
به گزارش حلقه وصل: جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، نتایج قابل تأملی در پی داشت. در این جنگ در یکسو جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و در سوی مقابل، آمریکا سردسته بود و اسرائیل نقش سگ زنجیری را ایفا میکرد و چند دولت اروپایی نیز پشتیبانی را بر عهده داشتند.
این جنگ در نهایت با التماس آتش بس از سوی آمریکا و اسرائیل پایان یافت. جنگ 12 روزه نهتنها موازنه قدرت در منطقه را دستخوش تحول کرد، بلکه نقشآفرینی جریانهای اپوزیسیون خارجنشین ضدایرانی نیز به شکست کامل انجامید.
اشخاصی از جمله رضا پهلوی، مسیح علینژاد، شیرین عبادی و ابراهیم حامدی (ابی) در این بزنگاه، در اقدامی مسبوق به سابقه، رویکردی متناقض و غیرمردمی و البته غیرانسانی از خود نشان دادند. در حالی که موج گسترده حمایت مردمی از اقدام ایران در پاسخ به جنایت اسرائیل در حمله به خاک ایران، فضای مجازی و رسانههای جهان را درنوردید، اما موضعگیریهای این چهرهها عمدتاً یا همراه با سکوت مطلق بود یا حمایت صریح از قاتلان مردم ایران.
گزارش رسانه های خارجی از ریزش جدی در هواداران رضا پهلوی
رضا پهلوی که همواره خود را مدعی «رهبری گذار به دموکراسی» میداند، در این جنگ در ابتدا صرفاً به «نگرانی از جنگ» اکتفا کرد. این در حالی است که مردم ایران، فارغ از گرایش سیاسی، در این مورد خاص، از موضع ملی کشورشان حمایت کردند. وی به فاصله کوتاهی پس از شروع جنگ، صراحتاً در موضع حمایت از اسرائیل قرار گرفت.
براساس گزارش الجزیره، حمایت صریح رضا پهلوی از اسرائیل و موضعگیری آشکار علیه ایران در جریان جنگ باعث کاهش جدی محبوبیت اجتماعی و سیاسی وی در محافل اپوزیسیون و مردم شد. این کاهش محبوبیت با خشم و انزجار نیز همراه بود.
چشم بستن بر کشتار زنان و کودکان ایرانی
مسیح علینژاد و شبکههای همسو با او مانند شبکه تروریستی اینترنشنال، با پوشش یکجانبه و جهتدار، عملاً به تیم رسانه ای آمریکا و اسرائیل بدل شدند و از تحلیل واقعبینانه جنگ عاجز ماندند.
به عنوان نمونه، علی نژاد در مقاله ای که از او نقلقول شده بود، دشمن اصلی مردم ایران را حاکمیت نامیده بود و نه دشمن خارجی. این در حالی است که در ۱۲ روز جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، ۱۲۶ زن ایرانی و از جمله ۲ مادر باردار به شهادت رسیدند. علاوه بر این ۴۷ کودک و نوجوان ایرانی نیز به دست دشمن صهیونیستی به شهادت رسیدند و «رایان قاسمیان» نوزاد 2 ماهه، کوچکترین شهید این جنگ بود.
حیرت رسانه های اسرائیلی از عملکرد یک وطن فروش
علی کریمی، فوتبالیست سابق تیم ملی که در جریان اغتشاشات 1401 از کشور فرار کرد، پس از حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، در شبکه ایکس به این جنگ واکنش نشان داد. وی بدون هیچ اشاره ای به جنایات آمریکا و اسرائیل در کشتار کودکان و زنان و جوانان ایرانی، به انتقاد از سیاستهای منطقهای ایران و هزینههای جنگ برای مردم ایران پرداخت.
این مسئله باعث شد که حتی حامیان و طرفداران وی نیز واکنش او را «همراهی علنی با کودک کشی اسرائیل» بنامند.
نکته قابل توجه اینجاست که حتی برخی رسانههای صهیونیست نیز از موضع کریمی در فضای مجازی شگفت زده شدند و آن را دور از انتظار خواندهاند. حتی رسانه های صهیونیست نیز انتظار واکنشی کاملاً ضد اسرائیلی از یک ایرانی مطرح را داشتند.
بیگانه با مردم ایران
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل نیز بدون اشاره به جنایات اسرائیل و آمریکا و با چشم بستن بر کشتار زنان و کودکان توسط دشمن، این جنگ را صرفا جنگ حاکمیت در ایران با اسرائیل و آمریکا قلمداد کرد.
اشخاص دیگری از جمله ابرهیم حامدی(ابی) نهتنها نتوانست واکنش هوشمندانهای نشان دهد، بلکه یکبار دیگر بیارتباطی خود را با افکار عمومی داخل ایران به نمایش گذاشت.
اشخاص دیگری از جمله ابرهیم حامدی(ابی) نیز نهتنها نتوانست واکنش هوشمندانهای نشان دهد، بلکه یکبار دیگر بیگانگی و بیارتباطی خود را با افکار عمومی داخل ایران به نمایش گذاشت.
مردم ایران هنوز اقدامات ضدایرانی وی در گذشته را فراموش نکرده اند. از جمله بحث اجرای ترانه «خلیج فارس» و حواشی آن. این خواننده اس آنجلسی پیش از این در اقدامی تأمل برانگیز از خواندن ترانه خلیج فارس در کشورهای عربی امتناع کرده و مدعی شده بود که «من یک خواننده هستم و سیاسی نیستم.»!
چرا اپوزیسیون شکست خورد؟
حال سوالی که در ذهن شکل می گیرد این است که چرا اپوزیسیون در این جنگ شکست خورد. پاسخ را باید در عوامل زیر جستجو کرد.
۱. عدم درک تحولات منطقهای: این جریانه هیچگاه نتوانست حساسیت و عمق اهمیت استراتژیک منطقه غرب آسیا و نقش ایران بهعنوان یک قدرت را در این خصوص درک کند. اینکه محور غربی-عبری سالهاست به دنبال تکه تکه کردن کشورهای غرب آسیاست اما با مانعی جدی روبرو است و آن جمهوری اسلامی ایران است.
۲. وابستگی به گفتمان غربی: بسیاری از چهرههای اپوزیسیون بهجای تحلیل مستقل، بازتابدهنده روایتهای رسانهها و مقامات غربی هستند.
3. فقدان پایگاه مردمی: جنگ 12 روزه و موضعگیریهای چهره های شاخص اپوزیسیون نشان داد که این طیف حتی در بین مخالفان داخلی نظام نیز نفوذی ندارند.
4. واکنش دیرهنگام و غیرحرفهای: در بحبوحه اوج گیری احساسات ملی، سکوت یا انتقاد این طیف، از ایران، آنها را به حاشیه راند.
آزمونی که اپوزیسیون رد شد
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، نهتنها آزمونی برای توان دفاعی و انسجام داخلی ایران بود، بلکه کارنامه ناکارآمدی جریانهای اپوزیسیون را نیز برملا کرد. این رویداد ثابت کرد که این اشخاص و گروهها نهتنها قادر به ارائه آلترناتیو سیاسی نیستند، بلکه حتی در جذب حمایتهای نمادین نیز ناتواناند. در حالی که ایران با این جنگ، جایگاه خود را بهعنوان بازیگری کلیدی در معادلات امنیتی منطقه تثبیت کرد، اپوزیسیون ضدایرانی یک بار دیگر به حاشیه رانده شد.