
به گزارش حلقه وصل: در اوج تهدیدات ترامپ مبنی بر خروج از ناتو یا توقف کمکهای آمریکا به آن، سؤالاتی درباره امکان استقلال نظامی اروپا از آمریکا و دفاع از خود با تشکیل نیرویی با قابلیتهای دفاعی مستقل مطرح میشود.
ساعاتی پس از پیروزی حزب «دموکرات مسیحی» در انتخابات آلمان، «فردریش مرتز»، رهبر این حزب در سخنانی به آلمانیها گفت: «ترامپ چندان به سرنوشت اروپا اهمیت نمیدهد، الویت ما اکنون این است که کم کم از آمریکا مستقل شویم.»
مرتز افزود: «معلوم نیست، ناتو در ژوئن 2025 وقتی سران آن در هلند گردهم آیند، به شکل کنونی آن وجود داشته باشد، لذا باید هرچه سریعتر نیروی دفاعی مستقلی ایجاد کنیم.»
پوتین از سال 2022 همواره تهدید کرده که جنگ را به ناتو میکشاند و این سؤال را مطرح کرده که آیا اروپا میتواند، از خود دفاع کند و با تهدیدات روسیه بدون حمایت چندین دههای آمریکا روبرو شود؟
ترامپ به متحدین خود پشت میکند
از بعد از جنگ جهانی دوم اروپا بر حمایتهای آمریکا تکیه داشته، این باعث شده از تقویت ارتشهای خود باز بماند.
در سال 2017 وقتی ترامپ وارد کاخ سفید شد، از اعضای اروپایی ناتو خواست هزینههای بیشتری را صرف این پیمان کنند. اروپاییها اگرچه تلاش کردند، به این توصیه عمل کنند، اما هزینه صرف شده آنقدر نبود که مد نظر ترامپ باشد.
در سال 2024، حدود 7 سال پس از اینکه ترامپ برای اولین بار این موضوع را مطرح کرد، اکثر اعضای اروپایی ناتو و کانادا حدود 2 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کردند، درحالی که آمریکا حدود 3.4 درصد را هزینه کرده بود و همچنان اروپا برای دفاع از خود به آمریکا تکیه داشت.
ترامپ میگوید: «اکنون مطمئن نیست، آمریکا بتواند، چیزی برای ناتو هزینه کند، ما از آنها دفاع میکنیم، اما آنها نه.» وی از اعضای اروپایی ناتو میخواهد، 5 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینههای دفاعی کنند.
اگرچه ترامپ هیچگاه به همه تهدیدات خود عمل نکرده، اما اروپاییها از آن وحشت دارند و برخی بر این باورند، برخی مواضع و اظهارات دولت ترامپ، مانند آنچه اخیراً «جیدی ونس»، معاون ترامپ و «پیت هگست»، وزیر دفاع او مطرح کردهاند، صرفا حملاتی لفظی به متحدین آمریکا نبوده، بلکه رد همه جانبه 80 سال سیاست خارجی آمریکا بوده است.
ترامپ قبلاً اعلام کرده بود، به جنگ در اوکراین پایان میدهد، در این راستا، وی مانع مذاکره مستقیم اروپاییها با پوتین شد و خود با میانجیگری سعودیها و بدون حضور کییف نه تنها وارد مذاکره در پرونده اوکراین شد، بلکه مستقیما به «ولودمیر زلنسکی»، رئیس جمهور اوکراین حمله برد و ضمن سرزنش وی به خاطر آغاز جنگ او را «دیکتاتور» توصیف کرد.
آیا اروپاییها میتوانند، بدون آمریکا از خود دفاع کنند
«آندرس فوگ راسموسن»، دبیرکل پیشین ناتو میگوید: «ساختار امنیتی که اروپا سالها به آن تکیه داشت، از بین رفته، اروپا باید، این واقعیت را بپذیرد که نه تنها آسیبپذیر است، بلکه تنها نیز هست.»
وی افزود: «پس از 80 سال امنیت مورد حمایت آمریکا، حالا خود باید بار تأمین صلح اروپا را به دوش بکشیم. این کار مستلزم پرداختن فوری به دو چالش اساسی است: اطمینان از توانایی اروپا برای دفاع از خود و تضمین صلح پایدار برای اوکراین مستقل.»
ایده تشکیل نیروی دفاعی مستقل اروپایی که مرتز و دیگر رهبران، سیاستمداران و کارشناسان اروپایی درحال بررسی آن هستند، ایده جدیدی نیست، بلکه به دهه 50 برمیگردد.
این ایده اولین بار توسط «رنه پلون»، نخست وزیر وقت فرانسه مطرح شد، اما طرح وی در پارلمان فرانسه تصویب نشد و ایتالیا اصلا از آن استقبال نکرد.
بعد از آن، برای دههها ایده «جزیره صلح» تحت حمایت آمریکا بر اروپا حاکم بود، زیرا هیچ تهدید سنتی وجود نداشت که امنیت اروپا را به خطر بیندازد.
اما حمله روسیه به اوکراین باعث شد، این ایده دوباره در اروپا مطرح شود، بهویژه پس از به قدرت رسیدن ترامپ که احتمال پشت کردن آمریکا به اروپا را تقویت میکند.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا اروپا امروز میتواند به تنهایی و بدون آمریکا از خود دفاع و خود را مدیریت کند؟
بحران نیروی انسانی در ارتشهای اروپایی
«اکونومیست» میگوید، یک دهه نیاز است تا اروپا بتواند بدون کمک آمریکا از خود دفاع کند. برای درک چالش پیش روی اروپا این نشریه به اوکراین اشاره میکند.
کشورهای اروپایی اکنون در حال مذاکره درباره امکان استقرار نیروهای نظامی در اوکراین برای اجرای هرگونه توافق صلح در آینده هستند. انتظار میرود، نتیجه مذاکرات منجر به ارسال نیروی کوچکی متشکل از دهها هزار نظامی برای استقرار در شهرهای مهم، بنادر، مراکز هستهای و زیرساختهای اساسی اوکراین شود.
اما هرگونه استقرار از این دست نقاط ضعف خطرناکی را آشکار میکند، مثلا درحالی که حدود 230 لشکر روسی و اوکراینی در اوکراین حضور دارند، نهایت تلاش کشورهای اروپایی تشکیل تنها یک لشکر خواهد بود.
بر اساس گزارش «فایننشال تایمز» تعداد نظامیان اروپایی به میزان بسیار زیادی کاهش یافته، عدم استقبال از خدمت اجباری در انگلستان، آلمان، فرانسه و ایتالیا در دههها و سالهای اخیر موجب کاهش شدید نیروی انسانی در ارتشهای اروپایی شده است.
این نشریه میافزاید: «کمبود نیروی انسانی یکی از مشکلات است، مشکل دیگر کمبود تجهیزات جدید و ذخایر نظامی است، مثلا آلمان با داشتن 181 هزار نظامی باز به 20 هزار نظامی دیگر نیاز دارد تا مأموریتهای خود را انجام دهد.»
این یکی از مهمترین چالشهای اروپاییهاست، این درحالی است که مرکز مطالعات راهبردی بینالمللی اعداد و ارقام نگرانکنندهتری در اینباره ارائه میدهد.
به گفته این مرکز، انگلستان طی یک دهه گذشته نه تنها نتوانسته اهداف سربازگیری خود را محقق کند، بلکه در سال 2023 بیش از 4 هزار نیروی زمینی خود را از دست داد.
وضعیت نیروی مسلح فرانسه نیز بهتر از این نیست، درحالیکه فرانسه بزرگترین ارتش اروپا را با 203.850 نیروی نظامی در اختیار دارد، با کمبود نیروی نظامی مواجه است. ناظران میگویند، این کمبود از سالها 2014 با 8 درصد آغاز شده و در طول یک دهه افزایش یافته است.
در ایتالیا نیز کاهش حجم نیروهای مسلح از یک دهه قبل آغاز شده و درحالی که تعداد نیروهای مسلح این کشور یک دهه پیش 200 هزار نظامی بوده، اکنون به 160 هزار نفر رسیده است.
به گفته فایننشال تایمز متحدین اروپایی در ناتو روی برگه 1.9 میلیون نظامی دارند که به ظاهر برای رویارویی با روسیه دارای 1.1 میلیون نظامی و 1.5 میلیون نیروی ذخیره کافی است.
اما این کشورها عملا توان اعزام حتی 300 هزار نظامی به میدان را هم ندارند و برای اعزام آنها نیازمند چندین ماه تدارکات هستند.
افزون بر آن، ارتشهای اروپا با بحران بزرگ قانع کردن جوانان برای خدمت مواجه هستند، جوانان در این کشورها بیش از آنکه درپی جنگ باشند، به دنبال سود مادی بیشتر هستند تا زندگی بهتری برای خود رقم بزنند.
براساس محاسبات مرکز مطالعات «بروگل»، اروپا نیازمند 50 لشکر جدید است. اغلب این لشکرها باید یگانهای سنگین زرهپوش باشند تا جایگزین 300 هزار نظامی آمریکایی مستقر در اروپا شوند.
بروگل موضوع تنها سربازگیری نیست، هزینه سنگین سربازگیری هم مطرح است که بار مالی کمرشکنی ایجاد میکند.
بحران هزینه نظامی
اروپا اذعان میکند، هرگونه استقرار نیرو نیازمند حمایت آمریکا نه فقط در حوزه اطلاعات نظامی و امنیتی و پدافند هوایی است، بلکه حمایت از اروپا در صورت هجوم روسیه است.
فایننشتال تایمز میگوید، اروپایی که برای تشکیل نیروی نظامی به اندازه یک لشکر با مشکل مواجه است، چگونه میتواند، قدرت نظامی مستقلی بر اساس ایده مرتز ایجاد کند، این بیانگر حجم چالشهایی است که اروپا در این زمینه با آن مواجه است.
درحالی که اجرای طرحهای کنونی ناتو با حضور آمریکا نیازمند اختصاص 3 درصد از تولید ناخالص داخلی است، بدون حضور آمریکا این رقم بالاتر خواهد رفت و این هزینه سنگینی را به اروپاییها تحمیل خواهد کرد که ممکن است، مورد پذیرش بسیاری از آنها نباشد.
بحران قابلیتهای نظامی و فناوری
بر اساس محاسبات مؤسسه بروگل، اروپا برای مقابله با هرگونه نفوذ روسیه به کشورهای بالتیک، آن هم در یک جنگ متعارف نیازمند 1400 تانک است.
این محاسبات تنها نیمی از مشکل اروپاست، چون استقرار نیروی نظامی تنها نیازمند نیروی انسانی نیست، بلکه به قابلیتهای بالای نظامی هم نیاز دارد.
اروپا دارای نیروی هوایی «مطلوب» با بسیاری از جنگندههای مدرن است. اما به گفته مراکز مطالعاتی این جنگندهها ذخایر چندانی ندارند که بتواند پدافند هوایی دشمن را منهدم یا اهداف دوردست را بمباران کنند.
علاوه بر اینکه خلبانان و نیروهای لجستیکی این جنگندهها نیز آموزش کافی نمیبینند. تنها تعداد کمی از نیروی هوایی اروپا مانند نیروی هوایی سوئد، مهارت خلبانان خود را برای مواجهه با جنگهای هوایی پیچیده حفظ کردهاند.
به گفته اکونومیست، چالش بزرگ دیگر، فرماندهی و مدیریت در زمان جنگ است که از دیرباز با آمریکاییها بوده است. ناتو دارای پایگاههای متعددی در سراسر اروپا وابسته به ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا (SHAPE) است که مدتها توسط آمریکاییها اداره میشود.
افزون بر آن، اروپا با مشکل شدید نداشتن بانک دادهها و اهداف نیز مواجه است و این موجب نمیشود، در این زمینه وابسته به آمریکا بماند.
کمبود ذخایر تسلیحاتی
با فرض اینکه اروپا بتواند، چالشهای خود در زمینه تأمین نیروی انسانی و فرماندهی و قابلیتهای نظامی را رفع کند، سؤالی که مطرح میشود، این است که با کمبود مهمات چه خواهند کرد؟ اگرچه تولیدات توپخانهای اروپا طی سه سال گذشته به شدت افزایش یافته، اما تولید روسیه با کمک کره شمالی همچنان بالاتر از همه کشورهای اروپایی است.
فایننشال تایمز میگوید: «اروپا با کمبود شدید مهمات دوربرد و سکوهای لجستیکی نظامی مواجه است».
«آرمین پاپرگر»، رئیس شرکت صنایع دفاعی «راین متال» آلمان میگوید: «به دلیل کمک به اوکراین، دیگر هیچگونه ذخایر تسلیحاتی در انبارها باقی نمانده است.»
اروپا تلاش میکند، صنایع و مهمات خود را توسعه دهد. شرکت MBDA در فرانسه یکی از بهترین تولیدکنندگان موشکهای هوا به هوا در جهان یعنی موشک Meteor است. فرانسه، نروژ و آلمان سامانههای پدافندی هوایی عالی میسازند، اما همه اینها بدون انبارهای تسلیحاتی آمریکایی کافی نخواهد بود.
بر اساس گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی طی سالهای 2022 تا 2024 کشورهای اروپایی عضو ناتو 52 درصد سامانههای مورد نیاز خود را از اروپا و 34 درصد را آمریکا خریداری کردند. اگرچه این 34 درصد شامل خرید سامانههای حیاتی بوده، اما اروپا همچنان در حوزه توپ، موشک، پدافند هوایی دوربرد و هواپیماهای رادارگریز نیازمند آمریکاست.
به همین دلیل اروپا حتی برای سادهترین سلاحها نیز کمبودهای بسیاری دارد و این یکی از دلایل روی آوردن اروپاییها به خرید خودروهای زرهی، گلولههای توپ و سایر سلاحها از برزیل، اسرائیل و کرهجنوبی بود.
ماهوارهها
ارتش، سرویسهای اطلاعاتی و صنعت فضایی نظامی برخی کشورهای اروپایی مانند انگلستان وابسته به آمریکاست، به همین دلیل اگر آمریکا دسترسی به تصاویر ماهوارهای و سایر اطلاعات مکانی مانند نقشههای زمینی را قطع کند، عواقب آن برای ارتشهای اروپایی عمیق خواهد بود.
کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه نیازمند هزینهکرد میلیاردها دلار برای قطع وابستگی به آمریکا در حوزههای فوقالذکر هستند. این درحالی است که این وابستگی زمینه نفوذ آمریکا در حوزههای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و صنعتی اروپاییها را هموار کرده، مثلا تنها 15 درصد از جنگندههای اف 35 مورد استفاده آمریکا و متحدینش از جمله انگلستان در انگلیس ساخته میشود، لذا بروز کوچکترین خرابی، انگلیس را وابسته به آمریکا میکند.
قابلیتهای هستهای
درحالیکه اروپا در تشکیل نیروی مسلح متعارف با مشکلات زیادی در سطوح مختلف مواجه است، چالش دیگری پیش روی آن قرار دارد، اینکه همین نیروی مسلح سنتی و متعارف 80 سال است که زیر چتر حمایتی هستهای آمریکا قرار دارد.
راسموسن میگوید، اگر گفته میشود، اروپا تنهاست، تنها به خاطر اینکه نیروهای آمریکایی برای اروپا نخواهند جنگید نیست، بلکه سلاحهای هستهای و راهبردی آمریکا نیز مطرح هستند.
مرتز از این چالش سخن میگوید: «ما نیازمند مذاکره با انگلیس و فرانسه درباره تسلیحات هستهای مشترک یا حداقل امنیت هستهای مشترک هستیم.»
در عمل، سپر هستهای انگلستان و فرانسه نمیتواند، جایگزین سپر هستهای آمریکا بر فراز اروپا شود. یکی از مشکلات، کوچک بودن زرادخانههای آنهاست که شامل حدود 400 کلاهک میشود، در مقایسه با زرادخانههای روسیه که بیش از 1700 کلاهک را در برمیگیرد.
کارشناسان تسلیحات هستهای آمریکایی معتقدند، همین یک عامل برای بازدارندگی اروپا کافی است و توسط آن روسیه میتواند، آسیبهای بزرگ و جبرانناپذیری به اروپا بزند.
اگرچه کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه میتوانند، زرادخانههای خود را توسعه دهند، این اقدام نیازمند اختصاص بودجههای کلان است، درحالی که این کشورها کمتر از یک پنجم بودجه دفاعی خود را صرف این امر میکنند.
چالش دیگر این است که درحالی که سلاحهای هستهای فرانسه روی جنگندهها و زیردریاییها قرار دارند، انگلیس فقط زیردریایی هستهای دارد و این روی قابلیت هستهای آن جهت حضور و مشارکت در بحرانها تأثیر میگذارد و قدرت بازدارندگی راهبردی آن را در معرض خطر قرار میدهد.
افزون بر آن با اینکه انگلیس میتواند، سلاح هستهای خود را بدون اجازه آمریکا شلیک کند، اما نیازمند موشکهای آمریکایی است که توان حمل کلاهکهای هستهای دارند و به طور کلی در استفاده از این سلاح نیازمند کمک آمریکاست.