این بخش بیانیه در نوع خود موضعگیری جالب توجهی است به چند دلیل:
اول آنکه در قسمتهای مختلف بیانیه یک جداسازی هدفدار بین ایران و جمهوری اسلامی ایران انجام شده است و آگاهانه، ضعفهای ادعایی به «جمهوری اسلامی ایران» و در واقع به نظام نسبت داده شده و دفاعیات صرفاً از «ایران» انجام شده تا مبادا کسی تصور کند جبهه اصلاحات ایران کوچکترین نسبتی با جمهوری اسلامی دارد!
در همان آغاز بیانیه، آمده که اتحادیه اروپا حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر جزایر سه گانه را زیر سؤال برده، در حالی که موضوع تمامیت ارضی است و نه حاکمیت یک نظام خاص. در بند دوم هم که از آسیب فزاینده میگوید، این آسیب را متوجه «جمهوری اسلامی» کرده است و بعد هم از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران انتقاد میکند.
دوم آنکه نظام حاکم بر ایران را مقصر میداند که اتحادیه اروپا چنین موضعی علیه تمامیت ارضی ایران گرفته است و به جای اشاره به دلایل اصلی این زیاده خواهی و تلاش غرب برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران، دنبال اثبات نظر خود در سیاست خارجی رفته است، زیرا اصلاحطلبان راه حل تمام امور را در تغییر سیاست خارجی ایران میدانند و از نظرشان هم این اصلاح باید با تن دادن به خواستههای غرب انجام پذیرد. از نگاه آنان دلیل همه مشکلات تحریمها و دلیل تحریمها هم رویکرد نادرست جمهوری اسلامی است و این جمهوری اسلامی است که باید اصلاح شود و نه سیاستهای غرب!
سوم آنکه اصلاحطلبان در این بیانیه، جمهوری اسلامی را در عرصه جهانی آسیبپذیر دانسته و این آسیبپذیری را رو به افزایش توصیف کردهاند.
این بیانیه گرچه علیه امارات و اتحادیه اروپا و مدافعان آنان نوشته شده، اما در تضعیف حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران همراه همان امارات و اتحادیه اروپاست. چه آنکه این بیانیه هم جمهوری اسلامی را تضعیف میکند. جدلهای دیپلماتیک و ارضی در همه جای دنیا وجود دارد و عجیب نیست؛ عجیب این است که در میانه مقابله با دشمن خارجی، یک جریان خارجی تیربار واژههای سیاسی خود را علیه نیروی خودی بگیرد.