با این همه، در ماه های گذشته، حمایت از ایران و محور مقاومت در کشور اردن به عنوان کشوری که مرزهای زمینی قابل توجهی با اراضی اشغالی دارد، به نحو ملموس و چشمگیری افزایش یافته است. موضوعی که هم در قالب برگزاری راهپیمایی های علنی و گسترده در شهرهای مختلف اردن و به ویژه امان پایتخت این کشور خود را به نمایش گذاشته و می گذارد و هم یکی از عینی ترین جلوه های خود را در قدرت گیری جریان های اسلامی نظیر جبهه عمل اسلامی اردن در قالب معادلات کلان سیاسی این کشور و ویژه پیروزی چشمگیر این جنبش در جریان انتخابات پارلمانی اردن به نمایش گذاشته است.
جالب است که در بحبوحه تحولات مرتبط با جنگ داخلی سوریه، آنگونه که نشریه نشنال اینترست در گزارشی اشاره داشته، قریب به 90 درصد از افکار عمومی در اردن، با محور مقاومت و کنشگری ایران مخالف داشتند با این حال، اکنون کار به جایی رسیده که نه تنها حمایت از اعضای محور مقاومت در خیابان های اردن و در قالب راهپیمایی های مختلف به عینه قابل مشاهده است بلکه جبهه عمل اسلامی اردن به صراحت پس از اقدام تروریستی چند وقت قبل رژیم اشغالگر قدس در ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، نماینده خود را به تهران می فرستد تا در مراسم تشییع این شهیدِ مقاومت شرکت کند.
*پایگاه خبری-تحلیلی نشنال اینترست در گزارشی به این نکته اشاره می کند که حمایت از ایران و محور مقاومت به نحو چشمگیری در اردن افزایش یافته است. موضوعی که کریدورهای قدرت در تل آویو و واشینگتن را به فکر واداشته و از در پیش بودن بحران های جدی برای آن ها در آینده نزدیک خبر می دهد.
در این رابطه، احمد شراوی، تحلیلگر مسائل بین المللی در گزارشی برای پایگاه خبری نشنال اینترست می نویسد که حمایت قاطع حزب الله لبنان پس از عملیات هفتم اکتبر از مقاومت و مردم غزه و البته انجام حملات موشکی ایران به فلسطین اشغالی در طی ماه های اخیر، تا حد زیادی مردم اردن را که بیش از 65 درصد از آن ها اصل و نسب فلسطینی دارند را متقاعد به حمایت از محور مقاومت و ایران کرده است. این مساله از منظر رژیم اسرائیل کاملا بحرانی تلقی می شود زیرا هم از نظر فکری و هم میدانی، اردن زمینههای مساعدی را جهت طرح تهدیدات جدی علیه اشغالگران اسرائیلی فراهم می سازد.
اساسا به همین دلیل هم است که برخی صاحب نظران بر این باورند تحولات یک ساله اخیر در سطح منطقه، از حیث نرم افزاری حامل ضربات جدی و قابل توجهی علیه اشغالگران صهیونیست بوده است. این رژیم قبل از عملیات هفتم اکتبر عملا در حال ایجاد کریدورهای اقتصادی و البته ائتلاف های سیاسی مطلوب خود در سطح منطقه بود. با این حال، در وضعیت کنونی کار به جایی رسیده که نه تنها دیگر صحبتی از کریدورهای اقتصادی اسرائیل و یا پیشبرد توافق ابراهیم نیست بلکه آن دسته از ملت های عربی منطقه که پیشتر دیدگاه مثبتی را به ایران و محور مقاومت نداشته اند نیز به نحو قابل توجهی در وضعیت کنونی به حمایت از این محور می پردازند.
این همان چیزی است که هم آمریکا و هم رژیم اشغالگر قدس به خوبی از آن اطلاع دارند اما مایل به افشای آن نیستند. موضوعی که البته در دیگر کشورهای عربی نظیر تونس، مراکش و مصر نیز جلوه های عینی آن قابل مشاهده است. در عین حال، واقعیت هایی از این دست در نوع خود این گزاره متوهمانه که مدام از سوی صهیونیست ها تبلیغ می شود و در قالب آن سعی می گردد اینطور وانمود شود که کار محور مقاومت تمام است را هم به نحوی جدی زیر سوال می برند.
جالب اینکه اکنون می بینیم برخی رسانه های غربی نظیر نیویورک تایمز به صراحت آینده منطقه را در برخی مقالات خود بدون در نظر گرفتن وزن و جایگاه رژیم اشغالگر قدس ارزیابی و تصویرسازی می کنند.