به گزارش حلقه وصل: محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت: 1- يك مفاهيم كليدي در جنگ شناختي وجود دارد، بدون اعتنا به آن، شكست در هر نبردي را محتوم مينمايد.
الف- اطلاعات ميدان و آنچه در واقع بيرون از ذهن ميگذرد يك كليد است. تصميمگيري و تصميمسازي مبتني بر آن اطلاعات، كليد دوم است.
ب- تكنيكها و روشها در بهكارگيري نوع تصميمات، كليد سوم است. محاسبات و ارزيابي نتايج در حوزه نظامي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي، كليد چهارم است.
هر نظام حكمراني نخواهد يا نتواند هر كليد را در قفل مشكلات و معضلات خود بيندازد رو به فروپاشي و انهدام پيش ميرود.
2- بشار اسد در فتنه داعش با آنكه دشمنان سوريه در چندقدمي كاخ رياست جمهوري بودند با تصميم درست، فتنه و خطر داعش را دفع كرد. اما در واقعه عظيم و تاريخي طوفانالاقصي پابهپاي مقاومت نيامد. ارتش سوريه در يك جنگ شناختي پيچيده گرفتار آمد و به دليل عدم دسترسي به اطلاعات درست و تحليل وقايع به تصميمات نادرست رسيد. اين تصميم نادرست، نظام و حكمراني در سوريه را از حالت بد به بدتر و اكنون به سمت بدترين حالت سوق ميدهد.
3- شبكههاي اجتماعي آوردگاه «تله افكار و ارادهها» در سوگيري شناختي هستند. سوگيري شناختي روشي است كه فرد، «وقايع»، «حقايق» و «افراد ديگر» را از باورهاي خاص بيرون از خود ميگيرد.معمولا خبر اول از يك حادثه يك «لنگرگاه اطلاعاتي» است. باراندازهاي خبري در اين لنگرگاه پهلو ميگيرند. قبل از هجوم تروريستها از شمال و جنوب اخباري از اين دست كه اسد فرار كرده ، ارتش تسليم شده و ... درحاليكه همه چيز جاي خود بود ، به عنوان خبر اول در همه جا مثل برق و باد پيچيد. شد آنچه بايد ميشد!!
آبشارهاي خبري و اطلاعاتي يكي پس از ديگري سرازير شد. هر كس باور خود را براساس باورهاي ظاهري ديگران بنا ميكرد.
4- يك نگاه كلي به تحولات سوريه نشان ميدهد نظم قديم به هم ريخته و نظم جديدي شكل نگرفته است.
اينكه اين 37 گروه مهاجم كيك قدرت را با چه نسبتي از سهم و سهام خود ميخواهند تقسيم كنند معلوم نيست. آيا در توزيع قدرت آشوب و جنگ داخلي كليد زده ميشود يا كشور به سمت آرامش و نظم پايدار ميرود ، معلوم نيست.
براي پيشبيني آینده بايد به چند سؤال پاسخ داد؛ بازي جديد در سوريه چيست؟
بازيساز اصلي آن كدام است؟ بازيگران آن چه مرام و مسلك و هدفي دارند؟
شكل حكمراني چگونه خواهد شد و بازيگران در درون و بيرون حاكميت به كدام سمت و سو خواهند رفت؟
5- سهم رژيم صهيونيستي از اين تحولات چيست؟ اخبار چند روزه پس از سقوط دمشق نشان ميدهد سهم رژيم ، اشغال بخشي از سوريه ، انهدام زيرساختهاي نظامي و دفاعي سوريه است.
اين اقدامات به خاطر آن است كه رژيم اشغالگر قدس نياز دارد يك پيروزي را در كارنامه خود ثبت كند تا سرپوشي بر شكستهاي آنان در غزه و لبنان شود.
همزمان مذاكرات آتشبس در غزه به مبادله اسامي اسرا رسيده است و ممكن است اسرائيل در چند روز آينده آتشبس يا بهتر بگوييم شكست در غزه را بپذيرد.
ننگ اين شكست را ميخواهد با تحولات در سوريه و توفيقات رژيم در اشغال بخشي از خاك سوريه بپوشاند.
6- اوضاع را از نظرگاه ملت ايران چگونه ميشود تحليل كرد. يك بازي خونين از طوفانالاقصي شروع شده است. نيمه اول اين بازي رژيم صهيونيستي در همان دقايق اول چند گل خورده كه تا پايان نيمه اول نتوانست جبران كند.
گل اول : به باد رفتن حيثيت ، امنيت نظامي ، سياسي و اجتماعي
گل دوم : پذيرش تلفات و دادن اسير كه در هيچ جنگي سابقه نداشت.
گل سوم : از دست دادن مشروعيت سياسي رژيم با رسوايي نقض حقوق بشر ، قتلعام كودكان و زنان، نسلكشي و ارتكاب جنايت جنگي
گل چهارم : محكوميت در دادگاه لاهه و صدور حكم دستگيري نتانياهو و وزير جنگ او به عنوان جنايتكاران جنگي
گل پنجم : ميلياردها دلار خسارت اقتصادي و خسارت نظامي
گل ششم : اوجگيري اختلافات داخلي و ظهور اردوكشي خياباني عليه نتانياهو و باند تبهكارش
در اين نيمه رژيم با همه تلاشهاي جنايتكارانه به زعم خود جنگ پيجري و ترور رهبران مقاومت در غزه و لبنان را جزء فتوحات و جزء گلهايي كه در اين بازي رد و بدل شد ثبت كرد. اما كسي رژيم را برنده بازي در دور اول نشناخت و تلقي سردمداران رژيم هم همين بود.
نيمه دوم رژيم پس از يك سال تلاش بيحاصل حمله به لبنان را كليد زد. فكر ميكرد ميتواند ناكاميهاي نيمه اول را جبران كند. اما شكست مفتضحانه نيروي زميني و تلفات زياد، آنها را به عقبنشيني و نهايتا پذيرش آتشبس مجبور كرد.
اين در حالي است كه 85 درصد توان نظامي حزبالله هم در نيروي انساني و هم در حوزه تجهيزات و امكانات همچنان دست نخورده باقي مانده است.
7- به نظر ميرسد از ميان گردوخاك براندازي اسد در دمشق يك دولتي با گرايشات اخواني متمايل به تركيه روي كار خواهد آمد.
سهم تركيه در وزنكشي در غرب آسيا با تصميمات نشست آستانه فريز شده بود. دلايل اين فريز اين بود كه فتنه داعش در عراق و شام برچيده شود كه شد.
اكنون تركيه سهم خود را با استفاده ازاوضاع طوفاني منطقه نقد كرده است.
بايد ديد دولت جديد در دمشق و همچنين تركيه با تجاوز اسرائيل به سوريه چه ميخواهند بكنند؟!
اگر سكوت كنند و اشغال را بپذيرند معلوم است با صهيونيستها و آمريكاييها بستهاند!
لذا بازي تركيه و مخالفان اسد در داخل بازي بزرگتر آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارد. اگر تركيه و حكام جديد دمشق به مقابله با صهيونيستها بپردازند بايد پذيرفت كه سوريه دوباره به حلقه مقاومت پيوسته است.
معارضين كه با شعار اللهاکبر دمشق را فتح كردند بايد ديد خدا را واقعا بزرگتر از هر چيز ميدانند يا آمريكا و اسرائيل را بزرگتر از خدا!
سقوط اسد در دمشق يك تهديد جدي براي مقاومت بود. اما اگر خدا بخواهد از دل اين تهديد فرصتي پديد خواهد آمد و دودمان صهيونيستها را در قدس شريف به باد خواهد داد.