به گزارش حلقه وصل: تحولات سوریه در حالی رخ داد که فضای بین المللی معطوف به فلسطین اشغالی بود. فشارهای بینالمللی نیز در این راستا با توجه به جنایات این رژیم به سمت صهیونیستها تداوم داشت تا آنکه تروریسم در سوریه دوباره خودنمایی کرد.
نتیجه این امر چیزی جز تغییر کانون توجهات از غزه به ادلب و حلب نبود. فلسطین که بیش از یکسال است به موضوع اول جهان تبدیل شده تا حدودی کنار رفت تا سوریه جای آن را بگیرد؛ خدمتی که تروریستها به اسرائیل کردند.
فضایی که در تحرکات میدانی سوریه دیده میشود تغییر صرف فضای تکفیری سلفی به فضای پیچیده مزدوری است که در آن برخی از گروههای خاص قومیتی نیز حضور دارند. آنچه در این زمینه حائز توجه است استفاده از نیروهای اجارهای است که در این تحولات نقش جدی را نیز بازی میکنند.
حضور این افراد در میدان باید علاوه بر مسئله مادی دارای یک فضای انگیزشی غیرمادی نیز داشته باشد تا جنگ را برای آنان توجیه کند. در این حیطه بازهم یک بازیگر منطقهای دیده میشود که کارشناسان نه تنها این نظریه را رد نمیکنند بلکه حضور این کشور را در بحران امنیتی سوریه موثر میدانند.
هر چند که این نوع تروریستپروری و جولان آنان در اوائل امر شاید منافع ظاهری را برای برخی کشورهای منطقه تداعی کند اما در بلند مدت خصوصا با سرکوب تروریسم که قطعا منطقه با توجه به تبعات امنیتی آن را بر نمیتابد، این موضوعات برای این کشورها مشکلاتی را ایجاد میکنند. تروریسم همواره غذای تند و شوری بوده که جامعه جهانی آنرا پس زده است.
خصوصا اینکه کشورهایی مثل ترکیه مرز مشترکی نیز با ادلب و جایی که این تروریستها در آن رشد یافته و تجهیز شده، دارند و به نظر نمیرسد اینبار وضعیت جایی مانند ادلب برای کشورهایی چون سوریه، روسیه و ایران همینطور معلق بماند تا دوباره شاهد تجهیز و دور تسلسل رشد تروریست باشیم.
بر همین اساس روند تروریستزدایی در این برهه از زمان مانند هفت سال پیش در سوریه نخواهد بود و تجربه حاضر حکم میکند که ریشه تروریست در منطقه سوزانده شود. تبعاتی که قطعا دامن کشورهای پرورش دهنده تروریست را نیز خواهد گرفت و احتمال انتقال این تروریستها در بلند مدت به این کشورها وجود دارد. راهبرد غلطی که برخی از کشورها با همدستی آمریکا و اسرائیل در منطقه پیش گرفتند برای آنان مشکلزا خواهد بود؛ این درحالی است که رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا از کانون بحران دور هستند.