورک تایمز گرفته تا دیگر اعضای آشکار و پنهان لابیهای آیپک و جی استریت یکی پس از دیگری در حال ابراز نگرانی شدید نسبت به مناقشات بیپایان شکل گرفته در تل آویو و حیفا هستند.
یکی از این نگرانیها به شکلگیری دوگانه کابینه-ارتش در اراضی اشغالی بازمیگردد. هزاران افسر و خلبان ذخیره، وضعیت خدمت خود را به حالت تعلیق درآوردهاند و حتی برخی از افراد باقیمانده در ارتش رژیم صهیونیستی به صراحت از همراهی با تصمیمات ابلاغی سر باز میزنند. بیدلیل نیست بیشتر ژنرالهای صهیونیست تأکید کردهاند توان عملیاتی و بازدارندگی این رژیم در ماههای اخیر تحلیل رفته و تنشهای شکل گرفته میان نیروهای ذخیره ارتش، قدرت پیشگیری از حوادث ناگهانی و حتی بحرانهای قابل پیش بینی را علیه تل آویو سلب کرده است.
ممکن است برخی این سؤال را مطرح کنند چرا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با وجود آگاهی نسبت به تنشهای مزمن شکل گرفته در ارتش و دیگر نهادهای رسمی، جاسوسی، آموزشی و اداری در اراضی اشغالی، درنهایت پروژه تصویب اصلاحات جنجالی خود را پیش بُرد؟ در این زمینه دو نکته اساسی وجود دارد:
نخست، اینکه نتانیاهو از سوی افرادی مانند آریه درعی، رهبر حزب شاس و حتی افرادی مانند اسموتریچ و ینگویر بابت تصویب اصلاحات جنجالی و کاهش اختیارات دیوان قضایی رژیم صهیونیستی زیر فشار مضاعف است و البته خود نیز باقی ماندن در مسند قدرت را در گرو لاپوشانی پروندههای فسادش و مسکوت نگاه داشتن آنها تلقی میکرد.
اگر نتانیاهو دست به چنین اقدامی نمیزد، دستکم دو حزب از احزاب صهیونیستی تشکیل دهنده کابینه از وی جدا میشدند و در نتیجه، چارهای جز برگزاری انتخابات چندباره در تل آویو وجود نداشت. در نظرسنجیهای انجام شده نیز به دلیل تشدید بحرانهای داخلی در اراضی اشغالی، ائتلاف نتانیاهو موقعیت قبلی خود را از دست داده و در مقابل، وضعیت ائتلاف رقیب نتانیاهو تقویت شده است.
میانگین نظرسنجیها نشان میدهد اگر انتخابات زودهنگام اکنون در اراضی اشغالی برگزار شود، ائتلاف نتانیاهو میان 50 تا 53 کرسی کنست (مجلس رژیم صهیونیستی) و در مقابل، ائتلاف رقیب وی 63 تا 65 کرسی از 120 کرسی را کسب میکند.
دوم، اینکه نتانیاهو محاسبات وحشتناکی داشته است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مدیریت اعتراضات داخلی علیه خود تلاش کرد از فرمولهای جاری در اروپا و بهویژه کشور فرانسه استفاده کند؛ یعنی تصمیمگیری و اجرای سریع تصمیم و قرار دادن مخاطبان در موقعیت تمام شده است.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی معتقد بود در نهایت با ریزش معترضان و حتی انطباق ناخودآگاه آنها با تصمیم جدیدش مواجه می شود، اما افزایش تصاعدی تعداد معترضان به اصلاحات قضایی با وجود تصویب بخش مهمی از آن در کنست، نشان داد چنین فرمولی دستکم در تل آویو قابلیت پیادهسازی ندارد.
به عبارت بهتر، نتانیاهو نشان داد نه تنها از واقعیتهای جاری در منطقه و نظام بینالملل چیزی نمیداند، بلکه فاقد درکی حداقلی از مدیریت خطر و بحران در اراضی اشغالی است. این قاعده در قبال دیگر سیاستمداران رژیم صهیونیستی نیز صادق است و میتواند به کاتالیزوری در مسیر سقوط این رژیم جعلی تبدیل شود.