به گزارش حلقه وصل: عملیات طوفان الاقصی، نه تنها منطقه جنوب غرب آسیا، بلکه تمام دنیا را تکان داد. اتفاقی که در تاریخ حیات رژیم جعلی صهیونیستی، بی سابقه بود و نشان داد مقاومت، رویکردی جدید در مواجهه با این رژیم در پیش گرفته است. ارتش صهیونیستی پس از شروع عملیات، قساوت های فراوانی از خود نشان داد تا التیامی بر شکست هایش باشد، جهان نیز در برابر این جنایت ها واکنش نشان داد و مردم در شهرهای مختلف جهان، به برگزاری تجمعات اعتراضی پرداختند، هر چند باز هم روسیاهی بر سیاستمداران و حاکمان بسیاری از کشورهای غربی و عربی ماند!
در میان این بحبوحه، در یک رویداد تاریخی که در آینده درباره اش در کتاب های تاریخ خواهند نوشت و از آن به عنوان یک اتفاق مهم و نقطه عطف یاد خواهند کرد، صداوسیما سعی کرد با برنامه های خود، نقشی آگاهی بخش ایفا کند. این برنامه ها که تقریبا به طور کامل از الگوی گفتگو استفاده می کردند، موفق شدند در کشاکش جنگ، مخاطب را تا حد زیادی با ابعاد رویداد آشنا کنند و از جنایت های صهیونیست ها پرده بردارند. در میان همه برنامه ها، «به افق فلسطین» یکی از برنامه های شاخص بود که با حضور چهره های مختلف با افکار متفاوت، سعی کرد مساله فلسطین را به عنوان یک موضوع سیاسی، انسانی، فرهنگی و اجتماعی، به شکلی نشان دهد که مخاطب فراجناحی و راهبردی بودن آن را به خوبی درک کند.
یک روایت معتبر
امروزه رسانه های جهان، «روایت سازی» را کارویژه اصلی خود می دانند، به این معنا که تلاش و تمرکز اصلی آن ها، روی ارائه تصویر و قرائتی است که مورد قبول همگان قرار گیرد و به شکلی فزاینده، بازتولید شود. در کارزار رسانه ها، صداوسیما به بازوهایی قوی نیاز دارد تا بتواند روایت مخصوص خود را بر اساس واقعیت ها ارائه دهد، واقعیتی که شبکه های اجتماعی در بازنمایی آن، ناتوان هستند. چه بسا به خاطر ساختار خود و غلبه جریان باطل بر آن، در طرف مقابل چنین روایتی حرکت کنند.
مرجع شدن یک رسانه به عنوان مبدا اصلی شکل گیری روایت، یکی از مهم ترین گام ها در رسیدن به جایگاه «روایت سازی» است. در شرایط امروز که شبکه های مجازی مخاطبان داخلی را دچار تردید کرده اند، رسیدن به جایگاه مرجعیت، دشوارترین کارهاست.
در میانه رویداد عظیم طوفان الاقصی، تلویزیون برنامه های ویژه ای برای کسب جایگاه مرجعیت و ارائه روایت مخصوص خود ترتیب داد که از آن میان، «به افق فلسطین» ویژه تر بود و توانست به خوبی خود را در میان مخاطبان مطرح کند. چنین برنامه ای نه تنها تشنگی جامعه برای رسیدن به واقعیت رویدادها با نگاهی تحلیلی و به روز را نمایان کرد، بلکه نشان داد تلویزیون هنوز هم برای دستیابی به مرجعیت رسانه ای، ظرفیت های زیادی دارد.
جنگ رسانه ای
در غزه، جنایت و وحشی گری رژیم صهیونیستی و در مقابل آن، مقاومت نیروهای مردمی فلسطین، آن هم با کمترین امکانات جریان پیدا کرد. در بیرون از غزه، در فضای سیاسی، روابط دیپلماتیک و دیدارهای حاکمیتی برای جریان سازی شکل گرفت، ولی از قبل مشخص بود که در عرصه سیاست، صهیونیست ها بازنده نخواهند بود. ماحصل این تحرکات، جز چند بیانیه بی اثر و یکی دو دیدار و اظهارنظر ریاکارانه نبود. غربی ها در این بزنگاه، سردمداران ریاکاری بودند و برای اطفای آتش خروش مردم خود که شده هم، اظهارنظرهایی گهگاه تند علیه رژیم صهیونیستی بروز دادند، در حالی که پشت پرده محل شکل گیری روابطی تنگاتنگ و نزدیک بود.
دیگر عرصه ای که در این شرایط محل نزاعی سهمگین شد، «رسانه» بود. رژیم صهیونیستی بی پرده به وحشی گری پرداخت و رسانه های همسو با آن، نه تنها این جنایت ها را سرپوش نهادند، بلکه چهره ای موجه و مظلوم از آن نمایش دادند، در مقابل رسانه هایی که رویکرد آنان به حق و انصاف نزدیک تر بود، تلاش کردند جایگاه واقعی شهید و جلاد را انعکاس دهند. صداوسیما نیز در این جریان سعی کرد به عنوان یک مرجع نقش آفرینی کند و برنامه ای چون «به افق فلسطین»، برنامه شاخص آن بود.
برنامه شاخص
شاخص شدن یک برنامه نیازمند وجود چندین مولفه است. یک برنامه شاخص باید علاوه بر «روایت» خاص، صمیمی و باب میل مخاطب باشد. «به افق فلسطین» برنامه ای بود از جنس برنامه هایی که پیش از این در مواجهه با بحران های مختلف در رسانه ملی ساخته شد. این برنامه توانست مخاطبانی از طیف های متنوع را با خود همراه کند و مساله فلسطین را به عنوان موضوعی حساس و راهبردی که همه طیف ها، با تمام اختلافات در سلایق خود، به آن باور و اهتمام دارند، نشان دهد. این برنامه البته تنها یک تریبون برای متلکمان وحده نبود، بلکه واقعا به یک برنامه گفتگومحور تبدیل شد و در آن، تحلیل ها و اطلاعاتی ارائه شد که نیاز مخاطبان برای رسیدن به واقعیت ها بود.
«به افق فلسطین» با اضافه کردن بخش هایی که تحلیل ها را به صورت روزانه و با استفاده از نقشه و گرافیک جذاب به مخاطب ارائه می داد، رویدادهای به روز را بیان می کرد. این موضوع در چیدمان صحنه و نحوه اجرا نیز قابل مشاهده بود، ویژگی هایی که «به افق فلسطین» را با برنامه های مشابه، متمایز می کرد.
گوناگونی چهره های حاضر در برنامه به عنوان کارشناس و مهمان که هر کدام از زاویه ای مسائل را مورد بررسی قرار می دادند، برنامه را مخاطب پسندتر کرد. چه بسا بتوان این برنامه را تجربه ای موفق و الگویی قابل تکثیر برای ایجاد تعامل در قالب برنامه های گفتگومحور دانست. وجود چنین برنامه هایی در شرایط امروز جامعه که نزدیکی به انتخابات، ضرورت تعامل و گفتگو در جامعه را دوچندان کرده، امکان گسترش تعامل در سطح جامعه را هم فراهم خواهد کرد.
ادامه راه...
در سال های اخیر برنامه های متعددی در قالبی که «به افق فلسطین» در آن ظاهر شد، شروع شدند، ولی به تدریج دچار انحراف شدند و اثرگذاری خود را از دست دادند. شاید یکی از مهم ترین دلایل این اتفاق، خارج شدن از مسیر تحلیل و درافتادن در مسیر توجیه سیاست ها و دیدگاه ها حاکم بود. «به افق فلسطین» اکنون که جایگاه خود را به دست آورده است، باید الگوی خود را حفظ کند و مسیرش را ادامه دهد. موضوع فلسطین بدون شک در حال رسیدن به روزهای پایانی خود است و پیروزی هایی که همه حق طلبان به انتظار آن نشسته اند، به زودی محقق خواهد شد، ولی مساله رویارویی جبهه حق با باطل، موضوعی است که باید موضوع برنامه های مختلف سیما قرار گیرد.