به گزارش حلقه وصل: بیراه نیست اگر کسی ادعا کند که جامعه ایرانی این روزها بیش از هر زمان دیگری به آیین پرمعنا و سنت پرسود یلدا نیاز دارد. شادی، امیدواری، و همدلی سه پیام جاودانهای است که در ذات این سنت ملی جای دارد و میتواند شدائد و سختیها و تنگناهای زندگی را در هر دورهای تحمل پذیر کند.
آیین یلدا در تاریخ ایران، نمادی برای انتقام جمعی از تیرگی و تباهی و تاریکی است. نیاکان ما به فراست دریافته بودند که برای مقابله با مخاطرات طبیعی و انسانی، چارهای جز تحکیم همدلی انسانی، تقویت امید جمعی و گسترش شادی ملی ندارند. این راهبرد نانوشته ایرانیان همان چیزی است که امروز از آن با تعبیر سرمایه اجتماعی یاد میشود. با استفاده از این اصطلاح، میتوان گفت که یلدا ضامن حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی است چراکه شبکه ارتباطات جمعی و بین الانسانی را مستحکم میکند. این شبکه بزرگ ترین دارایی یک جامعه به حساب میآید.
امنیت با آیینها
امروز که سرمایه اجتماعی به واسطه عوامل داخلی و خارجی در معرض تهدید و چه بسا فرسایش است رجوع هوشمند و پویا به سنتها و آیینهای تاریخی و ملی میتواند نه تنها این عوامل مخاطره آفرین را خنثی کند بلکه پیوند و انسجام عمومی را استحکام ببخشد و از این طریق امنیت ملی را تقویت کند. آیینها و سنتهای سلیم یک جامعه، فواید و برکات فراوانی دارند. از یکسو هنجارهای مشترک زیستی برای یک واحد تمدنی میسازند؛ از سوی دیگر در فرایند جامعه پذیری و انتقال میراث اخلاقی و فرهنگی به نسلهای نوپدید کارآمدی دارند؛ و در وهله سوم واجد قدرتی فراوان در اشباع عاطفی شهروندان هستند.
با این تحلیل میتوان گفت سنتها و مراسم آیینی و ملی، حافظان هویت جمعی و تمامیت فرهنگی یک تمدن به حساب میآیند. البته بقا و تداوم هویت و تمامیت یک تمدن، به عوامل و علل دیگری نیز نیازمند است اما سهم آیینها و رسوم ریشه دار در این موضوع، بسیار چشمگیر است چرا که طبق تحلیل صاحبنظران، چیزی که ضامن بقای یک تمدن از درون است نظام معنایی است که میآفریند. این نظامهای معنایی، گاه در کالبد باورهای جمعی نمایان میشوند و گاه در قالب آیینها و سنتهای زیسته اجتماعی. هیچ حوزه تمدنی را نمی توان یافت که به خلق و تحکیم باورها و نیز آیینها و سنتهای اجتماعی اقدام نکرده باشد. این سنتها و آیینها در فرایندی پیچیده توسط ذهن جمعی مردمان یک تمدن ایجاد میشود و در بستر زمان به بلوغ میرسند و مثل یک کمربند حفاظتی برای آن تمدن عمل میکنند.
آیین سالانه یلدا را باید روی چنین محور مختصاتی مورد ارزیابی قرار داد. شک نیست که این آیین، ظهورات بیرونی و عینی تری هم دارد؛ مواردی که در نوع خوراک ها، نوع پوششها، و نوع رفتارها خود را نشان میدهند. این موارد عینی و ظاهری هم البته بسیار مهم اند چراکه بر جهان نگری عمیقا طبیعت گرای ایرانی مبتنی اند. انتخاب میوههای دانه داری مثل انار و هنداونه برای این شب، نمادی از برکت خواهی است. انتخاب شاهنامه و دیوان حافظ برای خوانش جمعی، نشانه تجدید عهد با روح سلحشور اما سازگار و آسانگیر ایرانی است. انتخاب منزل بزرگان خاندان به عنوان محل برگزاری جشن، نشانه حرمت گذاری به نیاکان است. این جلوههای بیرونی به خودی خود بسیار لطیف و دقیق اند اما روحی که در پس این ظواهر نهفته است اهمیتی به مراتب بیشتر دارد.
فرصتی برای تقویت سرمایه اجتماعی
روح ایرانی توگویی از زمانهای دور این واقعیت را دریافته بوده که پیروزی بر شرّ و غلبه بر سیاهی و تباهی و فقر و قحطی و سایر مخاطرات طبیعی و بشری، جز در سایه تحکیم مناسبات انسانی ممکن نیست. انگار بی آنکه از تعبیر سرمایه اجتماعی بهره بگیرد عملا میخواسته با تقویت این موضوع، به زندگی بهتر دست یابد. میخواسته بیش از عافیت طلبی فردی، در پی مستحکم کردن شبکه ارتباطات اجتماعی باشد تا از این طریق گرانبهاترین دارایی انسان و جامعه یعنی سرمایه اجتماعی را حفظ و تقویت کند.
علاوه بر این، چه بسا بتوان معنای رسم دیرینه یلدا را این دانست که روح ایرانی، زندگی خوب را تنها در صورتی ممکن میدانسته که از سطح فردی فراتر برود و ماهیتی جمعی و همگانی پیدا کند. به این اعتبار، ایرانیان از طریق ابداع آیین یلدا، هم پیوند انسان با انسان را محکم میکردند؛ هم پیوند انسان با طبیعت را پاس میداشتند و هم پیوند انسان با آسمان را یادآور میشدند. یلدا با این شیوه، سویههای اخلاقی و معنوی و اجتماعی و عاطفی دارد.
جامعه معاصر ایرانی نه تنها از چنین آیینها و رسومی بی نیاز نیست بلکه به شدت محتاج رجوع و بازآفرینی و نوسازی آنهاست. در شرایطی که عوامل فراوانی، انسجام و یکدستی ایرانیان را تهدید میکنند و احیای سرمایه اجتماعی را با موانعی جدی روبرو میسازند باید از تمام ظرفیتهای تاریخی و مناسکی و آیینی و ملی بهره گرفت تا این سرمایه اجتماعی تقویت شود و افزایش پیدا کند. شادی، امید، و همدلی، پیشنهاد یلدای ایرانی برای تقویت سرمایه اجتماعی است. این پیشنهاد طلایی را باید بی درنگ پذیرفت و در زندگی جمعی به کار بست.
هوشمندی در رجوع به آیینها
البته سنتها و آیینها همواره ظرفیت کژکارکرد شدن و انحراف از اثرگذاری اصیل خود را دارند. نمونههای متعددی را میتوان به یاد آورد که یک سنت و آیین ملی یا مذهبی در خلال زمان، ماهیتی مغایر سرشت اصلی اش پیدا کرده و به ضد خود تبدیل شده است. براین اساس باید در رجوع به سنتها و آیینها مراقب آسیبهای محتملی که متوجه آنهاست، بود. یلدا که نماد برکت خواهی و طبیعت دوستی و مردم گرایی ایرانیان است گاه خود به بستری برای اسراف و مصرف گرایی، یا زمینهای برای تفاخرات طبقاتی تبدیل میشود.
اگر ایران تاکنون از خطرات مهلک داخلی و خارجی جان به در برده و همواره از خاکستر شدائد و فجایع، مثل ققنوسی دوباره بال گشوده و سالم مانده، دلیلش روح سازگار و متعادل ایرانی بوده است. شادی و امید و همدلی، سه رکن پایدار این روح است که در یلدا متبلور شده است. وقتی امضای اسلام نیز پای این سه مؤلفه اساسی نشست، مقبولیت این رسم تاریخی به اوج رسید. یلدا امانتی تاریخی در دست ماست. باید قدردانش باشیم و این گوهر بی مانند را امانتدارانه به تاریخ فردای میهن تحویل بدهیم.