به گزارش حلقه وصل، کاروان امام حسین(ع) در ادامه حرکت خود در روز 29 ذیالحجه به منزلگاه قطقطانیه رسید. از اتفاقات مشهور در این منزلگاه، دیدار عبیدالله بن حرّ جعفی با امام حسین(ع) و گفتوگوی وی با آن حضرت بود.
عُبیدالله از قبیله بنی سعد العشیره جُعفی ابتدا از یاران معاویه در جنگ صفین در مقابل امیرالمؤمنین(ع) بود که پس از شهادت آن حضرت به کوفه آمد. وی در واقعه کربلا، دعوت به یاری امام حسین (ع) را نپذیرفت و پس از شهادت امام (ع) پشیمان شد؛ در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
شیخ صدوق در کتاب «الأمالی» خود ضمن روایتی از امام صادق(ع) درباره وقایع مرتبط با کاروان امام حسین(ع) به نقل از آن حضرت میگوید: «... حسین(ع) حرکت کرد تا به قطقطانیه رسید و خیمهای برپا دید فرمود این خیمه از کیست، گفتند از عبیدالله بن حر جُعفی. حسین(ع) به او پیغام داد که ای مرد، اگر در این ساعت مرا یاری کنی جدم پیغمبر خدا نزد خدا شفیع تو خواهد بود وگرنه گناهکار و خطاکار میشوی و خدا تو را مؤاخذه میکند؛ أَیُّهَا الرَّجُلُ إِنَّکَ مُذْنِب خَاطِئٌ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آخِذُکَ بِمَا أَنْتَ صَانِعٌ إِنْ لَمْ تَتُبْ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی سَاعَتِکَ هَذِهِ فَتَنْصُرَنِی وَ یَکُونَ جَدِّی شَفِیعَکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی.
گفت یا ابن رسول الله، اگر یاریات کنم، اول کسی باشم که جانم قربانت کنم اما این اسبم را تقدیمت کنم که به خدا هر وقت سوارش شدم هر چه را خواستم دریافتم و هر که قصد مرا کرده از او نجات یافتم. آن را بگیر. حسین(ع) از او رو گردانید و فرمود:
ما را نیازی به تو و اسب تو نیست «و من گمراهکنندگان را یار و مددکار خود نگرفتهام؛ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» (سورة الکهف51) ولی بگریز و نه با ما باش و نه بر ما، زیرا هرکس فریاد و شیون ما خاندان را بشنود و اجابت نکند، خدایش به رو در دوزخ اندازد؛ لَا حَاجَةَ لَنَا فِیکَ وَ لَا فِی فَرَسِکَ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداًوَ لَکِنْ فِرَّ فَلَا لَنَا وَ لَا عَلَیْنَا فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ لَمْ یُجِبْنَا کَبَّهُ اللَّهُ عَلَی وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم. (الأمالی( للصدوق)، النص، ص154)
این بیان امام حسین(ع) به وضوح نشان میدهد که یکی از برنامههای قیامشان از یک سو دستگیری از افرادی بود که مسیر گمراهی در پیش گرفتند و از دیگر سو رشد و ارتقای معرفتی آن دسته از شیعیانی بود که همواره ملازم و همراه و یار آن حضرت بودند. از این منظر متوجه میشویم وقتی امام حسین(ع) از افراد طلب یاری میکنند، در واقع فرصتی برای بازگشت آنها به سوی امامت و نور ولایت فراهم میکنند. در این بین بودند افرادی همچون حرّ بن یزید ریاحی که در آخرین لحظات به سوی امام بازگشتند و در مقابل، خداوند مهر سعادت را بر پیشانی آنها نهاد و یاران امام حسین(ع) را تا ابد الگوی آزادمردان عالم قرار داد.